جنایاتی که منافقین در ایران مرتکب شدند، در هیچ‌کجای جهان انجام نشده است

Daneshgahtehran

سیدمحمدجواد هاشمی‌نژاد: موضوع بحث شبکه نفاق بسیار پیچیده است. آنچه که در اذهان وجود دارد این است که یک گروه تروریستی در مقطعی از تاریخ در کشور ما گروهی از بزرگان انقلاب و گروهی از مردم کشورمان را به‌شهادت رساندند. اما واقعیت این است که آن چهره دیگر این گروه بسیار خطرناک‌تر از این چهرۀ تروریستی آن‌هاست. وضعیت گروهی که دارد جنایت می‌کند خیلی روشن و واضح است؛ خیلی احتیاج به تفکر و روشنگری ندارد. آن وجهه خطرناک این گروه، وضعیت تفکر اینها و عملکردی است که از تفکر نفاق‌آمیز آن‌ها نشئت می‌گیرد.

به‌گزارش پایگاه خبری‌تحلیلی هابیلیان (خانوادۀ شهدای ترور کشور) سیدمحمدجواد هاشمی‌نژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان مهمان دانشگاه تهران برای سخنرانی در جمع دانشجویان با موضوع جنایات منافقین و مجازات آن‌ها در سال 67 بود. در ادامه مشروح این سخنرانی ارائه می‌شود:

مجاهدین خلق از همان ابتدا با تفکر مارکسیستی شروع به کار کردند

در دهه چهل و قبل از آن حوزه‌های علمیه و در مرکز آن امام‌خمینی(ره) به‌عنوان یک مرجع دینی سرمنشأ یک قیام و حرکت و خیزش عمومی و گسترده در کشور شدند. قبل از آن هم اتفاقات زیادی افتاده بود، اما چندان به ثمر نرسیده بود و قیام حضرت امام، آن عمومیت و گستردگی را در بین مردم داشت. حکومت پهلوی نیز به‌عنوان نماینده کشور آمریکا علیه این حرکت مردمی مقابله کرد و جمع زیادی در حد چندین هزار نفر را به‌شهادت رساند. این یک حرکت خاص و استثنایی در آن مقاطع تاریخی بود. بین مردم و نیروهای تحصیل‌کرده و انقلابی امید زیادی ایجاد کرده بود. اما در 15خرداد13۴۲ که امام دستگیر شد، این حرکت و آن خیزش عظیم به ظاهر شکست خورد. یأس و ناامیدی در گروهی از مردم و دانشجویان و روشن‌فکران و قشر مبارزین ایجاد شد. آن موقع این اصطلاح مرسوم شد که مشت نمی‌تواند در مقابل سندان به پیروزی برسد و باید به شیوه‌ای دیگر عمل کرد.

تعدادی از مارکسیست‌ها یک گروه چریکی تشکیل دادند. آن‌ها می‌گفتند در دنیا دو بلوک وجود دارد؛ بلوک شرق که شوروی نماینده آن محسوب می‌شد و بلوک غرب که آمریکا نماینده آن بود و اگر در فضای کنونی دنیا در فضای سیاسی کسی می‌خواهد حرفی برای گفتن داشته باشد، باید در یکی از این دو بلوک هضم شود. اگر کسی می‌خواهد با امپریالیسم و آمریکا مبارزه کند، باید به گروه کشورهای شرقی و شوروی وارد شود. مارکسیست‌ها با این تفکر گروهشان را تشکیل دادند و معتقد بودند که انقلاب این نیست که امام انجام داد و انقلاب طبق ایدئولوژی و ایده‌های فکری آن‌ها یعنی حرکت عظیم کارگری به شیوۀ مسلحانه که با خشم و کینه ایجاد شده و این می‌تواند یک رژیم را براندازد. در‌غیراین‌صورت اسم آن انقلاب نیست و جنبش و حرکتی است که معلوم نیست به ثمر برسد. آن‌ها با این تفکر کار خود را شروع کردند و اقدام مسلحانه را در دستورکار خود قرار دادند. چند نفر را ترور کردند و چند جا را گرفتند.

در مقابل بعضی از مسلمانان خصوصاً تعدادی از دانشجویان احساس حقارت کردند که در مقابل مارکسیست‌ها عقب ماندیم و نتوانستیم مثل آن‌ها پیشرو باشیم؛ لذا گروهی را ایجاد کردند و این گروه آموزه‌های فکری‌اش همان چیزی بود که مارکسیست‌ها ایجاد کرده بودند، اما شکل ظاهری آن اسلام بود. استدلال آن‌ها این بود که چون کشور مسلمان و شیعه است و روحانیون در آن نفوذ زیادی دارند، اگر بخواهند با ایدئولوژی صریح مارکسیستی وارد شوند، طبیعتاً خیلی رشد و پیشرفتی نخواهند داشت. برای اینکه مردم را پشت سر خود داشته باشند، شکل ظاهری و رفتاری خودشان را اسلامی کردند، ولی ایدئولوژی مارکسیستی داشتند. اما این را پنهان می‌کردند و این آشکار نبود! و متأسفانه خطرش در این قسمت بود. متأسفانه توانستند بسیاری از افراد و حمایت آنها و حتی بزرگان انقلاب را را پشت سر خودشان بیاورند. این جمله را مرحوم پدرم می‌گفت که اینها توانستند همه را غیر از یکی دو نفر فریب بدهند. درجه فریب‌کاری چقدر بالاست! شیوه نفوذ و رسوخ فکری چقدر بالاست. اگر کسی به غیر از ایشان که از شاگردان بزرگ حضرت امام بود و از رهبران فکری انقلاب بود این حرف را می‌گفت، این حرف جدی گرفته نمی‌شد.

امام خمینی: رگه‌هایی از انحراف را در این‌ها دیدم

بعضی از افراد جذب اینها شدند و ماندند؛ آدم‌هایشان را انتخاب‌شده می‌فرستادند پیش شخصیت‌های نظام؛ نگاه‌هایشان و ایدئولوژی خودشان و اهدافشان را تشریح می‌کردند که بتوانند حمایتشان را جلب کنند. از جمله دو سه نفر را فرستادند به نجف، خدمت امام؛ این کلام، کلام خود امام است که می‌فرمایند: من سه روز به حرف‌های اینها گوش کردم و رگه‌هایی از انحراف را در افکار این‌ها کشف کردم. او دو نکته را به مجاهدین خلق تذکر می‌دهند: اول می‌گوید این کار را انجام ندهید و روش مسلحانه غلط است و گروه چریکی تشکیل دادن و ترور کردن و آدم‌کشی کردن حتی در همان زمان شاه هم کار غلطی بود؛ دوم این گروه را منحرف می‌دانند.

این پیش‌بینی امام خیلی زود تحقق پیدا کرد و به محض اینکه این گروه اقدامات خود را انجام داد، ساواک آن‌ها را شناسایی کرد و همه به‌خصوص کادر مرکزی را اعدام کرد. یک نفر از کادر مرکزی آن‌ها باقی ماند و آن هم شخص مسعود رجوی بود. او تنها بازمانده رهبران فکری و هسته اولیه تشکیل گروهی به نام سازمان مجاهدین خلق بود.

زندان ساواک محل احیای دوباره مجاهدین خلق

حال گروهی که از هم پاشیده بود، کجا دوباره شکل می‌گیرد؟ در داخل زندان شکل می‌گیرد. زندان، یکی از مراکز مهم ایجاد تشکیلات منافقین و هدایت‌های عملیات‌های آنان بود. یعنی در داخل زندان گروه را دوباره ایجاد کردند و گروه را منجسم کردند و با زندان‌های سراسر کشور ارتباط برقرار کردند و خط مشی‌ها را می‌دادند و برخی عملیات‌های بیرون از زندان را هدایت می‌کردند.

طبق گفته آقای لطف‌الله میثمی که از اعضای منافقین بود، رجوي از داخل زندان دستور عمليات در شهر ها را مي داد و و به‌دلایل مختلف در قبل و بعد انقلاب هميشه بخشي از سازماندهي و رهبري ترورها و تشكيلات داخل زندان بوده است.

این مطلب را چرا توضیح دادم؟ چون بعد اتفاقی افتاده است که شبکه عظیم نفاق می‌خواهد از آن استفاده بکند. بیش از ۵۰ سال پیش شبکه نفاق توانست گروهی که از هم پاشیده است را در داخل زندان منسجم کند و تشکیلات ایجاد کند و این تشکیلات را به حدی برساند که از داخل زندان دستور عملیات‌های بیرون را هم می‌دادند. به هر حال این گروه معتقد بود امکان اینکه انقلابی در کشور ایجاد شود و خود اینها و گروه‌های مشابه اینها سردمدار نباشند و پیشرو نباشند و جرقه‌های انقلاب را ایجاد نکنند، نیست و قبل از اینکه دستگیر بشوند چندین مستشار آمریکایی را ترور کردند و چندین اقدام مسلحانه دیگر انجام دادند و حرفشان این است که بایستی در جامعه جرقه‌ای زده شود که آن جرقه باعث ایجاد آتش در جامعه شود و جامعه را بکشاند دنبال خودش و در یک اقدام مسلحانه ما پیروز بشویم و شاه را ساقط کنیم.

اما این اتفاق نیفتاد و روش حضرت امام بود که انقلاب را در بهمن ۵۷ به پیروزی رساند و طومار رژیم حکومتی پهلوی را از هم پاشید. آنها معتقد بودند که روحانیت قادر نیست جامعه را نگه دارد. ساقط کردن حکومت یک مسئله است اما نگهداری حکومت و ایجاد ساختار حکومتی مسئله‌ای بسیار با اهمیت‌تر از مسئله اولیه است. این را باور نداشتند که جمهوری اسلامی تشکیل می‌شود و چنین ساختاری دارد. لذا از داخل زندان پیشاپیش داشتند طراحی حکومت آینده را در کشور انجام می‌دادند. چگونه حکومت بچینیم و چگونه رسوخ کنیم و چگونه به آن مقاصدی که خودمان مد نظرمان بود برسیم. حدود سی نفر کادر اصلی در زندان تشکیل دادند و در همه زندان‌های کشور تشکیلاتی ایجاد کردند. انقلاب که پیروز شد و همه زندانیان سیاسی آزاد شدند، به زودی با طراحی‌های قبلی که اینها داشتند در کشور تعدادشان زیاد شد. کشور با یک تشکیلات امنیتی و نظامی با همه استانداردهایی که یک گروه امنیتی و نظامی دارد، روبه رو بود. به هیچ عنوان نمی‌توان به اینها گروه سیاسی یا تشکیلات سیاسی گفت.

Daneshgahtehran1

منافقین از همان ابتدای پیروزی انقلاب به‌دنبال مقابله با آن بودند

هنوز مدتی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود، اما طوری کار کردند که اعضایشان در مقابل ساختار و حکومتی ایستادند که خود مردم ایجاد کرده بودند. منافقین از ابتدا تصمیم به مقابله و اختلاف داشتند. از همان ابتدا نفوذ در بین مردم را شروع کردند. امروز همه تلاش آنها از بین بردن این واقعیت است. همه تلاش منافقین در سایت ها و منابع خود این است که بگویند در انقلاب هضم شده بودند و کسی به آنها اجازه فعالیت نمی‌داد و مجبور شدند این کارها را انجام دهند. در صورتی که از همان اول پیروزی انقلاب اسلامی قصد رسیدن به چنین شرایطی را داشتند. بلافاصله بعد از اینکه حکومت شاه ساقط شد، تمام اسلحه‌خانه‌ها را تا جایی که توانستند خالی کردند. در ستادهایشان مملو از سلاح بود و از طرفی شروع به نفوذ در تمام رده‌های مختلف کشور کردند. ترورهای بزرگان را اگر شما ملاحظه بکنید همه توسط نفوذ انجام شده است. شهید بهشتی و هفتاد و دو تن توسط چه کسی به شهادت می‌رسند؟ توسط کسی که مسئول برگزاری مراسم حزب جمهوری اسلامی و مراسماتی بوده است که شهید بهشتی می‌خواستند در آن سخنرانی بکنند. تمام مقامات را او دعوت می‌کرد. آقای محمدرضا کلاهی که اکنون در خارج از کشور است. ترورکننده شهید رجایی و باهنر چه کسی بود؟ معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی کشور. یکی از هشت نفری که اجازه داشت بدون بازرسی داخل نخست‌وزیری بشود. این نفوذ از کی باید انجام شده باشد که شهید رجایی بگوید که من حاضرم پشت سر او نماز بخوانم! چقدر این نفوذ بایستی دقیق و حساب‌شده و با خیز قبلی و از قبل انجام شده باشد با چه اهدافی؟! چهار امام جمعه محوری ما در استان‌ها که همه توسط نفوذ به شهادت رسیدند. این کاملاً نشان می‌دهد که این گروه از اول پیروزی انقلاب اسلامی جزء اهدافش ساقط کردن نظام بوده است.

تمام کارهایی که انجام دادند در جهت تقابل و دو دسته کردن جامعه بود. حتی حاضر بودند ایران را در مقابل قدرت‌های جهانی قرار دهند و جنگ ایجاد کنند تا بدینوسیله حکومت را ساقط کنند. در سال ۵۸ و ۵۹ سفارت آمریکا توسط گروهی از دانشجویان اشغال می‌شود و اهداف جاسوسی آمریکا مشخص می‌شود. منافقین در آن مقطع اصرار فراوان داشتند که تمام گروگان‌های آمریکایی و تمام سفرای دیپلمات‌ها را باید اعدام کنید چراکه عامل امپریالیسم هستند و باید اعدام شوند. این دقیقاً یعنی ایجاد جنگ بین ایران و آمریکا.

جنایاتی که منافقین در ایران مرتکب شدند، در هیچ‌کجای جهان انجام نشده است

این هدف چهل سال است که همچنان دنبال می‌شود. موضوع هسته‌ای ایران عامل اولیه‌اش شبکه نفاق بود. مباحث حقوق بشری را که این گروهک روسیاه دنبال می‌کند با هدف ایجاد تقابل نظامی بین ایران و کشور دیگر و بعد در شرایط بحرانی ساقط کردن حکومت است. این چیزی بود که از اول دنبال می‌کردند.

جنایاتی که منافقین در کشور ما مرتکب شدند از دو جهت بی‌نظیر است. در تاریخ چنین جنایاتی را هیچ‌کجا پیدا نمی‌کنید. شما هیچ کشوری را پیدا نمی‌کنید که در آن اقدامات تروریستی انجام شده باشد و در آن کشور از عالی‌ترین مقامات کشور تا پایین‌ترین مقامات آن یعنی فرد عادی یک کشور جزء شهدای ترور و قربانی باشند. در عرض یک سال رئیس دیوان عالی کشور، رئیس جمهور، نخست‌وزیر، ده‌ها تن از نمایندگان مجلس در کنار هزاران هزار نفر از مردم ایران به شهادت برسند. این یک استثناء است.

دوم؛ هیچ جای دنیا پیدا نمی‌کنید که گروهی این جنایات علنی و رسمی را انجام بدهد و بعد در کشورهای اروپایی و آمریکایی دفتر رسمی داشته باشد و از آنجا رسماً جنایات را بر عهده بگیرد و هدایت کند. این هم استثنا است.

گزارش‌هایی که خود غربی‌ها و آمریکا در مورد گروهک منافقین می‌دهند حقیقتاً کم‌نظیر است و من فکر نمی‌کنم در داخل کشور خودمان چنین گزارشاتی ارائه شده باشد. در سال ۱۹۹۷ وزارت خارجه آمریکا در زمان کلینتون یک گزارش مفصل و دقیقی از تاریخچه منافقین و عملکرد اینها می‌دهد. سازمان دیده‌بان حقوق بشر و اتحادیه اروپا همین طور و سازمان‌های دیگر که آخرین آنها مؤسسه رند به سفارش پنتاگون از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ یک گزارش بسیار مفصلی در عرض دو سال راجع به منافقین می‌دهند. در همه این گزارشات دو نکته خیلی برجسته است. اول اینکه همه آنها می‌گویند این گروه دارای افکار التقاطی است و تأیید می‌کنند که هزاران هزار نفر از مردم ایران را به اتفاق رئیس جمهور، نخست وزیر، رئیس دیوان عالی کشور را ترور کرده‌اند. دوم اینکه به صراحت می‌گویند این گروه به شدت مورد نفرت مردم ایران است.

غرب و آمریکا با اذعان به تروریست‌بودن منافقین باز هم از آن‌ها حمایت می‌کنند

حال سؤال اینجاست که وقتی این دو نکته را غرب و آمریکا به صراحت می‌داند و به آن اشاره می‌کند؛ چرا انقدر از این گروه حمایت علنی می‌کند؟ چرا همه امکانات لجستیکی، دفاتر، امکانات رسانه‌ای و بسیاری از امکانات دیگر را در اختیارشان قرار می‌دهد؟ برای چه هدفی؟

متأسفانه در داخل کشور ما با نهایت تأسف، اذهان طرف کارکرد نظامی اینهاست. کارکرد نظامی منافقین واضح‌ترین شکل کارکرد اینهاست. بالأخره کسی که دست به سلاح می‌برد، تکلیفشان بین مردم روشن است مثل ریگی و بقیه گروه‌ها. هر کسی هر تفکری داشته باشد، این نوع کار را نمی‌پسندد و خیانت را همه می‌فهمند. سؤال اینجاست که چه کارکردهای دیگری دارند؟

جاسوسی یکی از فعالیت‌های آنهاست. منافقین وقتی بعد از چند سال ترور به اهدافشان در داخل کشور نرسیدند، جذب صدام شدند. اینها تصور می‌کردند اگر سران کشور را ترور کنند؛ حکومت ایران ساقط می‌شود. ظاهر قضیه و پیش‌بینی کاملاً درست بود اما یک چیز در پیش‌بینی منافقین نبود و آن هم حضور گسترده و عظیم مردم به‌عنوان پشتوانه حکومت بود. وقتی که از این راه به نتیجه نرسیدند، تصمیم گرفتند دست در دست صدام بگذارند چراکه در حال جنگ با کشور ما بود و از طرفی نیاز به کمک هم داشت. لذا این اتفاق افتاد و منافقین در کشور عراق حضور پیدا کردند و نقش کلیدی بازی کردند. بسیاری از بمباران‌ها و گرا دادن‌های شهرهای ما و موشک باران‌ها و اینکه کجاها خورد و چه ثمراتی به بار آورد و وضعیت اقتصادی به چه شکل هست و وضع و دیدگاه مردم الان در چه حالی است؛ گزارشاتی بود که به صدام می‌دادند. آنها پیش‌بینی می‌کردند که صدام قادر خواهد بود کشور ما را ساقط بکند اما این اتفاق هم نیفتاد.

زندان، مقر فرماندهی منافقین

وقتی که کشور با ترورهای عظیم مواجه شد، مسئولین توانستند با کمک مردم در داخل کشور هم ضربات متعدد و سهمگینی به منافقین بزنند و خانه‌های تیمی آنها یکی پس از دیگری در ایران کشف می‌شد و ضربه می‌خوردند. جمع زیادی از اینها که دستگیر می‌شدند و به زندان رفتند. زندان مقر فرماندهی و ایجاد تشکیلات منسجم منافقین در داخل کشور شد. بسیاری از ترورهایی که در کشور ما انجام شد توسط زندانیانی انجام شد که دوران زندانشان تمام شده بود. بسیاری از اینها جذب کشور عراق شدند. زندان برای اینها محل فرماندهی جنایات در داخل کشور بود، محل ایجاد تشکیلات و جذب نیرو در داخل کشور بود و حتی در داخل زندان هم تواب دست به ترور می‌زدند. شهید کچویی در همین تهران در داخل زندان توسط تواب منافقین به شهادت می‌رسد. در مشهد، مسئول زندان، شهید حسین قانع توسط زندانی‌ای که پنج روز مرخصی می‌آید ترور می‌شود.

 تشکیلات و مقر منافقین در خارج از کشور نیز کار جاسوسی را برای سرویس‌های امنیتی انجام می‌داد. این تشکیلات به قدری به سرویس‌ها خدمات می‌دهد که سرویس‌های امنیتی دنیا به هیچ عنوان حاضر نیستند کاری علیه منافقین انجام دهند. در ۲۳ سال پیش همزمان در یازده کشور اروپایی؛ منافقین با هماهنگی قبلی به یازده سفارت‌خانه ایران حمله کردند که فیلم‌هایش هنوز هست. حتی در استرالیا با تبر به یکی از دیپلمات‌های ایرانی حمله کردند، اما یک نفر از اعضای سازمان منافقین در این زمینه دستگیر نشد. این اتفاق اگر در کشوری دیگر بیافتد چه وضعیتی در روابط آن دو کشور و وضعیت دیپلماتیک ایجاد می‌کند؟ دیپلمات ما را زخمی کردند و فیلم‌ آن فرد هم هنوز هست. امکان ندارد سرویس‌های امنیتی دنیا و اروپایی این کار تشکیلاتی یازده کشور را نتوانند پیش‌بینی کنند و متوجه آن نشده باشند. همانند صدام دست اینها در کشورهای اروپایی کاملاً باز است. حال این گروهی که خودشان می‌گویند به شدت مورد نفرت مردم ایران هست؛ چه کارایی برای آنها دارد که اینگونه از آن حمایت می‌کنند؟

Daneshgahtehran2

خوش‌خدمتی منافقین به صدام، در عملیات مرصاد به اوج خود رسید

بعد از اینکه قطعنامه ۵۹۸ توسط کشور ایران پذیرفته شد، منافقین چنین پیش‌بینی نمی‌کردند که ایران صلح را بپذیرد. به همین دلیل عملیات به‌قول خودشان فروغ جاویدان را ترتیب دادند. صدام برای امتیاز داشتن در مذاکرات آتی و منافقین برای اثبات کارایی خود به صدام با هم این عملیات را شروع کردند. حدود ۴۰۰۰ نفر به داخل کشور حمله کردند که  همه اعضای منافقین بودند. ۳۵ درصد این لشکر از خانم‌ها بود. ۳۰ درصد این لشکر کسانی بودند که در زندان‌های جمهوری اسلامی قبلاً دستگیرشده بودند و آزاد شده بودند. آنها قصد داشتند سه روزه به تهران برسند. سه چهار شهر مرزی را هم گرفتند و جنایات فجیعی انجام دادند. همزمان بخشی از منافقین هم در داخل زندان ها قرار بود دست به شورش بزنند و خود را به آنها ملحق کنند. آن عملیات شکست می‌خورد و این سوال ایجاد می‌شود که آیا برای زندانی داخل کشور جرم جدیدی اتفاق افتاده است؟

تشکیلات داخل زندان، فرماندهی شده بود. بعضی از زندان‌ها شورش را شروع کرده بودند. بعضی از جاها را به آتش کشیده بودند و درگیری را با مسئولین زندان شروع کرده بودند. اینجا بود که امام فرمود این اتفاق در این مقطع حکم جدید دارد. امام فرمود یک گروه سه نفره تشکیل بشود؛ یک نفر قاضی و یک نفر دادستان و یک نفر نماینده وزارت اطلاعات. قرار شد داخل زندان به منافقین بگویند اگر کسی همچنان به صراحت سر موضع نفاقش است و تشکیلات را همچنان قبول دارد حکمش اعدام است! اگر می‌گوید من قبول ندارم ولو اینکه بخشی از حکمش مانده باشد، آزاد است. با وجود همه تجربیاتی که قبلاً وجود داشت. در آن مقطع بخش زیادی از اینها اظهار توبه کردند و بخشیده شدند و از زندان آزاد شدند که متأسفانه باز هم گروه زیادی از آنها رفتند در کشور عراق و به منافقین ملحق شدند. مثلا خانم زهره قائمی که عضو تشکیلات رهبری منافقین است، طراح و دستوردهنده تیم تشکیلات‌ ترور سرباز رشید اسلام شهید صیاد شیرازی است. او یکی از کسانی بود که توبه کرده بود و از زندان آزاد شد و بعد دست به این کار زد.

امنیت امروزمان را مدیون حکم قاطع امام در سال 67 هستیم

پس عقل و تدبیر این بود که افرادی را که سر موضع خود بودند اعدام کنند تا دوباره دست به چنین جنایاتی نزنند. اگر بنا به انتقام بود آن روزی که شهید بهشتی و ۷۲ نفر به شهادت رسیدند و همه کشور منتظر پاسخگویی قاطع بودند، این کار را انجام می‌دادند. آن روز امام به دادستانی زنگ زده بود که هیچ دادگاهی حق محاکمه منافقین دستگیرشده را ندارد؛ چراکه مبادا قاضی از سر عصبانیت تصمیمی بگیرد. اما در این مقطع منافقین به داخل کشور لشکرکشی کرده بودند. اگر امام آن روز این تدبیر را نکرده بود،‌ امروز ما این امنیت فعلی را قطعاً نداشتیم. آن حکم امام تأمین‌کننده امنیت آتی کشور بود.

چند سال پیش با آقای احمد شهید که نماینده سازمان ملل در حوزه حقوق بشر بود دیدار کردم. اسناد جنایاتی که در داخل کشور انجام شده بود که اکثرا هم توسط آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها منتشر شده بود را به او ارائه کردم و گفتم این چه جایگاهی در گزارشات شما دارد؟ به من گفت که من قبول دارم کشور شما قربانی تروریسم است و تروریسم به‌طور طبیعی کشورها را از مدار اجرای قوانین خارج می‌کند.

حال موضوع اصلی اینجاست که سی سال از آن زمان گذشته است. نسل جدید از آن اتفاق هیچ چیز نمی‌داند و این فرصتی را برای شبکه نفاق به‌وجود آورده است. دنبال این هستند که بحث حقوق بشری درست کنند. بی‌بی‌سی موذی تا یک سال پیش هر موقع بحث اعدام‌های ۶۷ را می‌آورد؛ می‌گفت اعضای مجاهدین خلق. از یک سال پیش به این طرف؛ دیگر نمی‌گوید اعضای مجاهدین خلق و می‌گوید اعدام مخالفین جمهوری اسلامی. وقتی شما بدون هیچ توضیحی این‌گونه گفتید، در ذهن هر جوان می‌آید که جمهوری اسلامی در مقطعی مخالفین خودش را اعدام کرده است. متأسفانه در فضای فعلی کشور هم این موضوع دارد دست به دست می‌چرخد.

در سال ۸۸  نیز منافقین وارد تجمعات شدند و فرمان را در دست گرفتند. مریم رجوی در آن سال خطاب به یکی از این سران که آقای کروبی باشد، گفت: آقای کروبی امروز دیگر من و شما هیچ حرفی با جمهوری اسلامی غیر از آنچه که شما دارید می‌گویید نداریم و حرف ما با جمهوری اسلامی همین است! منتها ما بیست سال زودتر گفتیم و شما بیست سال دیرتر!

مواظب باشیم که در زمین دشمن بازی نکنیم

داخل کشور ما گاهی حواسمان نیست یک چنین اتفاقاتی می‌افتد و می‌افتیم در گودی که دشمن دارد بازی می‌کند. در مورد اعدام‌های سال ۶۷؛ دشمن تلاش دارد یک چنین وضعیتی را در کشور حاکم کند.

من نمی‌گویم که کارت منافقین در جیب آقای کروبی است و عضو آنهاست؛ حتی لعن هم می‌کند آنها را و اصلاً گرایش هم ندارد. عرض من این است که اگر ما حواسمان نباشد گاهی فقط خودمان را می‌بینیم و رقیب خودمان را. یعنی انقدر جلو می‌رویم که گاهی ممکن است از همه ابزارها استفاده کنیم و حواسمان نیست حرفی که می‌زنیم، کنار دستی ما چه کسی است؟

شما آقای منتظری را به عنوان یک نمونه ملاحظه بفرمایید. او پدر شهیدی است که به دست منافقین به شهادت رسیده است. فقیهی است که امام که تعریف هیچ‌کس را نمی‌کرد؛ گفت که من در او خلاصه می‌شوم نه یک بار بلکه چند بار. انقدر وضعیت در مورد ایشان مسجل و معلوم بود که هنوز امام زنده بود نیابت امام هم تعیین شده بود. آن هم نه توسط مجلس خبرگان که آخر از همه رسید؛ مردم تعیین کرده بودند. در عرض چهار سال بعد از اینکه ایشان به این شغل منسوب می‌شود، امام صراحتاً عرض می‌کند که اگر کشور دست شما باشد آن را فردا دو دستی تقدیم منافقین جنایتکار می‌کنید و امروز حرف منافقین دارد از دهان شما بیرون می‌آید.

ایرج مصداقی که الان در انگلیس است؛ چندی پیش به دلایل خاصی از منافقین جدا شد. او یک کتاب خاطرات نوشته است و نحوه کار کردن روی نمایندگان آقای منتظری را شرح داده است که چگونه روی احساسات او بازی کردند و چه اطلاعاتی به او دادند و چه نتایجی گرفتند. این نحوه کار کردن روی ایشان بود. اکنون منافقین به شدت دنبال این هستند که از موضوع سال ۶۷ یک جنایت درست کنند. جانیان مدعی بحث حقوق بشر ما شدند! جای قاتل و مقتول را می‌خواهند عوض کنند. کسانی که هر نوع جنایتی که شما در مورد داعش ملاحظه می‌کنید؛ اینها در سال ۶۰ انجام دادند. عملیات انتحاری را اینها انجام دادند. یک کتابی من دارم مربوط به سال ۶۰ است که مریم رجوی به صراحت می‌گوید ما موفق شدیم چهار نماینده خمینی را به شیوه مقدس انتحاری -تعبیر زشتی به کار می برد- که من می‌گویم به شهادت برسانیم! این عین کلام مریم رجوی است و این فرد الان سکان‌دار بحث حقوق بشری در کشور آمریکا و اروپا است.

کلیپ‌هایی در خارج از کشور از آقای اکبر گنجی در مصاحبه‌ با بی‌بی‌سی پخش شده که موضوع آن سال ۶۷ است. ما خودمان داریم در داخل کشور ناخواسته به منافقین زمین بازی می‌دهیم. بیت آقای منتظری در چندی پیش این کار را کرد و فایلی منتشر کرد و همین ادعای آقای منتظری بود. سایت‌های منافقین چنان آماده باش بودند که این ارتباط را می‌شد کشف کرد. بلافاصله تمام مقرها و پایتخت‌های اروپایی با عکس‌های آماده، چندین میتینگ برگزار کردند. موضوع همین بحث‌هایی بود که آقای منتظری گفته بود و توسط پسر ایشان دنبال می‌شد. احتیاج به منابع داخلی داشتند که بیت آقای منتظری این کار را برایشان انجام داد. این خدمت بزرگ برای منافقین بود. الان بعد از حدود ۳۰ سال از انقلاب آن جمله آینده‌نگر امام را می‌توانیم درک کنیم که اگر مملکت به دست شما بیافتد چه می‌کنید! امروز آیت‌الله منافقین شده است آیت‌الله منتظری. این کارکرد دشمن است؛ می‌آید و در بیت‌ها نفوذ می‌کند. اگر دانشجوی ما و قشر فرهیخته بر آن چیزی که اطرافش می‌گذرد احاطه نداشته باشد؛ فردا کشور دچار مشکل می‌شود. آن چیزی که در سوریه و کشورهای دیگر ما می‌بینیم؛ همین است. اگر ما امروز امن‌ترین کشور منطقه بلکه دنیا را داریم به خاطر همان تدبیر امام بود.

سؤالات دانشجویان:

آیا مسعود رجوی زنده است؟

مسعود رجوی به دید من زنده است و تلاش منافقین این است که بگویند مرده است! به خاطر اینکه به هر حال این اسناد بین‌المللی در مورد جنایات و خیانت‌های او در سطح دنیا وجود دارد. در زمانی که آنها می‌خواستند به ایران نزدیک بشوند در مقطعی منافقین را در لیست گروه‌های تروریستی قرار دادند. سال ۱۹۹۷، کلینتون این کار را انجام داد و تا حدود سه سال پیش اتحادیه اروپا هم اینها را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داد که البته فقط لیست بود و هیچ‌گونه اقدامی انجام نشد. اگر بخواهد نفاق چهره جدیدی در سطح بین‌المللی داشته باشد دیگر نباید آن چهره مسعود رجوی بر روی صحنه باشد. یعنی اگر کسی یقه اینها را گرفت بگویند مربوط به فردی بود که او نیست و در رأس سازمان الان یک زن آمده است. در داخل کشور خودمان هم خیلی‌ها بر این باور هستند که او مرده است اما به نظرم اینطور نیست و این خط خود آنهاست که چهره سابقشان فراموش شود.

گروهک منافقین در حال حاضر چه برنامه یا استراتژی برای ضربه زدن به نظام دارد؟

مهم‌ترین بحث حقوق بشر است. از موقعی که دولت به طرح مباحث هسته‌ای و مذاکرات هسته‌ای شروع کرد از داخل کنگره آمریکا برخی از نمایندگان اینها بحث‌های حقوق بشری را علیه ایران مطرح کردند. آن موقع من بحثم این بود که دشمن دارد آلترناتیو بحث هسته‌ای را برای ما از الان می‌چیند که به محض اینکه این بحث موضوعش کمرنگ شد و از دستور کار کنار رفت؛ بلافاصله موضوع بعدی را داشته باشد. از آن موقع به نظر من رسید که باید روی این موضوع کار کنیم که البته کسی این را جدی نگرفت ولی دشمن همچنان که داریم جلو می‌آییم؛ کاملاً آن طراحی‌اش را انجام داد و نقطه اوج این موضوع را همان مبحث سال ۶۷ قرار دادند.

Daneshgahtehran3

رسانه ها روی دو مورد خیلی تأکید می‌کنند؛ تا چه حد صحت دارد؟ ۱- تعداد افرادی که در سال ۶۷ اعدام شدند ۲۸۰۰ نفر بوده است. ۲- قرار بوده است بعضی از اینها از زندان آزاد بشوند و هیچ نقشی هم در منافقین نداشته‌اند.

تعدادشان خیلی نبود. تعداد کل منافقین در هیچ مقطعی بیش از پنج هزار نفر نبود؛ حتی وقتی در کشور عراق بودند و لشکر داشتند و با لشکر حمله می‌کردند، چه برسد در داخل زندان‌ها که قطعاً کمتر بوده‌اند. ۳۵ درصد از لشکری که از منافقین به مرزها حمله کردند، در زندان بودند و پس از آزادی دوباره به منافقین ملحق شده بودند. مثلاً می‌گویند آقای منتظری گفته‌است که زن‌ها و دخترانی که در اینها هستند را اعدام نکنید. ۳۵ درصد از این لشکر زن هستند. حدود ۷۰ نفر از کادر شورای مرکزی رهبری زن هستند و یک مرد ندارند. طراح ترور شهید صیاد شیرازی خانم زهره قائمی است. ترورکننده شهید دستغیب که آن‌طور به شیوه انتحاری و انفجاری ایشان را به شهادت رساند؛ یک دختر خانم است. اینها را چطور استثنا کنیم. وقتی کسی قتلی انجام می‌دهد مگر زن و مرد دارد. کاملاً مشخص است که با احساس بازی شده است و دشمن توانسته است احساسات را تحریک کند.

آمارهایی که منافقین ارائه می‌کردند، از اواخر سال ۶۷ به بعد شروع شد. از آمار ۴۰۰ نفره شروع شد در آن سال که تا چند هزار تا الان رسیده است. خود این آماردهی‌های متناقض نشان می‌دهد که این قضیه مدر خود سازمان مجاهدین خلق هم متناقض است و این موضوعی که الان مطرح می‌کنند تحت عنوان اینکه ۳۰ هزار نفر از اعضایشان توسط جمهوری اسلامی معدوم شدند؛ در این سال‌های اخیر مطرح شده است.

استفاده ابزاری شبکه‌های وابسته به منافقین از آیت‌الله طالقانی و لقب پدر طالقانی! چرا کسی راجع به این آمارها در کشور حرفی نمی‌زند که دست اینها بسته شود؟!‌

دست آنها بسته نمی‌شود و شما هر چه بگویید اینها حرف خودشان را می‌زنند. ما در مشهد یک گروه تشکیل دادیم و همه فرزندان کسانی هستیم که شهید شدند. دلیل‌مان هم همین بود که در این قضایا نه کسی کار کرده است و نه کسی اطلاعی دارد. خیلی عجیب بود که می‌دانستیم قربانی تروریسم هستیم ولی نمی‌دانستیم که چند نفر شهید دادیم. هر جا که رفتیم دیدیم کسی آماری ندارد. ما در عرض دو سال کار تحقیقاتی در سال 13۸۵ به آمار ۱۶۴۶۰ نفر شهید ترور رسیدیم که ۱۲۰۰۰ نفر را منافقین شهید کرده بودند. البته آمارهای منافقین خیلی بالا بود و می‌گفتند ۵۶۰۰۰ نفر از ایرانی‌ها را ما کشتیم که دروغ بود ولی الان بعد از شهادت شهدای هسته‌ای آمار شهدای ترور کشور به ۱۷۱۶۰ نفر رسیده است. عمده شهدا در بین مردم کوچه و بازار و بر سر سفره افطار بود. اتوبوس‌های پر از مسافر را آتش می‌زدند و جنایات فجیعی مرتکب شدند. خانم‌ها عمدتاً به خاطر اینکه کسی شک نکند بمب آتش‌زا در اتوبوس می‌گذاشتند و بعد یک دفعه داد می‌زدند بمب‌گذاری شده است که بتوانند فرار کنند. در این بین دیگر کسی، کسی را نمی‌شناسد و عمدتاً پیرها و بچه‌ها می‌ماندند. در شیراز یک مادر و دختر که حدود شش ماه داشت زنده زنده در بغل همدیگر سوختند. این بی‌شرافت‌ها همین را هم نگفتند اشتباه کردیم؛ گفتند عملیات قهرمانانه‌ای که توسط هسته‌های مرکزی ما انجام شد.

در آن شرایط کسی به فکر این موضوعات اصلاً نبود. واقعاً من نمی‌دانم که آمار جنگ را هم داریم یا خیر؟ مسئله دیگر آیت‌الله طالقانی است. او در سال 13۵۸ از دنیا رفت؛ دو سال قبل از اعلام جنگ مسلحانه منافقین. همان موقعی بود که منافقین برای فریب افکار عمومی امام خمینی و آیت‌الله طالقانی را به عنوان رهبر معرفی می‌کردند. لذا دو سال قبل از اعلام جنگ مسلحانه؛ اینها چسبیدند به شخصیت‌های معروف که مورد احترام عموم مردم هستند و این کار را انجام دادند. طبیعتاً اگر او هم زنده بود از منافقین برائت می‌جست.

درباره کاندیداتوری آقای رجوی در انتخابات بگویید که رد صلاحیت ایشان منجر به این رویه شد؟

شیوه‌های نفوذ منافقین و کارهایی که کرده بودند و سلاح‌هایی که در ۲۲ بهمن از پادگان‌ها خالی کرده بودند؛ اهداف آینده اینها را مشخص می‌کرد. آقای رجوی هر انتخاباتی در کشور را تحریم کرده بود. هیچ سلسله مراتب و ساختاری را در کشور قبول نداشت. اعضای سازمان مجاهدین خلق و گروه‌هایی نظیر آن کلاً قانون اساسی را قبول نداشتند. وظیفه رئیس‌جمهور چیست؟ اولین کاری که می‌کند، قسم یاد می‌کند که مجری قانون اساسی باشد. کسی که قانون اساسی را قبول ندارد، می‌خواهد چکار کند؟

 


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

مطالب پربازدید بخش خبر

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان