شهدای معروف به «محراب»، حضرات آیاتی هستند که نام آنها با نام انقلاب اسلامی و روزهای حساس انقلاب در دهه 60 شمسی گره خورده است؛ آیتالله عطاءالله اشرفیاصفهانی نماینده امام خمینی (ره) و امام جمعه کرمانشاه، پنجمین شهید از شهدای پنجگانه «محراب» است که در 23 مهر ماه 1361 شمسی، در مسجد جامع کرمانشاه به دست منافقین به شهادت رسید.
به همین دلیل و به مناسبت سالروز شهادت این شهید «محراب» در یادداشت پیش رو تلاش میشود به موضوع جایگاه و نقش روحانیت بهویژه ائمه جمعه و دلایل ترور این نخبگان از سوی ضدانقلاب و تروریستها بپردازیم.
واقعیت این است که نقش روحانیت و مساجد در جریان مبازرات مردم علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی نقشی بیبدیل و غیرقابل انکار است؛ نقشی که با ویژگیهای آگاهیدهنده عمومی بدون در نظرگرفتن جایگاه، وضعیت و موقعیت مردمی همراه بود. هر چند که این نقش و جایگاه همسو مسجدروحانیت با پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون ادامه دارد اما نکته مهم در این باره تلاش برای حذف و محدود و یا حتی عقیمسازی این سهگانه انقلابی با محوریت روحانیتمردم است که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و هم در دوران بعد پیروزی انقلاب اسلامی دنبال شده است. با این حال وجه متمایز کننده این دو دوره تاریخی در حذف شاخص پیوندی و ارتباطی روحانیتمردم با گزاره دولت یا ساختار (پهلوی) از طریق زندان و شکنجه، و ترور و حذف فیزیکی (توسط گروهکهای تروریستی) در دوران تثبیت نظام سیاسی بر آمده از انقلاب اسلامی معنا پیدا میکند و قابلیت پیگیری و تحلیل را دارد.
کانون قرار گرفتن مساجد به عنوان یک مکان قابل دسترس برای تجمع انقلابیون و راهبردیبودن آن به عنوان یک مکان قدسی در تعیین چگونگی مشی مبارزه با ضدانقلاب و بسیج مردمی نیروهای انقلابی موجب شد تا تروریستهای به ظاهر انقلابی با نامهایی چون خلق و مردم به رئوس و سر این کانونها یعنی ائمه جمعه و امامان جماعت مساجد حملهور شوند و با انجام عملیاتهای تروریستی در قالب انفجار و انتحار هم آینده را از نظام سیاسی نوپا بگیرند و هم بسترهای ساقطسازی نظام اسلامی را فراهم آورند.
به واقع شرایط ویژه کشور در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، موجب شد تا جایگاه و نقش ائمه جمعه و روحانیون و به تبع آن (تریبون) نماز جمعه به عنوان یک میعادگاه مردمیانقلابی مضاعف شود؛ بطوریکه هم از دید نخبگان انقلابی و هم از نگاه مردم انقلابی از اهمیت خاصی برخوردار گردید. به عبارت جامعتر اینکه ادامه روندهای منسجم و تأثیرگذار سخنرانی در مساجد، روشنگری درباره ظلم و ستم و تحلیل انتقادی از عملکرد نظام سیاسی (پهلوی)، در شرایط انقلابی جای خود را به نقد منحرفین فرقهای از موضع انقلاب اسلامی در مراسم عبادی دیگر مانند نماز جمعه داده بود. از این رو احساس خطر منافقین و ضدانقلاب از جانب روحانیون و بالاخص ائمه جمعه که به صورت پیوسته و سلسلهوار مردم را از نفاقورزیها و توطئههای آتی آنها آگاه و هوشیار میکردند به علتی تبدیل شد تا آنها درصدد خاموشکردن این صداهای آگاهیبخش و حذف فیزیکی آنها برآیند. بهطوریکه از این طریق درصدد بودند هم ترس و رعب اجتماعی را فراهم سازند و بهنوعی مردم را از همراهی با انقلاب اسلامی باز دارند و هم زمینههای قدرتیابی خود را با حذف نخبههای انقلابی و به تبع آن نابود سازی نظام سیاسی برای خود فراهم سازد.
نکته مهم و قابل تامل در این باره دلایلی است که منجر به تصمیم برای حذف و ترور این طلایهداران انقلابی یعنی ائمه جمعه از سوی تروریستها شد، است. در واقع کارکرد سیاسیاجتماعیانقلابی این منادیان انقلابی که با تولید ارزشهای انقلابیاسلامی با وارد کردن عناصر ارزشی و انگیزشی جدید به نظام اجتماعی میپرداختند تا اندازهای مهم و کارساز بود که از یکسو بذر امید و زندگی را دل مردم انقلابی کاشت و از سوی دیگر در زاویه قرینه، بذر ترس را در دل ضد انقلاب کاشته بود. به همین دلیل راهبرد ترور فیزیکی صداهای انقلاب اسلامی در دستور کار آنها قرار گرفت که امروز نیز با توجه به بنیه ضعیف و ناتوان عنادورزان و تغییر راهبرد در عرصه تخاصم جویی، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیتی(ائمه جمعه و روحانیت) داده است و این گویای این موضوع است که پرچمداران شهدای «محراب» انقلاب اسلامی باید به مانند سلفهای خود نقش آگاهیدهنده، آگاهیساز، کارگشا و راهیابی را برای شکوه و عزت انسان ایرانیانقلابی ایفا کنند.