نشریه آمریکایی پولیتیکو ادعا کرده جمهوری اسلامی ایران به تلافی ترور شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی، در نظر داشته تا «لانا مارکس» سفیر ایالات متحده در آفریقای جنوبی را ترور کند! که البته این اقدام ناکام مانده است.
طرح ادعاهای این چنینی از سوی رسانه‌های آمریکایی، که بیشتر به نظر می‌رسد دیکته شده از سوی مقامات این کشور باشد را باید از منظر سیاست تهدیدزایی ایذایی هیئت حاکمه آمریکا در چندین دهه گذشته ارزیابی کرد.
دولت ایالات متحده برای همراهی مردم آمریکا با سیاست‌های توسعه‌طلبانه‌اش نیازمند دشمن‌سازی است. شهروندان آمریکایی همواره باید در گوشه ذهنشان تهدیدی را علیه امنیت‌شان داشته باشند تا به دولت خود حق دهند تا هر گونه اقدام جنایتکارانه‌ای را در جهان صورت دهد. این رویه به طور ویژه پس از جنگ جهانی دوم و تثبیت آمریکا به عنوان یکی از دو ابرقدرت افزایش یافته است. تا زمان حیات شوروی، کمونیسم همواره به عنوان تهدید اول علیه منافع آمریکا و مردم این کشور بود و پس از فروپاشی ابرقدرت شرق، تهدیدهایی دیگری باید برای ادامه جنگ‌افروزی‌های آمریکا دست و پا می‌شد. خطر بنیادگرایی و پس از 11سپتامبر2001، تروریسم ادعای از سوی ایالات متحده، بهانه خوبی برای مجاب کردن مردم آمریکا در همراهی با سیاست‌های دولتمردانشان بود.
دولت ایالات متحده در 20 سال گذشته همواره یکی از اهداف خود برای حضور نظامی در نقاط مختلف جهان را مبارزه با تروریسم و حامیان تروریسم قلمداد کرده است و با این حربه تلاش کرده تا نه تنها افکار عمومی آمریکایی‌ها بلکه افکار عمومی جهانیان را اقناع کند.
ترور شهید سلیمانی نیز با همین توجیه از سوی مقامات آمریکایی صورت گرفت، اما واکنش‌های جهانی و به ویژه افکار عمومی پس از این اقدام نشان داد که حداقل در این نمونه، به چه میزان آمریکایی‌ها دچار خطای راهبردی شده‌اند.
خشم فوق‌العاده مردم ایران و منطقه غرب آسیا در پی این اقدام تروریستی، نشان داد که حنای تبلیغاتی آمریکا برای توجیه این اقدام بیش از اندازه بی‌رنگ است. مطالبه عمومی برای انتقام، مقامات آمریکایی را به شدت غافل‌گیر کرد و با وجود اقدام جمهوری اسلامی در موشک‌باران پایگاه عین‌الاسد در کمتر از یک هفته و بیان اینکه این اقدام تنها سیلی کوچکی به آمریکایی‌ها بود، مقامات دولتی و نظامی این کشور را در حالت آماده باش دائمی قرار داده است.
تاکید چندین باره مقامات ایران با گذشت بیش از 8 ماه از این اقدام تروریستی، مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی این جنایت را فراموش نخواهد کرد و پاسخ مناسب را به آن خواهد داد، به آمریکایی‌ها ثابت کرده است که ایران و جبهه مقاومت در پاسخ درخورِ به این جنایت تروریستی مصمم است و این تهدیدات تنها یک بلوف تبلیغاتی نیست.
آماده باش دائمی آمریکایی‌ها و فشار روانی ناشی از آن، به ویژه از سوی افکار عمومی این کشور، تصمیم‌گیران در این کشور را مجبور می‌کند تا هر از چندگاهی با دست‌آویز قرار دادن برخی اقدامات ایذایی و خودساخته، تا حدی از وزن این فشار روانی بکاهند.
انتشار خبر ادعایی طرح جمهوری اسلامی ایران برای ترور سفیر آمریکا در آفریقای جنوبی را باید در این پازل ارزیابی کرد. گرچه طراحان این خبر جعلی سخیف از یاد برده‌اند که در محاسبات جبهه مقاومت برای انتقام خون سپهبد سلیمانی، ارزش کفش سردار شهید از سر ترامپ هم بیشتر است چه رسد به یک مقام دون پایه در جنوبی‌ترین کشور قاره آفریقا.
