"صبح چهارشنبه 11 خرداد، در خلال مراسم ختم "عزت الله سحابی" یکی از اعضای نهضت به اصطلاح آزادی که از مقابل درب منزلش صورت می گرفت، "هاله سحابی" دختر وی که در این مراسم شرکت داشت دچار ایست قلبی شده و پس از انتقال به بیمارستان درگذشت".
متن بالا، خبری بود که در روز چهارشنبه در بسیاری از خبرگزاری ها دیده می شد. اما در همین زمان سایت ها و رسانه های معاند نظام که گویی فرصتی طلایی! به دست آورده اند با نعل وارونه به این خبر پرداختند که حتی صدای اعتراض فرزند هاله سحابی یعنی "یحیی شامخی" را نیز در آورد!
ایشان در واکنش به انتشار خبر فوت مادرش به دلیل درگیری با ماموران امنیتی که به طور گسترده در سایت‌های اینترنتی اپوزیسیون منتشر شد، در مصاحبه با سایت میزان که اخبار ملی – مذهبی‌ها را پوشش می‌دهد، این مطالب را تکذیب کرد و گفت:" بعد از اینکه جنازه آقای سحابی را بردند، مادرم افتاد. بی هوش بود تا دکتر به ما گفت ایست قلبی کرده است".
این در حالی است که پذیرش این مطلب با وجود سابقه بیماری قلبی در هاله سحابی 56 ساله بسیار راحت تر است از اخبار منتشر شده توسط سایت های معاند نظام که اتفاقاً در دروغ پردازی مسبوق به سابقه نیز هستند و می توان برای نمونه به پروژه کشته سازی آنها در اغتشاشات سال 88 و ده ها ترفند دیگر اشاره نمود.
با این حال تیتر سایت های حامی نفاق سبز حاکی از درگیری میان نیروهای امنیتی با خانواده سحابی و شرکت کنندگان در مراسم ترحیم بود، به گونه ای که به راحتی مرگ هاله سحابی را مستقیماً حاصل حمله از سوی نیروهای امنیتی حاضر در محل به وی- که اتفاقاً لباس شخصی نیز بوده اند -! عنوان کردند!
هرچند مدتهاست که کپی برداری، خط گیری و حمایت جریان نفاق سبز از منافقین، عادت شده است اما این دفعه با وجود پیگیری یک خط مشترک از سوی این دو جریان، به دلیل شتابزدگی یا شاید هیجان زدگی، اخباری ضد و نقیض بر صفحات این سایت ها نقش بست.
تقریبا جلودار این هوچی گری رسانه ای را می توان سایت های طرفدار نفاق سبز عنوان کرد که به عنوان نمونه سایت "جنبش راه سبز" معروف به جرس در بخشی از مطالب خود در این رابطه خبر از درگیری شدیدی داد که در پی آن ماموران امنیتی یا به قول خودشان لباس شخصی ها با لگد به پهلوی هاله سحابی کوبیده اند و باعث بیهوش شدن و در نهایت مرگ وی شده اند!
از دیگر نمونه های موضع گیری نفاق سبز صحبت های اردشیر امیر ارجمند بود که البته او را میتوان به صورت اشتراکی سخن گوی منافقین نیز به حساب آورد. امیر ارجمند با بیان اینکه این اقدام در واقع یک حرکت تجاوزکارانه از سوی حاکمیت ایران به حساب می آید! ریشه این اقدامات را حاصل ترس از مخالفان دانست و البته دیگر هیچ اشاره ای نکرد که اگر ترسی وجود داشت چرا پیش از این اتفاق از حضور هاله سحابی که به جرم سیاسی در زندان به سر می برد جلوگیری نشد و اصلاً چرا اجازه حضور در این مراسم را پیدا کرد. آن هم ترس از جریان نفاق پوسیده ای که ماه ها قبل روز های احتضار خود را سپری کرده و حالا با صرف هزینه های گزاف فقط در سایت ها و وبلاگ ها به بیانیه دادن مشغول است.
گروهک منافقین هم با همان ادبیات زشت و سخیف خود نیز به دروغ پردازی در این ماجرا پرداخت و در بخشی از مطالب انبوه خود اینگونه آورده است: "نیروهای امنیت ایران برای خانواده سحابی مشخص کردند که جنازه تا سر کوچه بر روی دوش و مابقی مسیر را با آمبولانس تا قبرستان ببرند" البته شاید منافقین با توجه به دوری طولانی مدت خود از ایران و بیگانگی با فرهنگ این مرز و بوم خبر از چگونگی برگزاری مراسم ترحیم در ایران ندارند و انتظار داشتند که جنازه را در فاصله چند کیلومتری منزل سحابی تا قبرستان بر روی دوش ببرند!!
منافقین در توصیف چگونگی حمله به هاله سحابی یادی از جنایت های خود در سالهای آغازین انقلاب کردند و اینگونه عنوان نمودند که ماموران امنیتی با استفاده از پنجه بوکس به جان خانم سحابی افتاده و او را به قتل رسانده اند!!
بی بی سی فارسی نیز که خبری به نقل از احمد منتظری پسر آقای منتظری تنظیم کرده بود، خبر از کوبیدن آرنج به پهلوی هاله سحابی داد و بالاخره هر رسانه ای آنگونه که به نظر خودش دلخراش تر می آمد صحنه درگیری را بازسازی کرده بود که اساساً صحت نداشت.
در این گیر و دار مارک تونر، سخنگوی وزارت امور خارجه آمريکا، کشوری که نام جنایات در ابوغریب و گوانتانامو را یدک می کشد نیز اظهار نظر نموده و ضمن درخواست برای رسیدگی به این موضوع ، نظام ایران را به بی احترامی به مقام و منزلت انسانی محکوم نمود!!!
اینها فقط بخشی از غوغاگری رسانه هایی است که همگی هاله سحابی را شهید معرفی میکردند و هر کدام با زبان خود و در تلاشی مذبوحانه سعی در سوء استفاده از این شخص را داشتند.
این جریانات در کنار فعالیت ها و موضع گیری های اشتراکی خود هر از گاهی سعی می کردند به طرق مختلف ارتباطات خود را پنهان سازند ولی این دست آویز مشترک -که آمریکا را هم به تحرک و موضع گیری هم جهت وادار کرد- باعث شد برای چندمین بار پرده از ماهیت همسوی این جریانات نفاق برداشته شود که مدتها بود به دنبال یک عامل محرک بو می کشیدند.
