مدتهاست که منافقين براي خروج از ليست تروريستي آمريکا تلاش ميکنند. جدا از اينکه خروج از ليستهاي تروريستي انگلستان و اتحاديه اروپا، تاکنون هيچ بهره و ثمري براي سرکرده اين گروهک نداشته است، جاي اين سئوال وجود دارد که چرا منافقين براي خروج از ليست تروريستي آمريکا، تا اين حد واندازه دست و پا ميزنند و چرا عليرغم اينکه انتظاراتشان پس از خروج از ليست تروريستي اروپا و انگلستان برآورده نشده، اما همچنان خروج از ليست تروريستي آمريکا را در دستور کار قرار دادهاند.
شايد در نگاه اول اينگونه استنباط شود که به دليل فقدان تحول در اين فرقه، عدم امکان و انجام عمليات تروريستي و محاصره بودن در حصارهاي پادگان اشرف، فرض خروج از ليستهاي تروريستي را به تنها عاملي تبديل کردهاست که سران اين فرقه، به بهانه رسيدن به آن، نيروهاي فرقه را مشغول ميکنند و براي خروج از هر ليست تروريستي، جشن و پايکوبي به راه مياندازند تا نشان دهند اين سازمان تروريستي به رکود و سکون مطلق نرسيده و هنوز هم براي پيروزيهايي بزرگ – که قاعدتاً خروج از ليستهاي تروريستي هم يکي از اين پيروزيها است – تلاش ميکنند، اما مسئله اساسي را در اين ميان بايد به فرضيههايي مهمتر ربط داد؛ فرضيههايي که فينفسه نقش پررنگتري در تلاشهاي مذبوحانه سرکردگان باند منافقين براي خروج از ليست تروريستي آمريکا ايفا ميکند؛
1 – شکاف در حمايت اروپاييها از منافقين؛ سرکردگان منافقين میدانند در شرایط کنونی امکان ادامه فعالیت در عراق را ندارند، چرا که آنها در زمان صدام امکان فعالیت جاسوسی و تروریستی را داشتند اما با توجه به شرایط موجود این امکان کمتر برای آنها فراهم است و علاوه برآن، انتظارات آنها در اروپا نيز آنگونه که انتظار داشتند برآورده نشد زيرا منافقين پيش از اين درصدد بودند تا از لیست گروههای تروریستی اتحاديه اروپا خارج شوند تا زمینهای فراهم شود که به عنوان یک گروه سیاسی مخالف بتوانند در اروپا فعالیت کرده و از آن به عنوان اهرم فشار علیه ایران بهرهبرداري کنند، اما همنوايي ناهمگون کشورهاي اروپايي با منافقين، عرصه و ميدان اين فرقه را در اروپا دچار چالش نموده است. در اين ميان کشورهاي اسکانديناوي در مواضع ضد ايراني، همواره فعال هستند و به تازگي ايتاليا و تا حدود کمي هم اسپانيا، اصليترين حاميان اين فرقه هستند، اما از سويي ديگر با وجود داشتن پايگاه در فرانسه، دولت فرانسه از اصليترين مخالفان خروج اين فرقه از ليست تروريستي اتحاديه اروپا بوده است. اکثريت قريب به اتفاق کشورهاي اروپايي شرقي نيز با مشي و روش اين فرقه مخالفاند و منافقين در اين قسمت از اروپا، از جايگاه مطلوبي برخوردار نيستند. همين تشتت اروپائيان در حمايت از منافقين، در حقيقت باعث شده تا منافقين از آزادي عمل قابل توجهي برخوردار نباشند، ضمن اينکه اکثريت قريب به اتفاق دولتمردان اروپايي، با علم به مشي ماندگار تروريستي منافقين، بر خلاف چند چهره محدود سياسي کشورهای مختلف که از اين سازمان حمايت ميکنند، هنوز در موضعگيري صريح و شفافي، از اين فرقه حمايت نکردهاند و اين درست همان چيزي است که منافقين در محاسبات خروج خود از ليست تروريستي اتحاديه اروپا، جايي براي آن در نظر نگرفته بودند. به عنوان مثال عليرغم اينکه آلخوا ويدال کوآدراس، در پارلمان اروپا يکي از حاميان اصلي منافقين است اما دولت اين کشور هنوز به منافقين اجازه ايجاد دفتر نداده و دولتمردان اين کشور نيز هيچ گاه منافقين را به رسميت نشناختهاند.
2– حمايت سنتي آمريکا از منافقين؛ اگر چه در تشابه اين مثال با مثال قبلي هم ميتوان گفت مقامات رسمي آمريکا، هنوز اظهار نظر شفافي در حمايت از منافقين انجام ندادهاند، اما دولتمردان اين کشور در عمل، يکي از حاميان اصلي اين فرقه هستند که نمونه آشکار آن مخالفت با انتقال پادگان اشرف، دستگيري سران فرقه درعراق و عدم اجازه به ارتش و ملت عراق براي ورود به خاک اشغال شده کشورشان(اشرف) ميباشد. از سويي ديگر کشورهای غربی و به ويژه آمريکا، همواره موضع تندی را در قبال گروههای ترویستی، زمانی که علیه منافع این کشورها حرکت میکنند، دارند اما هنگام فعالیت این گروهها علیه جمهوری اسلامی ایران، آمريکاييها به دلیل منافع استراتژیک خود از این گروهها حمایت میکنند و منافقين هم نمونه بارز اين حمايت است که از ديرباز و از زماني که پس از پيروزي انقلاب اسلامي، مقابل ايران قرار گرفت، از چتر حمايتي آمريکاييها برخوردار شدند. اين حمايت هم به شکل آشکار(درماجراي پادگان اشرف) و هم به صورت ناملموس (اجازه فعاليت درآمريکا) قابل بررسي ميباشد.
3 – همراهي بيشتر سياسيون آمريکايي با منافقين؛ اگر چه در اروپا، هستند سياسيوني که به دليل مواضع ضد ايراني خود – و نه حمايت از حقوق بشر – از منافقين حمايت ميکنند، اما حاميان آمريکايي منافقين در کنگره و مطبوعات آمريکايي، بيشتر از حاميان اروپايي براي منافقين سينه چاک ميدهند. فشارهاي مضاعف به دولت مرکزي آمريکا براي حمله به کشورمان، همراه با قبول نقش برجسته براي منافقين در اين حملات، از نمونههايي است که نشان دهنده غلظت حمايت سياسيون آمريکايي از منافقين در مقابل حمايت اروپاييان از اين فرقه است. حمايتهايي نظير درخواست «تام ريج »،«جان بولتون »،«فرانسس تاونسند» و «مايكل موكاسي» از مقامات عاليرتبه آمريكا كه از دولت اوباما درخواست كردند تا گروهك تروريستي منافقين را از ليست سياه تروريستي آمريكا خارج كرده و از تغيير نظام در ايران حمايت كند. در همين رابطه بايد اشاره کرد که عليرغم حضور منافقين در ليست تروريستي آمريکا، اين فرقه همواره از آزادي عمل بيشتري در اين کشور – به نسبت اروپا – برخوردار بوده است و در حال حاضر نيز با توجه به حضور بيشتر ايرانيان در آمريکا، دفاتر زيادي را در اين کشور راهاندازي نموده است و با آزادي بيشتري ميتواند به ساماندهي اقدامات تروريستي خود بپردازد.
4 – محو کامل نام منافقين از ليستهاي تروريستي؛ اگر چه منافقين همواره بر روي اين مسئله مانور ميدهند که با خروج از ليست تروريستي انگلستان و اروپا به پيروزي دست يافتهاند اما با حضور در ليست تروريستي آمريکا، به هر حال همچنان نام اين فرقه در کلام هم به عنوان يک فرقه تروريستي شناسايي ميشود و اگر چه در عمل، نمايندگان همه کشورهاي اروپايي که رأي به خروج اين فرقه از ليست تروريستي دادهاند، اما همچنان اين گروه را فرقهاي تروريستي ميدانند. براي منافقين، البته خروج از ليست آمريکا برابر است با حذف از تمام ليستهاي تروریستي. اما تحليلي که در مورد اين تقلا ميتوان به آن اشاره کرد اين است که با خروج نام منافقين از ليست تروريستي آمريکا، زمينه خروج از گرداب عراق هم آسانتر خواهد شد. از آنجايي که امر بر فرقه منافقين کاملا مشتبه شده که بايد خودشان را جمع کنند و از عراق بروند، بنابراين با حذف کامل نامشان از ليستهاي تروريستي، زمينه انتقال اين فرقه به کشوري ثالت بيشتر فراهم ميشود، زيرا هستند کشورهايي که با استناد به حضور منافقين در ليست تروريستي آمريکا، تمايلي به پناه دادن به اين فرقه ندارند و با خروج از اين ليست، راه براي خروج از اشرف و پناه بردن به کشوري ثالت بيشتراز گذشته فراهم ميشود.
روي هم رفته، در مورد تلاش براي خروج از ليست تروريستي آمريکا، نميتوان با صراحت اذعان داشت که هدف سرکردگان اين فرقه، کسب پيروزي صرف و برپايي جشن دراشرف است، اما نبايد از نظر دور داشت که با توجه به افسردگي شديد در اردوگاه اشرف، بيانگيزگي درميان نيروهاي فرقه رجوي و بلاتکليفي مطلق نيروها، برگزاري جشن خروج از ليست تروريستي هم ميتواند تا مدتي نيروهاي اين فرقه را به خود مشغول نموده و آنها را به پايکوبي مشغول نمايد.