شهید هاشمینژاد را باید یکی از ارکان مدیریت و هدایت جریان انقلاب اسلامی در مشهد دانست؛ با این حال، ساحت تأثیرگذاری وی، فراتر از آن است که بتوان آن را در حصار وقایع منتهی به 22 بهمن سال 1357، محصور کرد. نکته اساسی در زندگی شهید هاشمینژاد که بیشتر اوقات مغفول میماند، گستره فعالیتهای مستمر وی در عرصه آگاهی بخشیدن به نسل جوان، طی دهههای 1340 و 1350 در سراسر ایران است.
در این دوره، تعداد روحانیونی که دغدغه مقابله با تهاجم فکری غرب را در میان جوانان داشته باشند و در همان حال، به دنبال راهکاری روزآمد برای حل این معضل بگردند، زیاد نبود؛ در واقع، بدون تعارف، باید گفت روحانیونی که اصولاً با مبنا و زیربنای اندیشههای غربی، اعم از مارکسیسم و لیبرالیسم آشنایی داشتهباشند، در این بازه زمانی، انگشتشمار بودند و همین تعداد اندک نیز، مجال چندانی برای عرضه آنچه در چنته داشتند، پیدا نمیکردند.
شهید هاشمینژاد، از روحانیونی بود که توانست نسخهای مؤثر برای نیازهای آن روز جوانان بپیچد و با همکاری تعدادی از همفکرانش، آن را در محل کانون بحث و انتقاد دینی مشهد، اجرایی کند. مدتی پس از آغاز فعالیت این کانون، جوانان تحصیل کرده و مشتاق مشهدی، به حضور در آن رغبت فراوانی نشان دادند.
یکی از دلایل این علاقه، بحث درباره مباحثی بود که از یک طرف، مورد علاقه جوانان محسوب میشد و از طرف دیگر، بسیاری از روحانیون محافظهکار، ورود به آن را جایز نمیدانستند. شهید هاشمینژاد با شجاعتی مثالزدنی و بدون اندکی تردید، به بحثهای مورد علاقه جوانان ورود میکرد و به پرسشهای آن ها، پاسخهای مستدل و قابل قبول میداد.
وی به خوبی از توانایی مخاطبشناسی و استادیاش در فن خطابه بهره میبرد و آن را با دانستههای گستردهاش میآمیخت و خوراک فکری مورد نیاز جوانان را فراهم میکرد. نگاه شهید هاشمینژاد به مخاطبانش، نگاهی از بالا به پایین نبود؛ او میدانست که برای جذب جوانان امروز، فضای اندرزدادن و دعوت صِرفْ کردن، دیگر جوابگو نیست و باید میان روحانیون و جوانان، رابطهای دوستانه و مبتنی بر یک تعامل علمی و عملی دو طرفه شکل بگیرد. در واقع، جوانان و به ویژه جوانان تحصیل کرده، زمانی به حضوردر جلسات طرح مباحث دینی رغبت نشان میدهند که شأن آن ها به عنوان مخاطب، حفظ شود و سخنران را، عامل به آنچه عرضه میکند، بیابند. شهید هاشمینژاد، به این اصل مهم، در حد اعلای آن، توجه میکرد و همین موضوع، باعث شد که جلسات کانون بحث و انتقاد دینی به مرکز مهمی برای تربیت جوانان پرشور انقلابی تبدیل شود؛ جوانانی که در روزهای پرشور و التهاب انقلاب اسلامی، وارد میدان شدند و اداره امور را به دست گرفتند. آثار مکتوب شهید هاشمینژاد نیز، بر اساس همین نیاز و با همین رویکرد، به رشته تحریر درآمد؛ آثاری مانند: «درسی که حسین علیهالسلام به انسانها آموخت»، «پاسخ ما به مشکلات جوانان»، «راه سوم بین کمونیزم و سرمایهداری»، «مشکلات مذهبی روز» و «مسائل عصر ما». شهید هاشمینژاد را باید از معلمان توانا و جوان گرای عصر خود و الگوی نیکوی تبلیغ معارف اسلامی در عصر حاضر بدانیم.