پهپادها و آینده منازعه مسلحانه؛ ملاحظات اخلاقی، قانونی و استراتژیک

Pahbadd

کتاب «پهپادها و آینده منازعه مسلحانه؛ ملاحظات اخلاقی، قانونی و استراتژیک» بر سه موضوع اصلی تاکید دارند: اخلاقی بودن جنگ پهپادها؛ پیامدهای استراتژیک این جنگ برای سیاست مقابله با تروریسم؛ و تأثیر آن بر مسئولیت پذیری سیاسی، آزادی اطلاعات و حقوق بشر.

«پهپادها و آینده منازعه مسلحانه؛ ملاحظات اخلاقی، قانونی و استراتژیک» [1] کتابی است به قلم دیوید کورترایت[2] و راچل فیرهارست[3]. این کتاب را انتشارات دانشگاه شیکاگو در سال 2015 در 295 صفحه به چاپ رسانده است.

هدف این مجموعه توصیف تأثیرات پهپادها در راهبری جنگ‌های مدرن است. گردآورندگان کتاب و ده نفر از چهارده نویسندۀ آن در مؤسسات حقوقی و سیاسی و مراکز دانشگاهی، عمدتاً در ایالات متحده، فعالیت می‌کنند. بر اساس مقدمه‌ای که کریستف هینس[4]، گزارشگر ویژه سازمان ملل و استاد دانشگاه پریتوریا بر کتاب نوشته است، هدف اصلی کتاب تقویت معیارها و استانداردهای حفاظتی، پیشنهاد نقش سازمان ملل، افزایش نظارت بر پهپادهای قاتل و روشنگری درباره نقش دولت‌ها در حملات پهپادها است. اگرچه استفاده از پهپادهای قاتل از موضوعات بین‌المللی به شمار می‌رود، نویسندگان توجه خود را بر سیاست‌ها و رویه‌های آمریکا از نقطه‌نظر معیارهای اخلاقی تعیین شده در قوانین بین‌المللی و نظریه‌های جنگ معطوف کرده‌اند.

پس از فصل اول با عنوان «ارزیابی نظرات درباره جنگ پهپادها» به قلم کورترایت و فیرهارست، که حکم مقدمه کتاب را دارد، سایر فصول بر سه موضوع اصلی تاکید دارند: اخلاقی بودن جنگ پهپادها؛ پیامدهای استراتژیک این جنگ برای سیاست مقابله با تروریسم؛ و تأثیر آن بر مسئولیت پذیری سیاسی، آزادی اطلاعات و حقوق بشر.

در فصل دوم، «اخلاقی بودن جنگ پهپادها»، جنیفر وِلش[5]، استاد دانشگاه فلورانس، تحلیلی موشکافانه از ابعاد انسانی کشتار با پهپادها ارائه می‌دهد. در این فصل نویسنده تلاش می‌کند با ارائۀ تعریف جدیدی از «جنگجویان» کشتار در موقعیت‌های جنگی و غیرجنگی را از هم متمایز کند. ولش از معادل فرض کردن بی‌پایه و اساسِ «تهدید تروریستی قریب الوقوع» و «مبادرت به عمل تروریستی» انتقاد می‌کند و نتیجه می‌گیرد که پهپادها به خودی خود، خوب یا بد نیستند و می‌توان در برخی از شرایط از آن‌ها به عنوان ابزار جنگی قانونی استفاده کرد.

مارتین کوک[6] از کالج نظامی نیروی دریایی امریکا، در فصل سوم با عنوان «پهپادهای جنگی و اخلاقیات نظامی» تلاش می‌کند از «لنز» تاکتیک‌های نظامی، عملیاتی و استراتژیک به مسئله اخلاق در رابطه با پهپادها بپردازد. کوک با معتقد است پهپاد وسیله ای است که می‌تواند در خدمت اهداف متفاوت قرار بگیرد و استفاده از آن را جز در هنگام حملات «نشان دار» علیه گروهی از افراد که فعالیتشان مشکوک به نظر می‌رسد، تأیید می‌کند. [حملات به اصطلاح «نشان دار» حملاتی است که در آن اهداف عبارتند از گروه‌هایی از افراد که نشان‌های خاص حمل می‌کنند یا دارای خصوصیات تعریف شده‌ای هستند که حاکی از ارتباط با اقدامات تروریستی است از نظر او، استفاده از پهپادها در افغانستان، از منظر عملیاتی، درست بوده است، اما نه همیشه و هرکجا از منظر استراتژیک امابدون در نظر گرفتن کارآیی تاکتیکی و عملیاتی، پهپادها معمولاً برای کاربران خود بیشتر از اینکه فایده‌ای داشته باشند زیان‌آور هستند. کوک می‌نویسد که برخی حملات آمریکا به القاعده باید بر اساس قوانین بین‌المللی انجام می‌شد که بر اساس رویه دولت بوش با عنوان «دفاع پیش دستانه از خود» این اتفاق نیفتاد. به اعتقاد کوک، از آنجایی که انحصار استفاده از پهپادهای نظامی دیگر در اختیار امریکا نیست، باید معیارها و استانداردهای بین‌المللی برای آن‌ها تعیین شود.

در فصل چهارم، «قوانین بین‌المللی و حملات پهپادها در خارج از مناطق جنگی»، ماری آلن اوکانل[7]، استاد دانشکده حقوق نوتردام، هشت توجیه قانونی ای را که در کشتار پهپادهادر مناطق غیرجنگی به آن استناد می‌شود، مطرح و آن‌ها را رد می‌کند. او به طور خاص این دلیل را مطرح می‌کند که تقاضاها برای برخی جنگ‌های سراسری حتی در موردی مانند افغانستان خلاف واقعیت هستند و استفاده از توجیهاتی مانند دفاع از خود یک شکست جنگی به حساب می‌آید. برای مثال، «وفاق» ملی برای مداخله خارجی به این علت که «نمی‌توانیم یا نمی‌خواهیم» با تروریست‌ها در داخل مرزهای آن‌ها کنار بیاییم دلیل قانع کننده‌ای نیست. سایر توجیهات نیز بر تعریف «وظایف مستمر جنگی» کمیته بین‌المللی صلیب سرخ مطابقت ندارد.

کارن گرینبرگ[8]، استاد دانشگاه فوردهایم، در فصل پنجم با عنوان «قانون و حملات پهپادی» به نواقص قانونی در سیاست‌های آمریکا در حوزه پهپادها می‌پردازد. در دوره جرج بوش پسر، «دشمن» محدود به کشورها نمی‌شد و «اشخاص و سازمان‌ها» را نیز در بر می‌گرفت. گرینبرگ اشاره می‌کند که علی‌رغم برخی نظارت‌ها از سوی دادگاه‌ها و کنگره، قانون اجازه استفاده از نیروی نظامی در سال 2001 بیشترین تأثیر را در این زمینه دارد. باراک اوباما نیز گرچه به طور رسمی به دنبال پیروی کردن از قوانین بین‌المللی بود اما احکام الحاقی در واقع قدرت اجرایی را گسترش داد تا نه تنها القاعده و طالبان را در دامنه دشمنان قرار دهد بلکه افرادی که «در کنار آن‌ها مبارزه می‌کنند» نیز را در این محدوده و تحت عنوان «نیروهای همدست» قرار دهد. این اصطلاح از آن زمان در اسناد قضایی قابل مشاهده است و پس از آن نیز در قانون اختیارات دفاع ملی سال 2012 لحاظ شد. بنابراین، قتل‌های هدفمند برای «دفاع از خود» در برابر تهدیدات «قریب‌الوقوع» شامل «مبادرت فعال در طرح ریزی عملیات» مشروعیت یافت.

در فصل ششم، «توجیه حق کشتن»، پردیس کبریایی[9] از «مرکز حقوق قانون اساسی»، با انتقاد از دولت اوباما درباره استفاده از پهپادها و منطق حقوقی ضعیف آن و همچنین فقدان شفافیت و بررسی قضایی کافی نظرات گرینبرگ را تکمیل می‌کند. او با تأکید بر اینکه «قریب‌الوقوع» بودن نمی‌تواند برای هر برنامه ریزی در دست اقدامیکاربرد داشته باشد، به کشتن افراد از طریق پهپادها اعتراض می‌کند. کبریایی این دیدگاه دولتمردان آمریکایی را که می‌گوید«دشمن» شامل «وابستگان» و «همدستانِ وابستگان» می‌شود، رد می‌کند و معتقد است مشارکت در تروریسم باید به معنای ارتکاب واقعی عمل تروریستی باشد و شامل ایدئولوژی نمی‌شود. در نظر، او برخلاف آنکه گفته می‌شود در مجموعه قوانین منتشر شده توسط اوباما برای کشتن مظنونین به تروریسم توسط پهپادها موسوم به «راهنمای سیاست های ریاست جمهوری آمریکا»، عنصر شفافیت مورد توجه قرار گرفته است، این اسناد همچنان محرمانه باقی مانده‌اند.

فصل هفتم، «پیامدهای استراتژیکِ حملات هدفمند پهپادها برای مبارزه جهانی امریکا علیه تروریسم»، به قلم اُدری کرونین[10]، استاد دانشگاه جرج میسون، آثار سوء استفاده از پهپادها را در تحقق اهداف جنگ با تروریسم مورد بررسی قرار می‌دهد. به گفته کرونین حملات پهپادی رهبران القاعده را از بین می‌برد؛ اما نمی تواند قابلیت های تبلیغاتی این گروه را از بین ببرد. وی معتقد است هدف قرار دادن یک دشمن نامشخص و معرفی نشده (و آسیب رساندن به شهروندان مجاور آن‌ها) احساسات ضد آمریکایی را افزایش می‌دهد. کرونین می‌گوید جهان با استفاده از پهپادها مخالف است؛ هر چند که شهروندان امریکا با آن موافق باشند. علاوه بر این، نمی‌توان ثابت کرد که کاهش حملات تروریستی بزرگ در امریکا در نتیجه استفاده از پهپادها باشد. بنابراین، استفاده مؤثر از پهپادها علیه تروریسم در دراز مدت نتایج شبهه انگیزی دارد.

پاتریک جانسون[11] از اندیشکده رند در فصل هشتم با عنوان « پیامدهای امنیتی جنگ پهپادها»، از استفاده از پهپادهای جنگی برای اهدافی خارج از میدان نبرد حمایت اما در رابطه با استفاده سایر نهادها از تسلیحات مشابه ابراز نگرانی می‌کند. به گفته او کارایی هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا به سرعت از حملات آزمایشی در سال 2002 به حمله به اهداف رده‌بالای القاعده ارتقا یافت و پس از سال 2013 از قدرت آن کاسته شد. جانسون معتقد است با استفاده از پهپادها می‌توان از گردهمایی‌های تروریست‌ها جلوگیری و خانه‌های امن آن‌ها را نابود کرد، اهدافی که به طور کلی، دیگر دولت‌ها نیز آن را قبول دارند. با این حال، سایر دولت‌ها هم به ضرورت، تسلیحات مشابه را توسعه خواهند داد و به همین دلیل تعیین قوانین بین‌المللی یک امر ضروری خواهد بود. جانسون می‌نویسد: «چشم‌پوشی کردن از مزایای به دست آمده از حملات هدفمند در جهت تقویت معیارهای بین‌المللی علیه چنین حملاتی، برای ایالت متحده حرکتی احمقانه خواهد بود».

Drones

در فصل نهم، «پیروزی بدون جنگ»، کورتریت و فیرهارست تأکید دارند که استراتژی قابل‌قبول برای مبارزه با تروریسم، باید نظامی باشد اما تصدیق می‌کنند که رویکردهای بلندمدت غیرنظامی در مقابل بازیگران غیردولتی تأثیرگذارتر و قانونی‌تر است. به خصوص در مورد نیروهای محلی طالبان گه در اهداف در برابر القاعده قرار می‌گیرند. این دو توصیه می‌کنند که «خلاء های سیاسی را با فعالیت‌های دیپلماتیک پر کرد»؛ مانند مصوبه 1373 سازمان ملل پس از یازده سپتامبر و گزارش‌های ماه مارس 2005 مادرید در اجلاس بین‌المللی دموکراسی، تروریسم و امینت.

ماری دودزیاک[12]، استاد دانشکده حقوق دانشگاه اِموری، در فصل دهم با عنوان «حملات هدفمند و قانون محرمانه»، به طور کنایه‌آمیزی نشان می‌دهد ریچارد نیکسون و باراک اوباما هر دو برای توجیه آغاز جنگ بر خلاف قانون اساسی از «قانون محرمانه» استفاده کرده‌اند. هر دوی این افراد «شفافیت مورد نیاز در بررسی اختیارات جنگی ریاست جمهوری» را به سخره گرفته‌اند. نیکسون به طور مخفیانه جنگ ویتنام را به کامبوج گسترش داد و باراک اوباما نیز حملات پهپادها را به آن طرف مرزهای افغانستان کشاند. هر دو نفر برخی اعضای کنگره را در جریان گذاشتند تا قدرت مخالفین را خنثی کنند. دودزیاک همچنین معتقد است دادگاه نظارت بر اطلاعات خارجی «مجوعه ای از قوانین محرمانه برای تجسس ایجاد می‌کند». به اعتقاد دودزیاک، جهل عموم شهروندان در خصوص فعالیت‌های نظامی، ایجاد فشار افکار عمومی برای بازگرداندن محدودیت‌های قانون اساسی را غیرمحتمل کرده است.

کریس وودز[13]، پژوهشگر بریتانیایی، در فصل یازدهم از اختلاف فاحش میان گزارش های خسارات اعلام شده از سوی مقامات رسمی آمریکا و اطلاعات جمع‌آوری شده توسط سایر سازمان‌ها مانند پرده بر می‌دارد. از جمله این سازمان ها می‌توان به«اداره روزنامه‌نگاری تحقیقی» و آژانس‌های خبری متعدد و جدید بین‌المللی شامل رسانه های مشهور پاکستانی اشاره کرد. همچنین بنا به گزارش های اداره روزنامه‌نگاری تحقیقی ، نیو امریکا فاندیشن و نشریه لانگ‌وار،شهروندان کشته شده در حملات پهپادها بیشتر از چیزی است که آژانس‌های آمریکایی اشاره دارند. به طور کلی علت این اختلاف این است که سازمان سیا تمام مردان در سن جنگ را جنگجو در نظر می‌گیرد تا با پائین نگاه داشتن آمارْ شهروندان آمریکایی را راضی نگاه دارد.

در فصل دوازده، «توهم دقت»، رفیعه زکریا[14]، استاد دانشگاه ایندیانا، به این نکته اشاره می‌کند که در دقت حملات پهپادی اغراق شده است و محصول این بی‌دقتی مرگ تعداد نامشخصی از شهروندان بی‌گناه و بی‌خانمان شدن تعداد زیادی از افراد است. (این تعداد بر اساس گزارش عفو بین‌الملل بیش از یک میلیون نفر می‌باشد). در حالی که هدف اصلی این حملات کشتن رهبران گروه‌ها است اما مکان‌های پرجمعیتی مانند کراچی نیز هدف قرار گرفته‌اند. به همین دلیل باید در گزارش‌های نتایج استفاده از پهپادها علاوه بر خسارات به نقض حقوق بشر نیز اشاره کرد.

گردآورندگان در انتها به این نتایج اشاره دارند: باید معیارهایی دائمی برای کاهش استفاده از پهپادها توسط کشورهای دیگر تعیین شود؛ نبود شفافیت آسیب فراوانی به اهداف استراتژیک امریکا می‌زند و می‌بایست روش‌شناسی بهتری برای ارزیابی اعتبارِ مباحث دفاع از خود تبیین شود. گردآورندگان همچنین تأکید کرده‌اند که نظارت بر پهپادها باید از سازمان سیا به نیروهای نظامی منتقل شود تا بتوان محدودیت‌های قابل مدیریت بیشتری روی آن‌ها اعمال کرد.

مقالات کتاب پهپادها و آینده منازعات مسلحانه می‌توانند مقدمه مفیدی در رابطه با مشکلات حل‌نشده‌ی سیاست‌ها و رویه‌های امریکا در استفاده از پهپادها در اختیار دانشجویان و کارشناسان قرار دهند. همچنین اطلاعات خوبی درباره نیاز به کنترل‌های حقوقی کافی در برابر محرمانگیِ خلاف قانون اساسی و کاربران متعدد پهپادها در آینده در اختیار ایشان قرار خواهد داد. یکی از ضعف‌های کتاب، تأکید زیاد بر کارکرد مؤثر و دقت پهپادها است و مباحث فنی و کامل‌تری از قابلیت‌های فعلی و پتانسیل‌های خارق‌العاده‌ترین و از نظر اخلاقی مبهم‌ترین سامانه تسلیحاتی قرن بیست و یکم ارائه نمی‌دهد.

نویسنده:  ادموند برن، دانشگاه پوردو

ترجمه بنیاد هابیلیان

پی‌نوشت:

[1] Drones and the Future of Armed Conflict: Ethical, Legal, and Strategic Implications

[2] David Cortright

[3] Rachel Fairhurst

[4] Cristof Heyns

[5] Jennifer Welsh

[6] Martin Cook

[7] Mary Ellen O'Connell

[8] Karen Greenberg

[9] Pardiss Kebraei

[10] Audrey Cronin

[11] Patrick Johnston

[12] Mary Dudziak

[13] Chris Woods

[14] Rafia Zakaria


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

جدیدترین مطالب

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

سعید کریمی از مجروحان حمله تروریستی راسک و چابهار عیادت کرد

وضعیت مجروحان حمله تروریستی چابهار و راسک

محمود عباس‌زاده مشکینی عضو کمیسیون امنیت ملی

ورود کمیسیون امنیت ملی به حمله تروریستی راسک و چابهار

معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور:

عناصر تروریستی راسک و چابهار ملیت غیر ایرانی دارند

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان