
شهید اکبر چاقومی در ماه مبارک رمضان سال 1344 در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش محمد و مادرش سکینه نام داشت. خانواده شهید چاقومی وضعیت مالی خوبی نداشتند.
شهید در همان ایام کودکی نماز را به کمک پدر بزرگوارش یاد گرفت و روز به روز انس و الفتش با خالق هستی بیشتر میشد، بهطوری که نماز خواندن و قرآن خواندن او با عشق و معرفت الهی توأم شده بود.
وی به ورزشهای فوتبال، شنا و کوهنوردی علاقه زیادی داشت بهطوری که روزهای جمعه بعد از زیارت حضرت بیبی شهربانو (س) به همراه دوستانش به ورزش کوهنوردی مشغول میشد و همچنین وی یکی از فوتبالیستهای خوب شهر ری بود.
شهید چاقومی در خانه بسیار خوشاخلاق، قانع و کوشا بود و همچنین در کارهای زیادی به اقوام خود کمک میکرد. مرد عمل بود و بسیار کار میکرد.
وی در خانواده خود عبادت خدا را نوعی عشق و معرفت به درگاه او معرفی کرده بود.
شهید چاقومی اکثر شبها را تا صبح در لباس بسیج به همراه دیگر دوستانش در خیابانها پاسداری میداد و شوق و ذوق خاصی به این امر داشت.
این شهید ترور در دبیرستان زکریا مشغول به تحصیل در سال سوم متوسطه بود ولی به علت اینکه وی علاقه خاصی به جبهه و نبرد داشت، درس خود را رها کرد و پس از جلب رضایت پدر و مادرش راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. شهید دوران آموزشی خود را در پادگان امام حسین (ع) سپری کرد و پس از پایان این دوران عازم میدان نبرد شد.
شهید چاقومی علاقه خاصی به امام خمینی (ره) داشت و خیلی دلش میخواست که به هنگام اعزام، امام (ره) را ملاقت کند ولی چون اعزام وی در ماه مبارک رمضان صورت گرفت موفق به ملاقات ایشان نشد.
شهید چاقومی در بانه کردستان مشغول خدمت بود. مدت 14 روز از حضور وی در جبهه میگذشت که در 8مردادماه1360 نیروهای دمکرات به جاده بانه-سردشت حمله کردند. تعداد 60 نفر از نیروهای رزمنده برای مقابله با حمله دشمن داوطلب شدند و شهید چاقومی اولین نفری بود که اعلام آمادگی کرد. وی پس از درگیری بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.
گفتنی است، چند روز پس از شهادت، پیکر سوخته شهید اکبر چاقومی و 29تن از شهدای دیگر توسط یک دلال دمکرات به نیروهای ایرانی تحویل داده شد.