پیش از پیروزی انقلاباسلامی، منافقین در زمره روزنههای امید رژیم عراق در تقابل خود با ایران بودند. اولین برخورد آنها اگرچه به دلیل عدم شناخت رژیم عراق از ماهیت آنها چندان خوشایند منافقین نبود اما این رویداد مانعی برای محاسبهگریهای آیندهشان نشد. پس از آن که در سال1348 هواپیمای ربوده شده خطوط امارات به دست اعضای منافقین(که هنوز نه عنوانی داشت و نه افکار عمومی و به تبع آن کشورهای اطراف از وجود آنان خبری داشتند) در بغداد بر زمین نشست، فصلی از روابط مهم و استراتژیک این گروهک با رژیم بعث عراق آغاز شد. اعضای سازمان پس از چندین روز بازجویی و فشار، با وساطت ابونضال رهبر یکی از گروههای فلسطینی تحت حمایت بغداد از زندان آزاد شدند. در پی این رخداد و پس از شروع عملیاتهای مسلحانه مجاهدینخلق علیه حکومت پهلوی، رژیم عراق به واسطه بخش خاورمیانه جبهه ملی دوم، امکاناتی در اختیار آنان قرار داد. بدین ترتیب منافقین توانستند در عراق پایگاههایی مخفی ایجاد کنند و با کمک آنان رادیویی داشته باشند که با نامهای رادیو انقلابیون، رادیو میهنپرستان و رادیو سروش خوانده میشد. این بهرهمندیها همزمان با چرخش ایدئولوژیک سازمان بود و یُمنی برای آنها نداشت. چرا که با امضای قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر منازعات میان ایران و عراق موقتاً فروکش کرد و مجاهدینخلق امکانات خود در عراق را از دست دادند. اندک ارتباطاتی که با واسطه با سفارت عراق در ایران وجود داشت نیز پس از کشف توسط ساواک به طور کامل قطع شد.
پیوندهای منافقین و رژیم بعث پس از پیروزی انقلاب شکل و ابعاد تازهتری به خود گرفت. منافقین که برای رسیدن به قدرت از هر ابزار و حربهای استفاده میکردند، کمکگرفتن از کشورهای خارجی را نیز در دستور کار داشتند. عراق در این زمره بود و در صورت طی مسیر حوادث آینده خلاف نظر و منفعت منافقین میتوانست محل اتکا تلقی شود. عراق که هیچگاه ادعاهای ارضی خود را فراموش نکرده بود و پس از انقلاب با دقت بسیار حوادث ایران را رصد و در برخی بحرانهای آن نقشآفرینی میکرد، دست همکاری منافقین را فشرد. اسناد موجود، نشان از این همکاریها تنها چند ماه پس از پیروزی انقلاب دارد. درست زمانی که سازمان به طور کامل از مزایای سیاسی پس از انقلاب بهره میبرد.
اطلاعات و تحلیلهایی که گروهک منافقین به طور مستقیم(اعزام نمایندگان برای ارائه اخبار و اطلاعات)و غیرمستقیم (تولیدات مطبوعاتی آنها در داخل کشور) به رژیم عراق میداد، نقش مهمی در تکمیل تصور و محاسبات این کشور برای آغاز جنگ تحمیلی علیه کشورمان داشت. همچنین اعضای این گروهک به صورت مخفی با سفارت عراق در تهران هم ارتباط داشتند.
گروهک منافقین که ریاکارانه و به طور مخفی با عراق در ارتباط بود و به گفته ابراهیم خدابنده (از جداشدگان سازمان) در بغداد دفتر داشت، با شروع تجاوز صدام، صرف همراهی با فضای عمومی کشور به محکومیت زبانی این اقدام بسنده کرده و تحرکات عملی برخی اعضا و سازمانهای وابسته خود را بهشدت توبیخ کرد. منافقین برای حفظ وجه میهندوستی خود تعدادی از اعضا را در شهرهای جنگزده مستقر کردند، اما به زودی مشخصشد حضور آنان نه برای دفاع و مبارزه با متجاوزین عراقی بلکه برای جاسوسی بوده، به همین دلیل ابتدا دادستان انقلاب آبادان و سپس دیگر شهرهای درگیر جنگ، حکم به اخراج اعضای منافقین دادند.
بدبینی فرماندهان و مسئولین کشور به مجاهدینخلق به سرعت درستی خود را اثبات کرد. منافقین پیش از آن که مبارزه مسلحانه با جمهوریاسلامی را آغاز کنند با مقامات عراقی دیدارهایی انجام دادند و به توافقهایی برای دریافت کمک از آنان دست پیدا کردند. انتقال اعضا به کشورهای اروپایی با مساعدت عراق یکی از بندهای توافق آنان بود. پس از خروج رجوی و بنیصدر همکاری سازمان با رژیم بعث عراق ابعاد تازهای یافت. مجاهدینخلق همراستا با عراق، وارد جنگ تبلیغاتی علیه کشور به منظور تخریب و انزوای جمهوری اسلامی شدند. توافقات پنهان سازمان با عراق سبب شد در خیانتی آشکار و علیرغم وجود مستندات و شواهد اظهر من الشمس، ایران را آغازگر جنگ معرفی کنند. آنها در تریبونهای مختلف اعلام کردند زمینهساز جنگ امام خمینی(ع) و سیاست او در صدور انقلاب بودهاست! و درست زمانی که حتی سلطنتطلبها آشکارا عراق را محکوم میکردند، این گروهک ادعای این کشور مبنی بر حاکمیت بر اروندرود را تایید کرده و آن را شطالعرب خواند.
منافقین در تحلیلهای خود به این نتیجه رسیدهبودند یکی از راههای بقای جمهوری اسلامی تداوم جنگ است و از آنجا که معتقد بود تا کشور و امام(ره) ضعیف نشوند جنگ ادامه خواهد یافت، تمام توان خود برای رسیدن به این منظور را به کارگرفت. در حالیکه گروهک منافقین در وضعیت جنگی کشور، در شهرها هزاران نفر از مردم و مقامات را ترور میکرد، اعضای خود را در کشورهای مختلف به سوی سازمانها و شخصیتهای دولتی و غیردولتی گسیل میکرد و با دروغ و شایعه، فضایی منفی علیه کشور به وجود میآورد. هزینهتراشی این گروهک در بحبوحه جنگ محدود به این فعالیتها نمیشد. گزارشها و ادعاهای دروغین برای محکومیت ایران، دیدار با مقامات سایر کشورها برای تحریم ایران و به ویژه عدم فروش سلاح و خرید نفت را نیز باید به فهرست خدمات آنها به عراق اضافهکرد. پروژه ایرانهراسی منافقین در میان کشورهای عربی و سوق دادن آنها به دامن عراق و در پی آن کمکهای میلیاردی آنها به دشمن بعثی در سالهای جنگ را نیز باید در همین راستا دانست. این گروهک ادعا میکرد ایران«تروریستهای صادراتی خود را در پایگاههایی در جنوب غرب کشور پرورشداده و با پاسپورتهای جعلی به کشورهای عربی اعزام میکند تا ایجاد هرج و مرج و جنگ داخلی کنند.»! حاکمان مرتجع عرب نیز استقبال خوبی از این اتهامات واهی نشان میدادند و چاپ آنها را در رسانههای کشور خود برای مشروعیت دادن همکاری با صدام بهطور منظم در برنامههای خود قرار دادهبودند.
بازی کردن در پازل جنگ روانی تبلیغاتی بعثیها علیه ایران که امروزه جزئی از جنگ شناختی قرار میگیرند نیز نقش دیگر منافقین بود. عملیاتهای روانی منافقین ادعاهای دروغین بسیاری را در برمیگرفت: اعزام اجباری دانشآموزان به مناطق جنگی، پیوستن گسترده نیروهای نظامی ایران به رژیم بعث، کشتار اسرای جنگی و... از جمله این ادعاهای کذب بود که با تصاویر دروغین و در قالبهای مختلف در رسانههای اروپایی، آمریکایی و عربی منتشر میشد تا چهرهای منفی از جمهوریاسلامی ارائه کند. علاوه بر این، هدف قراردادن افکار عمومی داخل کشور نیز از دیگر خیانتهای آنان است که از چند طریق انجام میشد. از جمله رادیو منافقین که در عراق مستقر بود و اصلیترین بستر این تهاجمات روانی و شناختی بود و یا هستههای تبلیغی گروهکشان که در داخل کشور به طور مستمر سعی در تخریب جایگاه امام و انقلاب و تخطئه آرمانهای آن و تطهیر چهره منافقین و مظلومنمایی داشتند.
برگی دیگر از خیانتهای منافقین و خوشخدمتی به صدام، ارائه اطلاعات بخشهای مختلف نظامی بود که توسط نفوذیهایی که هنوز ماهیت آنها آشکار نشده بود انجام میشد. آمار تسلیحات و انواع آن، مجاری خرید سلاح، مسیرهای انتقال آن، تعداد نیروها، آمار شهدا و مجروحین، مکانهای استقرار نیروها، محل های اصابت موشکها و امثال آن بخشی از اطلاعاتی بود که توسط این نفوذیها به دست رژیم بعث عراق میرسید.
گذر زمان اما نشان داد گروهک منافقین به این نقشهای فرعی راضی نیست و میخواهد عریانتر از قبل به مصاف میهن برود. اما برای آنکه حساسیتها را بیدار نکند با طرح صلح وارد میدان شد. رجوی رهبر خودخوانده منافقین در قالب رئیس شورای ملی مقاومت با طارق عزیز معاون صدام دیدار کرد و در بیانیهای مشترک با او ضمن جنگطلب خواندن امامخمینی(ره) و ایران، به ارائه مفاد صلحی پرداخت که ضمانت منافع ایران در آن ضعیف بود. رجوی خود را حامی مردم ایران خواند و از نگرانی برای حفظ جان مردم میگفت. همان مردمی که هزاران نفر از آنها را بیگناه به گلوله بسته بود. او هنگامی که درباره توجیه دیدار خود با طارق عزیز با مطبوعات اروپا سخن میگفت ضمن محکومکردن منتقدین این اقدام خود، جملهای بیان کرد که بسیاری از کارشناسان آشنا با خوی قدرتطلبی و جنایتکارانه او، آنها را به آینده محتوم گروهک منافقین رهنمون کرد. رجوی گفت که دستاوردهایی با ابعاد درازمدت و تاریخی را با عراق تحقق دادهاست. و این سرآغاز استقرار منافقین در کشور متجاوز عراق شد. اقدامی که در هر دادگاهی و در هر کجای دنیا نامی جز خیانت و مجازاتی جز اعدام ندارد.
هرچند نباید از نظر دور داشت پیش از آن، گروهک منافقین بخشی از نیروهای خود را به کردستان اعزام کرد که با عنوان پیشمرگان مجاهد در همراهی با دموکراتها، تعداد بسیاری از نیروهای سپاه و بسیجیان را با شیوههای فجیع به شهادت میرساندند. این بخش از منافقین در کردستان از کمکهای تسلیحاتی عراق بهرهمند بود و این گروهک با افتخار از همدوشی و همدستی خود با دموکراتها میگفت و مینوشت و یا پس از استقرار بخش قابل توجهی از اعضایش در ماشین جنگی صدام با اقداماتی مانند شنود مکالمات رزمندگان، تخلیه اطلاعاتی اسرا و شکنجه آنها، پیوندهایی عمیق میان منافقین و عراق برقرارشدهبود.
در نهایت در سال ۱۳۶۴ با چراغ سبز دستگاههای اطلاعاتی غرب و موافقت عراق، اکثریت اعضا و کادرها در این کشور مستقر شده و چندین پایگاه به آنان واگذارگردید. رجوی نیز در سال ۶۵ رسماً وارد عراق شد. اینک منافقین بخشی از ارتش متجاوز عراق بود که منابع مالی(درصدی از درآمد فروش نفت عراق) و تسلیحاتی میگرفت و از هموطنان خود خون میریخت. چند عملیات نظامی آنها از جمله عملیات آفتاب و چلچراغ سریعاً به شکست انجامید. عملیات فروغ جاویدان مجاهدینخلق اما فصل مهمی از همکاری آنان و صدام بود که با شکست مفتضحانه آنان به اتمام رسید. پس از پایان جنگ تحمیلی نیز منافقین همچنان در خدمت مطامع صدام بودند و از جمله در سرکوب قیام شیعیان عراق و نیز مناطق کردنشین آن، با قساوت تمام شرکت داشتند. پس از سقوط و در پی فشارهای مردم عراق که ضربات زیادی از منافقین خورده بودند، این سازمان تروریست تحت حمایت آمریکا به اروپا نقل مکان کرد تا خدمتگزاری خود به دشمنان ملت ایران را در جایی دیگر و با ابعاد تازهتر از سر بگیرد.