| در اين شرايط ديگر دشوار است كه مانند سابق در سالن هاي تحريريه روزنامه مراجعه كرد و از آنها خواست تا مطالب حمايت از برگزيدگان مردم را چاپ كنند ، وانگهي تقريباً تمام افرادي كه در گذشته نام خود را براي مجاهدين هزينه مي كردند ، سعي مي كنند كمترين گفتگو را درباره آنها انجام دهند و كمترين عرض حالي را به نفع آنها اجابت كنند |
" فصل پانزدهم "
چهره مخدوش
از عمر مجاهدين خلق ايران تحت امر مسعود رجوي پس از تابستان دشوار سال 2003 چيز زيادي باقي نماند . آنها در فرانسه به سبب آن كه به عنوان يك گروه تروريستي خطرناك براي نظم عمومي معرفي شدند ، تحت يك استنطاق قضايي قرار گرفتند . نوعي ممنوعيت رسمي ، فعاليت هاي شوراي ملي مقاومت در ايالات متحده را تعطيل كرد و اين در حالي بود كه جامعه اروپا قصد نداشت ننگ وفاداران پيشين صدام حسين را از بين ببرد .
ارتش آزاديبخش ملي با سقوط حاكم مستبد بغداد از يك پشتيبان مهم محروم شد و با زمين گير شدن سربازانش در اردوگاه هاي تحت نظر ارتش آمريكا ، قدرت خود را از دست داد .
ولي موضوع با اهميت تر این است كه رسانه هاي اروپايي هنوز هم به اين گروه توجه دارند و در رسانه هاي خود مخالفت ها و جنبه فرقه اي آن را مطرح مي كنند . همه روزنامه هاي فرانسوي متفق القول شده اند تا احترام به شخصيت ، نظم منسجم ، سركوبي دروني كه از مشخصه هاي سازمان است را آشكار سازند .
در اين شرايط ديگر دشوار است كه مانند سابق در سالن هاي تحريريه روزنامه مراجعه كرد و از آنها خواست تا مطالب حمايت از برگزيدگان مردم را چاپ كنند ، وانگهي تقريباً تمام افرادي كه در گذشته نام خود را براي مجاهدين هزينه مي كردند ، سعي مي كنند كمترين گفتگو را درباره آنها انجام دهند و كمترين عرض حالي را به نفع آنها اجابت كنند .
اينها دوستاني هستند كه باد آنها را با خود برد ، زماني كه باد رو به جلو مي وزيد ... اين شعري بود مربوط به قرون وسطي كه براي عصر حاضر مصداق دارد .
ميهمانان سابق صدام حسين امروز ديگر اعتبار ندارند ... به نظر مي رسد كه روزهاي شهرت مجاهدين ديگر به گذشته تعلق دارد . سازمان كه توسط شوراي ملي مقاومت ايران در اورسوراواز كنترل مي شد ، اغلب هوادارانش را در روزهاي پس از انقلاب ايران در سال 1979 جذب كرد . اين سازمان از همان اول بنياد مردمي خود را بر محور يك اردوي ارتباطي متراكم بنا نهاد و با هدف قرار دادن رسانه هاي غربي به طور مرتب سياست جمهوري اسلامي را افشا مي كرد .
مسعود تأكيد مي كرد : " ما براي دموكراسي فعاليت مي كنيم ." ولي عليرغم صحبت هاي زيباي مجاهدين ، از تعداد هواداران اين سازمان روز به روز كاسته مي شود .
خطر عمده براي سازمان از داخل آن ناشي مي شود ، سازمان از يك فروپاشي كه به معناي حكم مرگ قطعي است واهمه دارد ، زيرا احتمال دارد اعضاي اين سازمان كه از منشأ خود جدا شده اند ، رهبري زوج رجوي را زير سؤال ببرند . انتقادها افزايش مي يابد و معلوم نيست چه خسارت هايي به بار خواهد آورد ؟
حريف سياسي ايراني آنها در غرب پافشاري مي كند و هنوز هم روي تناقضات مجاهدين تكيه دارد . فرقه مسعود و مريم ، براي تشكيل يك جمهوري اسلامي ديگر فعاليت مي كند . به جمهوري اسلامي آنها واژه " دموكراتيك " هم اضافه مي شود . حكومت جمهوري اسلامي خود را ضد امپرياليست به حساب مي آورد ؛
ولي سازمان رجوي هيچ شرمي ندارد كه از هم اكنون وابستگي خود را به امپرياليسم اعلام كند . براي اين سازمان ، عكس هاي گرفته شده با توسل به هزاران دسيسه با فلان سناتور آمريكايي به عنوان يك نشانه بزرگ شهرت به حساب مي آيد !
بر خلاف تأييدهاي قطعي آنها ، مجاهدين خلق از پشتيباني ايراني ها برخوردار نيستند ، ارزيابي آنها كه خبر از 65% حمايت مردمي مي دهد بر هيچ اساس محكمي استوار نيست ، آنها امروز خود را منزوي مي بينند و هيچ اميدي براي ايجاد يك شورش مردمي در داخل ايران ندارند.
ايراني ها آنها را خائن به ملت خود مي دانند ، چرا كه آنها خاطره يك سازمان تروريستي را از خود بر جاي گذاشته اند كه از ناحيه بدترين دشمن يعني عراق صدام حسين مورد حمايت و كمك واقع شدند .
در فرداي انتخابات رئيس جمهوري خاتمي در سال 1997 سازمان فداييان اقليت با اعلام اين كه مجاهدين به عنوان يك نيروي مطرح ، كارشان تمام شد آنها را مسخره مي كنند :
" جمهوري اسلامي در اعلام تعداد اغراق آميز آراي صادره از صندوق ها ترديد نكرد . آنها تمام تلاش خود را به خرج دادند تا از شركت نسبتاً انبوه مردم در انتخابات سوء استفاده كرده و چنين نتيجه گيري كنند كه رأي مردم رأي اعتماد به سيستم ، رأس اعتماد به ولايت فقيه (حكومت رهبر عالي ديني در زندگي) و رأي اعتماد به حكومت اسلامي بوده است .
ساير اسلام گرايان كه خواب يك جمهوري دموكراتيك ! اسلامي را در سر مي پرورانند ، همان اقدامات را انجام داده اند ، ولي در مسير مخالف ! اين اسلام گرايان كه ديگر هيچگونه واقعيتي كه بر خلاف خواست آنها باشد را تحمل نمي كنند به طور كامل همه وقايع را انكار كرده اند .
سازمان مجاهدين شركت نسبتاً گسترده مردم در انتخابات را انكار كرد ، طبق نظر اين سازمان و شوراي ملي مقاومت كه توسط خود سازمان ساخته شده ، اگر دستگاه حكومت يك چنين ارقامي را ارائه مي دهد به خاطر اين است كه با منافقين و رئيس جمهور (مريم) رقابت كند ! زيرا بر اساس نظر سنجي انجام شده توسط منافقين، دو سوم مردم از رئيس جمهور مجاهدين يعني همان مريم رجوي حمايت مي كنند !
تحليل گران سازمان منافقين اوضاع را ساده تر از آن مي پندارند ! جمهوري اسلامي آراي رياست جمهوري خود را بالا مي برد تا با رئيس جمهور مجاهدين رقابت كند ! واضح است كه ارزش ندارد كه ما به اين نوع تحليل ها _ اگر نمونه اي از كل باشد _ اهميت داده و توجه كنيم ، اين مسائل آنقدر بچه گانه است كه فقط براي مجاهدين و ستايش كنندگان آنها ارزش دارد .
در افكار مجاهدين در هر بار كه مسعود يا مريم رجوي به هواپيمايي سوار شده يا از آن پياده مي شوند يك فاز جديد و يك مرحله تازه شروع مي شود ، آخرين سفر مريم رجوي نزديك خاك وطن به عنوان يك مرحله جديد براي نيروهاي يخ زده مجاهدين تلقي شد .
بدون اين نوع تحليل ها ، مجاهدين چگونه مي توانند نيروهاي خود را اميدوار كنند كه نور زمين و رئيس جمهور ايران (مريم) آنها را تا تهران رهبري كند ؟ مجاهدين و تمام نيروهايي كه مي خواهند براي مردم تصميم گيري كنند ، بي آن كه به مردم مراجعه كرده و به افكار آنها اهميت بدهند ، فقط در بن بستي گرفتار مي شوند كه هم اكنون در آن گرفتار هستند .
مجاهدين انتخابات را تحريم كرده اند و فعاليت هايي نيز براي براندازي نظام انجام داده اند ، تحليل هاي آنها بر اساس شناخت موقعيت موجود و تغيير اين موقعيت نيست ، بلكه بر اساس انسداد موقعيت خاص خودشان استوار است ."
• آغاز اضمحلال
افول مجاهدين كه وقوع آن حتمي است به عنوان يك امر انكار ناپذير مورد بررسي قرار مي گيرد . ولي طي ماهها و سال هاي آينده ، مجاهدين قسمتي از ظرفيت زيان آور خود را حفظ خواهند كرد . آنها هنوز هم مي توانند يك زندگي را از بين ببرند و يا يك جواني كه وعده هاي دروغين آنها را باور كرده است ، گمراه كنند .
مگر اين كه تعداد زيادي از ايرانيان بدانند به چه چيز اكتفا كنند . اين عدم وابستگي به وطن و اين فقدان احساس مسئوليت در مقابل يك حكومت كه آنها را وادار مي كند فرار كنند ( و به اين ترتيب به آنها فرصت موفق شدن مي دهد) بيانگر موفقيت ضعيف اپوزيسيون در تبعيد است .
مجاهدين خلق تنها بخشي از جوانان در تبعيد خصوصاً در اروپا را بسيح مي كند ، ولي فرقه گرايي اين سازمان و توسل به تروريسم و عمليات مسلحانه ، توده عظيمي از پناهندگان را به وحشت مي اندازد . سازمان طبيعتاً اعتراضي مي كند و با اعتقاد خود قسم ياد مي كند و روي آزادي قضاوت اعضايش تأكيد مي ورزد .
نمي توان تصور كرد كه جمعيت مجاهدين يا حاميان آنها كه در شهرهاي مختلف اروپايي ، در ايالات متحده و يا در آسيا اقامت دارند ، مجبور شوند كار مهمي انجام دهند ...
نويسندگان گزارش القا مي كنند كه مجاهدين يك تبليغات به اين گستردگي به راه مي اندازد به طوري كه مي توانند دهها هزار هموطن و همراه خود را از لحاظ روح و جسم هيپنوتيزم كنند و آنها را مجبور سازند براي تظاهرات در سطحي بالاتر در پانزده كشور دنيا از منزل خود خارج شوند .
حامد قدم ، يك چوپان عرب از روستاي بيخارا نزديك اردوگاه اشرف تعريف مي كند كه :
" مجاهدين افراد بسيار عجيبي هستند ، آنها با هيچ كس حرف نمي زنند و با هيچ كس ارتباط نزديك برقرار نمي كنند ."
اپوزيسيون مسلح حكومت ايران از يك بي اعتباري وحشتناك در نزد مردم ايران رنج مي برند ، رؤساي اين سازمان اعلام مي كنند كه 65 درصد مردم ايران با آنها همراه هستند .
اعضاي سازمان مجاهدين شاهد نوعي از افراطي گري در سازمان هستند كه باعث جدايي جنس هاي مخالف مي شود و اصول خود را در ارزش هاي كمونيستي با رنگ و بوي اسلامي استخراج مي كنند . (دختران مجاهد همگي بدون استثناء روسري بر سر مي كنند)
مجاهدين در مورد ماجراي كسب اعتبار مجدد در خارج ، در ژانويه گذشته دست به تبليغات براي خود زد و اين سازمان اين كار را با به دست آوردن امضاي 150 عضو كنگره انجام داد . عمليات رسانه اي ، شايسته شركت هاي بزرگ ارزيابي سياسي است ، ولي با اين حال اجازه پرهيز از دخالت هاي نظامي اخير آمريكا را صادر نكرد .
جداي از يك حادثه غير مترقبه ، مريم رجوي باز هم بايد متوجه دادگستري فرانسه باشد ، ولي شوهرش مسعود را در كجا پنهان كند ؟كسي كه تا آخر عمر مرگ در اسارت را ترجيح مي دهد .
بنا به نظر سايت اينترنتي اينترلينك ايجاد شده توسط اعضاي سابق سازمان _ كه رابطه خود را با سازمان قطع كرده اند و سعي دارند به كمك افرادي بيايند كه مي خواهند همان راه را ادامه دهند _ رجوي براي دوستانش بدترين سناريو را در نظر گرفته است .
كالبد شكافي يك انحراف(12)
