دانشگاه سنگر فرهیختگی یک جامعه است. این حرف فقط یک شعار نیست. یک اصل کلی در فرآیند توسعه کشورهاست که در تمامی نظریات مرتبط با نوسازی و توسعه سیاسی بر آن تاکید شده است.
اما دانشگاهی که میتواند پیشران توسعه باشد، دقیقا کدام دانشگاه است؟ چه ویژگیهایی دارد و چطور میشود آن را از آسیبهای بیرونی در امان داشت؟
در طول تاریخ راهاندازی دانشگاه در ایران در ۸۰ سال گذشته، هرگاه دانشگاه در مقام تولید علم و سنگر فرهیختگی قرار داشته، اثرگذار بوده و هرگاه که درگیر وسوسههای ایدئولوژیک و تحریکات سیاسی شده، جایگاهش را از دست داده است.
در سالهای نخست انقلاب، گروههای تروریستی تلاش زیادی کردند که دانشگاه را به پادگان جنگهای چریکی بدل کرده و دانشجو را پیادهنظام تمایلات آنارشیستی خود کنند.
نتیجه این سیاستها، تعطیلی نهاد دانشگاه به مدت چند سال بود. هرچند باقیماندههای همان گروهها بعدا عزادار تعطیلی دانشگاه شدند، اما واقعیت این است که اگر در سالهای نخست دهه ۱۳۶۰ دانشگاه در ایران تعطیل نمیشد، شاید چیزی از این نهاد علمی باقی نمیماند و اساسا تعریف دانشگاه و دانشجو دچار استحاله معنایی میشد.
واقعیت این است که دانشگاه وقتی میتواند نقشآفرین باشد که مستقل، منتقد، آرمانخواه و در عین حال در چارچوب اقتضائات علمی باشد. اگر دانشجو از راه و روش علمورزانه فاصله بگیرد، تفاوتی با دیگر گروهها در جامعه نخواهد داشت.
جامعه از دانشجو انتظار نخبگی دارد. انتظار دارد در رفتار و بیانش فرهیختگی وجود داشته باشد. انتظار دارد مساله محور به مشکلات نگریسته و در جستجوی راهحل باشد. دانشگاه ابزار دست گروههای تروریستی نیست که اسلحه بهدست گرفته و بهجای ارزشآفرینی، ارزشزدایی کند.
بنابراین همزمان با روز دانشجو، بار دیگر باید هشدار داد که عدهای میخواهند دانشگاه را از مسیر اصلی خود خارج کرده و توسعه ایران را با اختلال مواجه سازند. وارد کردن دانشجویان به مسیر رفتارهای حزبی و جناحی و درگیر کردن دانشگاه با حواشی، نمیتواند برای آینده ایران راهگشا باشد.
امروز جامعه ما با مسائلی چون حکمرانی خوب، کارآمدی دولت، هویتآفرینی در گام دوم انقلاب و تمدنسازی اسلامی مواجه است. این مسائل باید در محیطهای دانشگاهی به بحث گذاشته شود. دانشجو و دانشگاه نباید سطح خود را پایین آورده و به مسائل بیاهمیتی بپردازد که برای آینده ایران رهاوردی ندارد.
تروریستها آمادهاند که دانشگاه را به تعطیلی کشانده و دانشجویان را دچار انحراف کنند. آنها قبلا هم چنین کاری کردهاند و بار دیگر آمادهاند فضای دانشگاه را ملتهب کنند. هوشیاری دانشجویان در همه سالهای گذشته آنها را ناکام گذاشته و بار دیگر نیز این تلاشها را بینتیجه خواهد گذاشت.
نقش دانشگاه در گام دوم انقلاب چنان نقش بزرگی است که جز این از دانشگاه انتظار نمیرود که جامعه و کشور را برای یک جهش تمدنی و تحول گفتمانی آماده کند. این هدف، دانشگاهی پرانرژی، امیدوار و آرمانخواه میخواهد که باید برای شکلگیری آن کوشید.