حقوق بشر اسلامی مفهومی عمیق و در عین حال کمتر شناخته شده در ادبیات بینالمللی است که برای بسط مفهومی آن باید تلاشهای بیشتری صورت گیرد،بهویژه امروز که حقوق بشر به غربی به نقطه پایان خود رسیده و میلیونها شهروند غربی اعتراض خود را به فساد و تباهی و نقض حقوق بشر در این کشورها به نمایش گذاشتهاند. در سالهای پس از پایان جنگ جهانی دوم، جهان غرب که از خاکستر دو جنگ ویرانگر جهانی با هزاران کشته برخاسته بود، کوشید تا ارزشهای فکری و فرهنگی خود را بهعنوان ارزشهای مسلط جهانی توسعه دهد. چنین بود که عاملان جنگهای جهانی که برای پیروزی در این جنگها از انواع سلاحهای غیرانسانی بهره گرفته و حتی به لحاظ اخلاقی خود را از سلاح هستهای هم منع نکرده بودند، مدعی حقوقبشر شده و تلاش کردند تا از حقوق بشر بهعنوان یک شعار زیبا برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها استفاده کنند.
در شرایطی دولتهای غربی مدعی حقوق بشر شدند که در فرهنگ آنها نشانهای از حقوق بشر نبوده و حتی همین امروز هم میتوان صدای رسای اعتراض به این فرهنگ و هویت تبعیضآمیز را شنید. دولتهای غربی در تاریخ خود، بردهداری را توسعه داده و نگاه ابزاری به انسان و درک انسان به مثابه یک کالا را بهخوبی به نمایش گذاشتند. اعتراضات اخیر رنگینپوستان آمریکا به تبعیض نژادی در این کشور در کنار جنبش والاستریت که جنبشی اعتراضی علیه تبعیضهای اقتصادی بود، همگی به خوبی نشان داد که تا چه اندازه مردم آمریکا نسبت به نادیدهگرفتن حقوق اولیه خود در رنج هستند.
این نوع نگاه، ریشه در فرهنگ و خوی استعماری غرب دارد. غربیها که برآمده از فرهنگ موسوم به غرب وحشی هستند، در تاریخ خود هرکجا که پا گذاشتهاند، سعی کردهاند تا سود اقتصادی خود را به قیمت غارت و تاراج منابع کشور هدف تأمین کنند. آنها در این راه از هیچ اقدام غیرانسانی پرهیز نداشتهاند. در سال1320 وقتی که ایران در میانه جنگ جهانی هدف حمله روسها و انگلیسیها از شمال و جنوب قرار گرفت، رفتار غربیها با مردم ایران چنان بود که صدها هزار ایرانی بهدلیل قحطی جان دادند تا سربازان روس و انگلیس به منافع خود برسند. با چنین سابقهای از وحشیگری، تجاوزگری، جنگ و قحطی، دولتهای غربی مدعی رعایت حقوق بشر شده و میکوشند تا از طریق ابزارهای رسانهای، تصویری از خود ارائه دهند که متفاوت با واقعیتهای تاریخی باشد. رفتارهای ضدانسانی غربیها محدود به گذشتههای دور نیست. در حال حاضر نیز همین رفتار غیرانسانی همچنان ادامه یافته و نمود آن بهطور واضح در قتل سیاهان آمریکا یا تحقیر مردم عراق در زندان ابوقریب قابل مشاهده است.
غربیها هنوز هم بازیگر اصلی در همه جنگها و قحطیها هستند و با ابزار تحریم اقتصادی، میکوشند ملتهایی را که میخواهند مستقل باشند تحت فشار قرار دهند. تحریمهای اقتصادی که علیه مردم ایران وضع شده، نمونهای واضح از رفتارهای ضدحقوق بشری است که تحت لوای برخی بهانههای بیارزش سیاسی اعمال شده و تنفر مردم ایران از غربیها را دوچندان کرده است. هرچند اروپاییها در ظاهر علاقه دارند که خود را از این جنایتهای غیرانسانی دور نگه دارند؛ اما کیست که نداند آنها شریک جرم همه این رفتارها بهدلیل سکوت یا حمایت سیاسی–رسانهای هستند. بنابراین باوجود آنکه آمریکا و اروپا سازمانها و نهادهای بینالمللی را به اجاره خود درآوردهاند تا به نام حقوق بشر، ابزار فشار دیگر کشورها شوند، اما واقعیت این است که هدف از همه این فعالیتها، نه نجات انسانها از فقر و تبعیض و خشونت، بلکه گرفتارکردن ملتهای مستقل در انواع بحرانهای سیاسی–نظامی و اقتصادی است.
بنابراین حقوق بشر غربی یک معنا بیشتر ندارد و آن، بسط فرهنگ نگاه ابزاری به انسان، در سایه شعار رعایت حقوق انسانهاست که نتیجهاش، از بین رفتن معنویت، گسترش فساد و دورشدن انسان از معنای زندگی است. با این همه حقوق بشر اسلامی، برخلاف حقوق بشر غربی، فاقد تاریخی از استعمار و خشونتهای غیرانسانی است. حقوق بشر اسلامی که برخاسته از آموزههای اسلامی و الهی است، میکوشد تا بدون شعار یا نمایشی رسانه از زرق و برقهای زندگی مادی، واقعیتهای زندگی انسانی را موردتوجه قرارداده و با محدودیتهای منطقی، مانع از به انحراف کشیدهشدن زیست انسانی شود. در منطق حقوق بشر اسلامی، انسان، نه یک ابزار یا کالا، بلکه امانتی الهی است که در این دنیا مأموریتی ویژه برای خداییکردن زندگی زمینی برعهده دارد. بنابراین آنچه در این فرهنگ حائز اهمیت است، رشد فضایل انسان و نه مالاندوزی دولتها یا جنگطلبی دیکتاتورهایی است که به نام حقوق بشر، به فکر ازبینبردن حقوق اولیه انسانها هستند. در حقوق بشر اسلامی، حقوق انسانها نه لطفی از سوی دولتها، بلکه ودیعهای الهی است که در وجود هر انسان نهاده شده تا بهعنوان یک استعداد ذاتی سعی کند به بالاترین درجه از کمال برسد. پیامبران الهی همگی برای انسان پیامی ویژه آوردهاند تا خود را از ورطه انحرافات بیرون کشیده و با معنای حقیقی زندگی آشنا شود.
در نگرش اسلامی، دولتها بهخاطر اهداف سیاسی و اقتصادی حق ندارند مانع از رشد و سعادت انسانها شده و با زیر پا گذاشتن فرامین الهی، جامعه را دچار فساد و ناامنی کنند. در منطق اسلامی، ساخت سلاحهای مرگبار و غیرانسانی مانند سلاح هستهای که زندگی بشر در کرهزمین را تهدید میکند، حرام است و برخلاف دولتهایی که صدها کلاهک هستهای در اختیار دارند، در حقوق بشر اسلامی، هیچ دولتی حق ندارد از بودجه مردم خود برای ساخت سلاحهایی هزینه کند که ادامه حیات بر روی کرهزمین را تهدید میکند. در حقوق بشر اسلامی، زن، یک کالا و یک ابزار برای خوشگذرانی مردان نیست. بلکه بهعنوان یک انسان، مأموریتی ویژه برای سعادت و رشد دارد. یک جوان، فقط وسیلهای برای کار شبانهروزی به منظور کسب سود بیشتر نیست، بلکه این وظیفه مهم را بر دوش دارد که برای آبادانی زمین و پیادهسازی احکام الهی در دنیا کوشش کند.
حقوق بشر اسلامی با توجه به احکام دینی، برای مقابله با فساد تدابیری ویژه داشته و مجازاتها و مجاهدتهایی را پیشبینی کرده است. این مجازاتها، محدودیتها یا جهاد برای برقراری احکام الهی، نه فقط نقض حقوق بشر نیست، بلکه جلوهای از حقوق بشر در شکل منطقی و کارکردی آن در جهان است و به همین خاطر ضامن حفظ حقوق بشر بهشمار میرود. روشن است که حقوق بشر اسلامی بهعنوان یک رقیب جدی برای گفتمان حقوق بشری غرب نقشی تهدیدکننده داشته و رسانههای غربی مأموریت دارند تا با ارائه تصویری خشن از اسلام، ماهیت حقوق بشر اسلامی را زیر سؤال ببرند.
شکلدهی به جریانات تروریستی مانند داعش، نمادی از همین تلاشهاست تا به افکارعمومی جهان این پیام منتقل شود که اسلام نه یک دین صلحآمیز و دارای مضامین حقوق بشری، بلکه مجموعهای از دستورات خشن و ضدانسانی است که نباید مورد توجه قرار گیرد! با این همه، امروز که واقعیتهای جهانی بهخوبی نشان میدهد که حقوق بشر غربی به نقطه پایان رسیده و میلیونها شهروند غربی اعتراض خود را به فساد، تباهی و نقض حقوقبشر در این کشورها به نمایش گذاشتهاند، وقت آن رسیده تا حقوق بشر اسلامی تبیین شده و در رسانهها بازتاب یابد. حقوق بشر اسلامی، یک کالا و یک شعار تبلیغاتی برای توجیه فساد و اقدامات ضدانسانی دولتها نیست، بلکه یک ضرورت برای نجات تمدن بشری است که میتواند پایهگذار یک تمدن نوین باشد. حقوق بشر اسلامی، راهی به سوی نجات انسان و از بینبرنده همه تهدیدهایی است که نوع بشر را تهدید میکند. جنگ، بیماری و قحطی بهعنوان سه عامل مهم تهدیدکننده بقای انسان، از سوی دولتهای غربی برای مردم جهان به ارمغان آمده و حالا نوبت به ملتهای مسلمان رسیده که با درک درست مفهوم حقوق بشر اسلامی، جلوی این تهدیدات بایستند.
در گفتمان اسلامی، مرگ حتی یک نفر انسان بیگناه مساوی با ازبینرفتن کل بشریت است. در این گفتمان، انسان از چنان جایگاهی برخوردار است که اسماء الهی را میآموزد و جانشین خدا بر زمین میشود. در این گفتمان، انسان حقوق انسانی خود را از خدا میگیرد و هیچ انسان دیگر یا دولتی حق ندارد این حقوق را بیرون از چهارچوبی که دین الهی مقرر کرده، نقض کند. این، مؤلفههای مهم حقوق بشر اسلامی، تضمین میکند که بر خلاف حقوق بشر غربی، در این گفتمان بنا نیست انسان بهعنوان یک برده مدرن، فقط در ظاهر حقوقی داشته باشد و در باطن، تحت سلطه هوش مصنوعی و ابزارهای جاسوسی دولتها درآید. در حال حاضر با گسترش تکنولوژی، این خطر پیشروی همه انسانها قرار گرفته است که تکنولوژیهای مدرن و حتی رباتها، روزی حقوق انسان را از بین برده و انسانها را از معنا تهی کند. در منطق گفتمان غربی که نگاهی سودمحور و کالایی به انسان دارد، ارزش یک ربات بهدلیل سودآوری بیشتر گاهی از یک انسان بالاتر است. اما در منطق حقوق بشر اسلامی، نه فقط انسان تحقیر نمیشود، بلکه میتواند مراتب کمال خود را طی کرده و مافوق تکنولوژی بهدلیل نقشی که در هستی برعهده دارد قرار گیرد.
در روزگاری که غرب به بنبست فکری و معنایی رسیده، وقت آن است که جهان با چارچوب و مبانی فکری حقوق بشر اسلامی بیشتر آشنا شود و گامهایی جدی برای تحقق آن بردارد. جهان امروز که ناراضی از انواع تبعیضها و فشارهای دولتهای استبدادی است، نیاز به یک منشور تازه از حقوقبشر دارد. منشوری که نه نمایشی باشد، نه سیاسی؛ نه شوی رسانهای باشد و نه ابزاری برای فشار بر ملتها. مردم جهان یک منشور مدافع حقوق خود میخواهند تا از زیر بار فشارها و ناملایمات زندگی خارج شوند. آنها میخواهند در دوران زندگی دنیایی خود فرصت رشد و رسیدن به کمال الهی را داشته باشند و این همان موضوعی است که حقوق بشر اسلامی آن را وعده میدهد.
امروز وظیفه دولتها، نخبگان، رسانهها و همه فعالان فرهنگی و اجتماعی است که راه را برای توسعه حقوق بشر اسلامی هموار کنند تا رفتهرفته این گفتمان، جایگزین گمان غربی در حوزه حقوق بشر شود. اگر این روند بهخوبی طیشود، به تدریج نگاه انسانها به زندگی و حتی به تعریف انسان تغییر کرده و آماده میشوند تا زمینهساز انقلاب جهانی انسان کامل شوند. تردید نباید داشت که دولتهای غربی که سود خود را در توسعه همان نگاه انحرافی و بردهمحور به انسان میبینند، در راه توسعه مفهوم حقوق بشر اسلامی سنگاندازی کنند. با این وجود باید در برابر این صفآرایی ضدانسانی ایستاد و فارغ از همه اختلافات، برای بسط مفهومی نوین از انسان و حقوق او تلاش کرد. تلاشی که در بلندمدت میتواند انسانها را از مصیبتهای کنونی زیست روزمره نجات داده و به زندگی آنها معنایی متعالی بخشد.