به گزارش هابیلیان به نقل از دفاعپرس، اعضای فرهنگسرای عطار در دیدارهای هفتگی خود با خانواده شهدای منطقه 10 تهران اینبار به دیدار خانواده شهید «مهدی قیومی» از شهدای ترور در اوایل انقلاب اسلامی رفتند.
در این دیدار امیر قاسمی معاون اجتماعی و عبدالکریم طرفه نژاد مدیر اداره فرهنگی شهرداری منطقه 10 به همراه محمدرضا جمالی مدیر فرهنگی هنری شهرداری منطقه 10، افسانه مهاجان رئیس خانه موزه شهیدان اقبالی و کوروش ایلخانی رئیس روابط عمومی فرهنگسرای عطار با مادر شهید دیدار و گفتوگو کردند.
فاطمه نظری مادر شهید قیومی که به گفته خودش 80 سال سن دارد با زبانی شیوا و گرم از کودکی فرزندانش و زندگی که با سختی گذراند تا بچهها به سرانجام برسند میگوید: «با مهدی مجموعا چهار فرزند دارم که همه آنها در لرستان به دنیا آمدند. پدر بچهها ارتشی بود و مدتی در خرم آباد زندگی کردیم. مهدی هفت ساله بود که به تهران آمدیم. از آن زمان من به تنهایی بچهها را بزرگ کردم.»
او ادامه میدهد: «بچه بازیگوشی نبود، اتفاقا خیلی هم آرام بود، درسش را تا سوم راهنمایی خواند و سپس برای کار وارد شهربانی آن زمان شد. 22 ساله بود که برایش زن گرفتیم. برادرم او را که دختر همسایهشان بود معرفی کرد. بین بچهها او از همه مادر دوست تر بود.»
مادر که این روزها همراه یکی از پسرانش زندگی میکند سن و سال فرزند شهیدش را مرور میکند و میگوید: «مهدی اگر امروز زنده بود 65 ساله میشد. او شهید و عاقبت بخیر شد. امروز هر 2 فرزندش زندگی خوبی دارند و همسرش سالها به تنهایی از بچهها مراقبت کرد تا به سامان برسند.»
مادر خاطرهای جالب از حضور چند ماهه مهدی در جنگ را روایت کرده و توضیح میدهد: «اوایل جنگ مدتی به اهواز رفت. بسیار یتیم نواز و خانواده دوست بود. در میان خرابههای اهواز بچهای را پیدا کرد و چند روزی در شهر دنبال اثری از خانوادهاش گشت اما کسی را پیدا نکرد برای همین بچه را با خود به تهران آورد. بچه سبزه رو با موهای فرفری مثل اکثر مردان جنوبی که او را مثل پسران خودم بزرگ کردم.»
نظری به چگونگی شهادت فرزندش اشاره میکند و میگوید: «مهدی محافظ آیتالله مهدویکنی بود. سال 61 هشت نفر از منافقین ماشین آیتالله مهدویکنی را در میدان ونک به رگبار بستند که مهدی به همراه سه نفر دیگر از محافظها به شهادت رسید. هنوز پیکرها را دفن نکرده بودند که مقام معظم رهبری برای دیدار با خانواده شهدای ترور به منزل ما آمدند.»
مادر که خود معلم قرآن است و سالها در محله شادآباد به تدریس قرآن مشغول بوده میگوید: «خدا انشالله مملکت ما را حفظ کند، اگر روزی قبرستانها پر از جوان شد برای این بود که امروز جوانان ما خوب زندگی کنند.»