مصاحبه با شهید محمد منتظري پیرامون منافقین

Shahid Montazery

مجله پيام انقلاب ، ش 12 ،‌7/7/59

محمد علي منتظري نماينده مجلس شوراي اسلامي و نماينده امام در شوراي عالي دفاع و فرزند حضرت آيت الله منتظري در قم شهر قيام و خون چشم به جهان گشود . وي در سال 1345 همگام با مبارزات دلاورانه ملت قهرمان ايران در حال پخش اعلاميه و تراكت در صحن مطهر قم دستگير شد و با گروهي از روحانيون رزمنده روانه زندان قزل قلعه گرديد .

او همان روزها سوگند ياد نمود كه براي برقراري حكومت اسلامي زجر و تلخي هرگونه آوارگي و محروميت را بر خود هموار كند ، بدين جهت آن روزها كه شكنجه كمتر سابقه داشت ، او را زير شكنجه هاي دردناكي مانند سوزاندن و ... قرار دادند.

پس از آزادي از زندان با توجه به خفقان دردناك آن روز و با توجه به ديد وسيعي كه در زمينه مبارزات آزادي خواهانه داشت ، براي بيش از ده سال از مرزهاي تحت كنترل ساواك با مهارت فوق العاده اي ايران را ترك گفت و به آوارگان آزادي خواه كشورهاي اسلامي پيوست .

او آوارگي را به جان پذيرفت تا بتواند براي نجات آوارگان تاريخ قدم مثبتي بردارد ، براي اين منظور، شب ها را در پارك ها و مسجدها مي گذارنيد تا توانست در پاكستان يك سازمان اسلامي را پي ريزي كند . آنگاه به افغانستان شتافت و " جمعيت اسلامي افغاني " را سازمان بخشيد .

سپس به نجف رفت و با ساير ياران روحاني و رزمنده خويش مبارزات ضد شاهي را آغاز و گسترش بخشيد و پس از آن براي توسعه مبارزه به شام و لبنان رفت و همگام با آوارگان جنوب لبنان ، ارتباط مبارزاتي خود را با سازمان آزاديبخش فلسطين برقرار نمود .

عظمت و ويژگي تلاش هاي اعجاز آميز و خستگي ناپذير منتظري در اين بود كه بر اساس تز انترناسيوناليستي به همه مظلومان و محرومان جهان اسلام مي انديشيد و بر اين پايه تلاش مي كرد و ميان همه نهضت هاي آزاديخواه اسلامي ارتباط و هماهنگي برقرار مي كرد .

به دنبال همين سازمان دهي ها و هماهنگي بود كه وي توانست با همياري ياران مبارزش با تلاش هاي نظامي و مطبوعاتي همه جانبه ، اعتصاب غذاي كليساي " سنت موريس " در پاریس را به راه بيندازد و فرياد محرومان و مظلومان در بند ايران را در قلب اروپا به گوش جهانيان برساند .

اينك بر پايه روابط و برخوردي كه وي در خارج و داخل با مجاهدين خلق داشته و از سوي آنان هيچگونه انعطافي نپذيرفته است ، ببينيم چه عقايد و آرائي را اظهار مي دارد :

 

درآمد :

 

•تراب حق شناس با دختر برادرهاي ارتشبد نصيري در پاريس همكاري مي كرد .

•عضو جبهه ملي دوم كه خودش ماركسيست بود ،‌ كتاب شناخت را چاپ كرد .

•مجاهدين با خواندن كتاب هاي دكتر شريعتي از برنامه روحانيت مبارز خارج از كشور ، راديو عراق مخالف بودند .

•مجاهدين مي گويند ما به ماركسيسم به عنوان يك علم احترام مي گذاريم .

•براي مجاهدين ملاك اين است كه هر كس مبارزه كرد ،‌ محترم است ، حال مي خواهد مسلمان باشد و يا غير مسلمان .

•مائوئيست هاي خارج از كشور همه شان در خط امريكا بودند و همان هايي هستند كه اكنون كارهاي شان را به كردستان انتقال داده اند .

در همين رابطه مصاحبه اي با محمد علي منتظري نماينده نجف آباد در مجلس شوراي اسلامي داشته ايم كه به شرح زير از نظرتان مي گذرد :

 

س : با توجه به سخنان امام خميني رهبر انقلاب طي دو هفته اخير در مورد خط فكري سازمان مجاهدين خلق كه به خصوص آيت الله منتظري صريحاً افكار ايشان را التقاطي دانسته ، مي خواستيم نظر شما را پيرامون طرز فكر اينها كه در زندان ها و در خارج از كشور تماس هايي نزديك با آنان داشتيد بدانيم .

 

ج : بسم الله الرحمن الرحيم ، در مورد سازمان مجاهدين خلق يك سلسله مسائل را بايستي مطرح كنيم . اول در مورد بنيانگذاران اوليه آن و همچنين مطالبي كه در يكسري از كتابهايشان مطرح شده مانند كتاب شناخت و اقتصاد به زبان ساده و غيره ...

در مورد مؤسسين اوليه اين سازمان ، اينها البته ماركسيست نبودند و مي خواستند براي خدا و مردم دست به سلسله فعاليت هاي انقلابي بزنند. البته اين منافات با اين ندارد كه در بحث هاي فكري ،‌ احياناً به يك نوع التقاط فكري و فلسفي مبتلا شده باشند .

ولي از جهت كار و انگيزه اوليه هدفي الهي و مردمي داشتند و منتهي وقتي التقاط فلسفي پيش بيايد و به يك معني ديگر ، تفكراتي را از مكتب هاي ديگر بگيرند و بخواهند رنگ اسلامي به آن بدهند ، يا از روي قصور و يا با دست تعمد بخواهد عمداً انحراف به وجود آورند و يا با ندانم كاري ، بالاخره اين اسلام نمي شود ، يعني آن چيزي كه قرآن از آن سخن مي گويد.

كتاب هاي اينها را هم نمي توان كتاب هاي اسلامي بگوييم ، چون بيشتر كتاب هاي ماركسيستي ولي با يك لعاب اسلاميت و متأسفانه در يك مدت مديد اين كتاب ها بين آنها رايج بود و به عنوان كتاب هاي اصيل آن را خوانده اند و متأسفانه به اين كتاب ها معتقد شدند

، در صورتي كه پر از تفكرات غير اسلامي است .

به نظر مي رسيد كه وقتي طرز تفكر التقاطي شد ، آدمي در دستيابي به افراد هم دچار التقاط مي شد ، به اين معني كه وقتي به افرادي برخورد مي كني كه مي خواهند آنها را براي سازمان عضوگيري كنند ، مي گويند : " اينها زياد مسئله نيست ، به هر حال انقلابي است ، ممكن است در طول جريان عمل اصلاح بشود ."

بر اين مبنا اين سازمان يك افرادي را در درون خودش جاي داده كه زياد انگيزه الهي و اخلاق مذهبي هم نداشتند و كم كم داخل اين سازمان آمدند . انتخاب اين چنين افراد براي سازمان نقص داشته است . متأسفانه يك سري از افرادي كه در داخل سازمان مجاهدين آمدند ،مي گويند ما به ماركسيسم به عنوان يك علم احترام مي گذاريم و بالاخره در راه پيشرفت مبارزه بايد از آن استفاده كرد .

و كم كم بر اثر اين نوع تفكر مبارزه به عنوان يك اصل مطرح مي شود نه به عنوان يك وسيله و ملاك براي اينها. اين است كه هر كس مبارزه كرد ، محترم است . حال مي خواهد مسلمان باشد يا غير مسلمان و كم كم بين شان وحدت استراتژيك مطرح مي شود كه مسلمان و غير مسلمان فرقي ندارند و هر دو يكي هستند .

بدين وسيله يك اختلاطي بين مسلمان و غير مسلمان به وجود مي آيد و آن حساسيتي كه يك فرد مذهبي با يك نيروي غير مذهبي بايد داشته باشد ، ناديده گرفته مي شود ، بلكه سعي بر از بين بردن آن حساسيت مي شود .

 

س : با توجه به سخنان امام در رابطه با اين كه عمق مسئله ، مسئله آمريكاست و نفع اين مسائل بيشتر به سود آمريكاست ، بنابراين اين چپ روي و گرايشات ماركسيستي به نفع كيست ؟

 

ج‌ : ما يك چپ ماركسيست وابسته به گروه شرق داريم و يك چپ وابسته به بلوك غرب و امريكا و هر دوي اينها در شرايط كنوني در ايران هستند ، حتي مي توانيم متوجه شويم كه در جريانات اخير ايران خيلي از سرنخ ها به امريكا برمي گردد و اين از شعارها به خوبي نمايان است .

ولي تفكر التقاطي و مسئله ماركسيسم همان تداعي به ماركسيسم است و تا حدودي طبيعي است كه البته نيروهاي وابسته به بلوك غرب هم وجود دارند و آنها نيز تحريك كننده جريانات هستند و بلوك شرق نيز دخالت دارند .

هر دو ابرقدرت يعني راست و چپ در صحنه بين المللي از انقلاب اسلامي در ايران چندان خشنود نيستند ، لذا در جريان كردستان ديديم كه اين مسئله وجود دارد ، يعني حزب دمكرات جنبه روسي و آمريكائيش شكل آفرين است .

اما در مورد عملكرد بعضي از افراد مجاهدين خلق در خارج از كشور :

در خارج از كشور در اوايل سال 1351 من با بعضي از افراد مجاهدين آشنا شدم ، تراب حق شناس يكي از اين افراد بود و براي اولين بار كتاب شناخت را كه خطي بود دادند به من مطالعه كنم و نظر بدهم . مطالعه كردم و يكسري هم بحث كرديم كه هيچ فايده اي نداشت ، ولي به هر صورت همان را چاپ كردند ، همين جبهه ملي دوم و توسط حسن ماسالي كه خود ماركسيست بود ، چاپ شد .

بعد كتاب اقتصاد به زبان ساده كه تايپ شده اش را به من دادند مطالعه كنم ، ما گفتيم آن كه خطي بود به من داديد مطالعه كردم و اشكالات را گفتم هيچ فايده اي هم نكرد ، حالا اين كه تايپ شده اش است مي دهيد مطالعه كنم ، آيا جز اين نيست كه مي خواهيد مرا امتحان كرده باشيد و نظريات مرا به دست بياوريد ؟ و الا اثري نخواهد داشت .

آنها گفتند : نه ! مطالعه كنيد . و من باز مطالعه كردم و نظراتم را گفتم و آنها يادداشت كردند ، باز هم فايده اي نداشت ، حتي چاپ آن نيز با پول جبهه ملي دوم بود با ديدن اين كتاب ها بحث بين ما ادامه داشت كه اينها چيست و آنها نمي توانستند جواب دهند ، يعني از لحاظ فلسفي و اقتصادي كه بحث مي شد نظرشان منطقي نبود و از جهات اسلامي نيز قابل قبول نبود .

اما آقاي حق شناس مي گفت كه ما تقصير نداريم از داخل تصميم گرفته شده ، اينها چاپ شود . يادم مي آيد كه حتي من سعي داشتم كتاب هاي دكتر شريعتي از راديو بغداد كه در آن زمان ايرانيان هم برنامه هايي در آن داشتند خوانده شود ، ولي مجاهدين خلق اصرار داشتند كه كتاب هاي دكتر خوانده نشود .

اينها واقعاً به دكتر حساسيت داشتند ، به ذهن خود تلقين كرده بودند كه هر چه از كانال غير خودشان باشد معتبر نخواهد بود . مي ديدم كه از انتشار كتاب هاي دكتر شريعتي جلوگيري مي كردند ، ولي با اصرار و فشار ما اين كتاب ها هم خوانده مي شد و هم پخش مي گرديد و به گوش مردم ايران مي رسيد .

و حتي استدلال مي كردند كه ممكن است دكتر شريعتي منحرف بشود و يا در آينده تضميني نيست كه سرنوشت او به كجا كشيده شود ، بنابراين ما نمي توانيم به ايشان كه قابل اطمينان نيست و كتاب هايشان اعتماد كنيم .

مدتي گذشت و ما مي ديديم كه در برخورد با يكسري افراد موضع گيري هايي مي شود كه كم كم به طرف چپ گرايش پيدا مي كند ، تا اين كه در سال 54 اينها كم كم اعلام مواضع كردند و خيلي با آنها بحث شد كه اين اعلام مواضع يعني چه ؟ اين مسئله به چه منظور و به چه اصل است ؟

ولي اينها بالاخره تصميمي گرفته بودند ، اما ديگران اين تصميم را اتخاذ كرده بودند و اعلام مواضع بيشتر توجيه اينها بود كه مي گفتند ما چرا از اسلام دست برداشتيم و به طرف ماركسيست رو مي كنيم . البته اين ظاهر قضيه بود و نيروهايي در اين وسط نقش داشتند ،‌ براي اين كه آنها را به طرف ماركسيست بغلطانند . آنها ممكن است يكسري نيروهايي وابسته به غرب بودند كه مي خواستند نيروهاي اسلامي را به لجن بكشانند و از مردم جدا سازند و مي توانيم از وحيد افراخته و چنين تيپ هايي مثال بزنيم .

همين طور مسلم است كه انحرافات شديد بعضي مسائل انحرافي جنسي را در بعضي از جوانان مجاهدين خلق رواج دادند و كوشش كردند كه اينها را به اين پرتگاه بكشانند و اين مسئله بازي صهيونيست هاست كه از طريق فساد و مسائل جنسي افراد را به طرف آن اهدافي كه خودشان مي خواهند بكشانند .

من ياد دارم كه جلساتي با آقاي حق شناس داشتيم در سوريه، مفصل نشستيم كه بحث كنيم هم از جهات فلسفي و جهات ملي و هم علم مبارزات كه روي چه اصلي شما در چنين شرايط حساس با مقدسات ديني مردم در افتاده ايد ، در صورتي كه هيچ نيروي انقلابي ولو ماركسيستي ما در دنيا سراغ نداريم كه بيايد با مقدسات مذهبي مردم درافتد ،‌ به خصوص در شرايط قبل از پيروزي شان هيچ علم مبارزه اي در جهان اين را نمي گويد . البته قطع نظر از جنبه هاي فلسفي قضيه .

ايشان جوابي نداشتند كه بدهند و بحث مي شد در مورد اين كه چه چيزهايي با اين اعلام مواضع شان كردند ، البته قصدمان اين بود كه با تحريك انگيزه هاي شخصي و علم مبارزاتي اينها را از اين قبيل موضع گيري ها جلوگيري نماييم ،‌ايشان فكر مي كرد و مي گفت ما درست است كه ضررهايي كرده ايم ،‌ ولي آثار مثبتي هم برايمان داشته است .

گفتم : مثلاً در كجا ؟ ايشان مثال براي من مي آورد و مي گفت كه ما محدوديت هايي درباره مسائل جنسي داشتيم ، ولي حالا كه ماركسيست را انتخاب كرديم آن محدوديت ها از بين رفته است و اين را آقاي حق شناس جزو آثار مثبت به شمار مي آرود ، اين مسئله خيلي مهم است .

تراب حق شناس كه تا پريروز اين طرف ،‌ آن طرف مي دويد بعد كم كم سر از مشروب الكلي در آورد او در اروپا به گشت و گذار رفت و تمام بچه هايي كه در اين ارتباط بودند همه را به اين راه غلطانيد . و زماني با دختر برادرهاي نصيري در پاريس همكاري كرد و به اصطلاح گروه پيكار را تشكيل دادند كه كاملاً در خط مسائل ماركسيستي و مسائل جنسي و شعارهاي مبارزاتي افتادند .

اين انحرافات را من جنبه هاي فكري برايش قائل نيستم ، بلكه دست هاي صهيونيزم است كه از راه مسائل جنسي و مسائل انحرافي وارد مي شود كه ارزش هاي اخلاقي را در هم بريزد و خلاصه آن اثري كه يك انسان مي تواند در جامعه داشته باشد آن اثر را از او بگيرند .

 

س : دختر برادرهاي سپهبد نصيري جزو چه گروهي بودند ؟

 

ج : از گروه پيكار و ستاره سرخ كه تقسيم شده بودند ، يكي از اين دخترها جزو گروه پيكار شده بود و يكي ديگر از دخترها جزو گروه ستاره سرخ و اينها هم مائوئيست بودند و اصلاً مائوئيست ها در خارج از كشور همه شان در خط امريكا بودند و همانها هستند كه كارهايشان را به كردستان انتقال دادند و در كردستان آن فجايع را به بار آوردند .

اما يك مسئله ديگر كه جاي فكر كردن دارد اين است كه اين افراد وقتي اعلام مواضع كردند ، درست اعلام مواضع آنها مصادف با اين شد كه چريكي هم بي چريكي ! يعني قبلاً‌ جنگ مسلحانه مطرح بود كه مي بايست جنگ مسلحانه در ايران انجام داد ،‌ اما وقتي ماركسيست شدند ، يك دفعه ديديم كه اينها از همكاري با گروه هاي ماركسيست _ مائوئيست و ضد فعاليت هاي چريكي سر در آوردند .

گروه هايي در خارج از كشور بودند كه سال ها كتاب ها و جزوه هايي در رد جنگ هاي چريكي نوشته بودند و يك دفعه اينها هم ضد چريكي شدند و با اين تيپ همكاري خود را شروع كردند و به نظر مي رسد كه سال 54 سال تصميم امريكا بوده است كه جنگ مسلحانه نباشد و لذا مي بينيم كه مجاهدين خلق در سال 54 متلاشي شد و به جريانات اين شكلي افتاد ، فدائيان خلق هم تعدادي از افرادشان دستگير و كشته شدند .

 

س : شما در مورد فدائيان خلق صحبت كرديد و با توجه به اين كه شما در خارج از كشور بوديد آيا همكاري نزديك و صميمانه بين اين دو گروه مشاهده كرديد ؟

 

ج : به طور كلي سازمان مجاهدين خلق و فدائيان خلق از همان اول كه سازمان اعلام مواضع نكرده بود و اعضايش مسلمان بودند ، وحدت استراتژيك داشتند و مي گفتند كه از همان اول بايست در اهداف استراتژيك با هم متحد بود .

 

مسئله اي كه باعث تعجب است اين است كه سازمان مجاهدين خلق سابق اعلام مواضع كرد و ماركسيست شد و بين آنها و فدائيان خلق كمي به اصطلاح اختلاف افتاد ، يعني مثلاً حالت رقابت به وجود آمد . فدائيان گفتند حالا كه شما رسماً اعلام مواضع كرديد چرا دو سازمان ، چرا يك سازمان نشويم ؟ مجاهدين گفتند : نه ! آن هم به خاطر قدرت گرايي ، ولي آيا اينها در عمل يك سازمان نيستند ؟

اين چيزي است كه در اين مسائل اخير كشور در كردستان عملاً اينها با هم يك كار مي كردند ، يعني در كردستان هم پيكار و هم فدائيان و هم گروه هاي مختلف چيني و روسي و امريكايي و اسرائيلي و خدا بدهد بركت !! با هم هماهنگ بودند ، ولي در خارج از كشور آن اوائل ظاهراً احساس رقابت مي كردند و با هم نمي توانستند همكاري كنند .

 

س : با توجه به اين كه افراد وابسته به اين سازمان بيشتر از بعد مسائل سياسي جذب آن مي شوند ، نظرتان راجع به نحوه برخورد با آنها و ارشاد و راهنمايي آنان چيست ؟

 

ج : به نظر ما اگر طرز فكر اسلامي مان را در ابعاد گوناگون معنوي ، مادي ، اقتصادي ، سياسي و اجتماعي هر چه بيشتر مطرح كنيم و جامعه را با اين طرز تفكر همه جانبه تربيت كنيم ، طبيعي است كه زمينه انحراف از بين خواهد رفت و ديگر كسي به گروه هاي منحرف نخواهد پيوست .

البته اين كه هيچ كس به طرف اين گروه ها نرود توقعي بي جاست . در مجموع از بعضي خلاءهاي موجود استفاده كرده ،‌ افرادي را به طرف خودشان جلب مي كنند و با ساز مخالف زدن و مسئوليتي را به عهده نگرفتن ، يكسري افراد را به طرف پرخاشگري و ضد حكومتي كشاندند ، در صورتي كه به طور كلي ما اگر تكان بخوريم و به مسائل فكري ، سياسي ، مادي و معنوي و زمينه هاي تربيتي نسل جوان برسيم ، زمينه اي براي آنها باقي نخواهد بود .

به نظر من اگر سپاه بتواند به خودش برسد و كارهايش را جمع و جور كند به اين كار رسيدگي كند ، يعني در سراسر كشور در زمينه هاي مختلف تربيتي چه نظامي و سياسي و چه به طور كلي ايدئولوژيك جوانان كشور را بسيج كند و لذا بهتر از هر نيرويي مي تواند كمبودهاي نسل جوان را جبران كند .

 

س : در پايان اگر پيامي در اين مورد براي ملت ايران و خوانندگان عزيز مجله پيام انقلاب داريد بگوييد .

 

ج : ما بايد سعي كنيم خودمان را يك بعدي نسازيم و اسلامي كه داراي ابعاد گوناگون است در خودمان پياده كنيم ،‌ از اين رو برادران و خواهراني كه در سپاه هستند در همين سه بعدي كه مشخص و معروف است در سپاه يعني نظامي ، سياسي ، ايدئولوژيكي كار كنند و آموزش هاي لازم را در تمام اين سطوح ببينند و سپس به همه جوانان اين جامعه همين آموزش هاي لازم را بدهند و توفيق شما را از خداوند متعال خواستارم .

 

پی نوشت:

اسلام و منافقين / نشر اوج ـ تهران / 1360 احمد صادقي اردستاني

 


مطالب پربازدید سایت

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

جدیدترین مطالب

سوم اردیبهشت سالروز ترور شهید سپهبد محمدولی قرنی؛

روایت تنها شاهد اولین ترور

فرزند شهید آقامیری می‌گوید منافقین باید به اشد مجازات محکوم شوند

فرزند شهید ترور: منافقین به اشد مجازات محکوم شوند

مردم آلبانی استرداد و خروج اعضای گروهک منافقین را از دولت خود مطالبه کنند

دادگاه رسیدگی به اتهامات سرکردگان گروهک تروریستی منافقین آغاز شد

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار جمعی از جوانان و نوجوانان بهشهری:

حیات رژیم صهیونیستی وابسته به ترور است

دبیرکل بنیاد هابیلیان در دیدار با خانواده شهید کامیاب مطرح کرد:

مجازات منافقین را در محاکم بین المللی نیز دنبال خواهیم کرد

بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور کشور)

باز هم تروریسم و باز هم کاپشن صورتی

حمله تروریستی به سه نقطه شهرستان چابهار و راسک

تعداد شهدای حمله تروریستی به راسک و چابهاربه 16 نفر رسید

فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان