«یک گروهک تروریست» و این همه هیاهو!

اگر گروهک تروریستی منافقین را مورد بررسی قرار دهیم و این فرقه را به لحاظ ماهیت، سوابق گذشته، کارایی فعلی و خیلی از جهات دیگر ارزیابی کنیم، می بینیم که میان قد و قواره این گروه و واکنش های بین المللی در قبال آنها، هیچ گونه تناسب و سنخیتی وجود ندارد

Mko Us Support

اگر گروهک تروریستی منافقین را مورد بررسی قرار دهیم و این فرقه را به لحاظ ماهیت، سوابق گذشته، کارایی فعلی و خیلی از جهات دیگر ارزیابی کنیم، می بینیم که میان قد و قواره این گروه و واکنش های بین المللی در قبال آنها، هیچ گونه تناسب و سنخیتی وجود ندارد.

این گروهک در حال حاضر در آستانه اخراج از عراق قرار دارد و به نظر می رسد که تصمیم دولت عراق مبنی بر اخراج این گروه از خاک این کشور، -ولو به واسطه مقاومت اعضای منافقین منجر به درگیری هم شود- برگشت ناپذیر است و با توجه به اینکه حق طبیعی دولت عراق است که یک گروهک تروریست را که تاکنون بیش از 25000 نفر از مردم بی گناه عراق را ترور کرده، مطابق با خواسته ملت خود از خاک کشورش اخراج کند، اما باز هم شاهد واکنش هایی در سطح بین المللی در قبال این اقدام قانونی دولت عراق هستیم. واکنش هایی که در عرف بین المللی به هیچ عنوان تعریف شده نیست و اساساً اظهار نظر در خصوص گروهی تروریست در این اندازه از سوی سازمان های بین المللی نظیر سازمان ملل، اتحادیه اروپا و برخی اعضای کنگره آمریکا تعجب برانگیز است.

هر چند این واکنش های بین المللی برخی شخصیت های سیاسی فقط در حد یک اظهار نظر بوده و بس، اما باعث شده که دولتمردان عراقی هم مجبور شوند تقریباً هر روز در این خصوص صحبت کنند و اینقدر بر لزوم اجرا و قاطعیت این تصمیم عادی و قانونی تاکید ورزند که یاد آورنده این مثل قدیمی است که "مورچه را با هفت تیر نمی کشند!".

برای روشن تر شدن موضوع کافیست وضعیت این گروهک و برخورد قانونی دولت عراق را با مواردی مشابه مقایسه کنیم. دولت آمریکا پس از حمله 11 سپتامبر 2001 به برجهای دوقلوی تجارت جهانی بدون ارائه حتی یک برگ سند گروهک تروریستی القاعده را -که در همان زمان نیز رابطه اش با آمریکا عیان بود- به عنوان مسئول این حرکت معرفی کرد و به همین بهانه به افغانستان که باز هم فقط از لحاظ آمریکا مامن این گروهک معرفی شده بود لشکر کشی نمود و صدها هزار نفر دیگر را به رقم کشته های 11 سپتامبر افزود و البته هم اکنون نیز حاضر به ترک خاک این کشور نیست! سوال اینجاست که در این کشتار بی رحمانه ملت افغان کسی فریاد حقوق بشری سر داد؟ یا اینکه تمامی همپیمانان آمریکا هم به این تهاجم اضافه شدند.

برای مثال بعدی، می توان به برخورد قاطعانه جمهوری اسلامی ایران با گروهک تروریستی پژاک در مرزهای غربی ایران اشاره کرد که به واسطه تجاوزات این گروهک صورت گرفت و به سرعت و با اقتدار سرکوب شد، در حالی که در این اقدام هیچ کشوری به خودش جرأت نداد که علم حمایت از تروریستهای پژاک را بردارد.

اما واقعیت چیست که اخراج یک گروهک سابقه دار تروریست که اتفاقاً مدارک بسیار و غیر قابل انکاری از جنایتهایش در دست دولت عراق می باشد اینقدر هیاهو ایجاد کرده؟! حتی برخی سیاستمداران غربی و آمریکایی حاضر میشوند از آبرو و سوابق خود نیز گذشت کنند تا در محافل رسمی و غیر رسمی به حمایت از این گروه کوچک بپردازند. یک قسمت از این معادله معیوب است که تناسبی در آن وجود ندارد.

اگر بخواهیم از لحاظ نقاب حقوق بشری، حامیان منافقین را هم بررسی کنیم که این روزها ظاهرا هم که شده برای آینده این گروه تروریست زنهار می دهند، باز هم به نتیجه نمی رسیم زیرا بالاخره پس از خروج منافقین از عراق 2 گزینه بیشتر وجود ندارد یکی همین کشور های غربی که دلشان برای حفاظت از جان اعضای این گروه به تپش افتاده و البته تاکنون در عمل حاضر به پذیرش حتی یک تن از این افراد هم نشده اند. و مقصد بعدی ایران است که منافقین اصرار دارند بگویند در ایران جانشان در خطر است که البته باز هم با استناد به سخنان اخیر "پی یر ریتر" رئیس نمایندگی کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در تهران مبنی بر سلامت و امنیت کامل بازگشتی های این گروهک در ایران می توان فهمید که در صورتی که منافقین در مقابل تصمیم دولت عراق مقاومت نکنند در امنیت کامل خواهند بود و هیچ خطری آنها را تهدید نمی کند ولو اینکه مستحق همچین برخوردی هم نباشند.

پس برای توجیه این هیاهو باید ابعاد دیگری را بررسی کرد و به گونه دیگری به ماجرا نگاه کرد تا دلیل این همه غوغای رسانه ای اما بیهوده را فهمید.

 

اراده آمریکا بر ماندن منافقین در عراق


9 سال حضور نظامیان آمریکایی در عراق که هزینه های زیادی را برای ایالات متحده به بار آورد نه تنها دستاوردی نداشت که مزیدی بر علت واماندگی این روزهای این نظام سرمایه داری در برابر ملت معترضش شده است.

آمریکایی ها در تمام سالهای حضور خود در عراق از طریق فعال سازی گروهک های تروریست از جمله منافقین اهداف جنایتکارانه خود را که بیم دخالت مستقیم خود در آن را داشتند اجرا می کردند. امروز نیز که آمریکا مجبور شده ارتش متجاوزش را از عراق فرابخواند، باقی ماندن این گروهک ها می تواند تا حدی تضمین کننده اهداف تروریسم دولتی آمریکا در منطقه باشد. از طرف دیگر نیز اخراج منافقین بعد از خروج نیروهای آمریکایی جزء اولین تصمیمات مستقل دولت عراق می باشد که اتفاقاً مورد تائید آمریکایی ها نیست. پس به نوعی می توان عنوان کرد که باقی ماندن این گروهک در خاک عراق حکایت از برقراری اراده ایالات متحده آمریکا، حتی پس از خروج نظامیانش از خاک عراق دارد.

پس شاید بتوان اینگونه تحلیل کرد که محتوای این مناقشه اصلاً گروهک رجوی نبوده و نیست، بلکه این گروه، همانند عملیات های تروریستی اش که به عنوان مزدور انجام وظیفه می کند در این هیاهو نیز فقط به عنوان یک بهانه مطرح می باشد و کش و قوس اصلی این ماجرا، بر سر حاکمیت و استقلال دولت عراق است.

 

اظهار نظرهایی بی محتوا و با انگیزه مالی!


اما در بررسی ابعاد دیگر این هیاهوی رسانه ای می بینیم که اساساً شخصیت های رسمی و بین المللی در مورد پادگان غصبی اشرف و ساکنان آن به اظهار نظر بسنده کرده و این غوغاگری رسانه ای اساس و محتوایی ندارد.

در واقع این شیوه گروهک رجوی در حل مسائل و برخورد با آنهاست که بر اساس ادعای سرکرده شان، تصور می کنند که هر چه بیشتر داد و هوار کنند اهمیت بیشتری پیدا می کنند! و بر همین اساس سعی دارند با جنجال آفرینی و شانتاژ مسائل خود را بزرگ نشان دهند و در نتیجه خود را نیز بزرگ کنند. درست مانند سالهای نخست پیروزی انقلاب در ایران که این گروهک با این تصور که هرچه بیشتر جنایت و خرابکاری کند خود را بزرگتر نشان داده 12000 نفر ایرانی بی گناه را که اغلب مردم عادی بودند به خاک و خون کشید.Maryam Holokast

غیر از این موضوع نیز ورود سیاستمداران بازنشسته غربی به این مقوله و حمایت از منافقین تنها با انگیزه مادی صورت می گیرد زیرا که این گروهک در قبال این گونه حمایت ها مبالغ عجیب و غریبی پرداخت می کند و حتی به نتیجه آن امید دارد!

سیاستمداران بازنشسته غربی نیز به خوبی از نابودی قریب الوقوع این گروهک و پایگاهش در عراق اطلاع دارند و سعی می کنند که تا فرصت از دست نرفته از این طریق پولی به جیب بزنند.

به هر حال تمامی این موضوعات باعث شده آنچنان غوغای رسانه ای در قبال این گروهک ایجاد شود که اساساً هیچ سنخیتی با طول و عرض این گروه ندارد و بدتر از آن خود اعضای منافقین هستند که به غلط جایگاه و اهمیتی را برای خود قائل شده اند که وجود ندارد!

رفتار افسار گسیخته امروز این گروهک هم حکایت از همین موضوع دارد که خود را دارای شأنیتی غیر واقعی تصور می کنند و هر کس و هر گروه در سراسر دنیا را که خواستار اعمال قانون بر اعضای این گروهک باشند را مزدور و عامل نظام ایران میدانند! ایضاً توقعات نا به جا و مضحک این گروهک مانند شروطی که برای اخراج از عراق برای خود تعیین کرده نیز از همین جا نشات می گیرد.

 

کانون هابیلیان-امیر رضایی


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29