ضرورت نشر یک سند(قسمت پایانی)

Rasool Jafarian

4ــ در سال 57 یک اطلاعیۀ دوازده ماده ای از سوی گروه رجوی در زندان دربارۀ تغییر وتحولات درونی سازمان صادر شد وپس از انقلاب دو کتاب در این باره توسط گروه وی منتشر گردید . نخست کتاب آموزش وتشریح اطلاعیه تعیین مواضع مجاهدین خلق در برابر اپورتونیست های چپ نما که تشریح همان اطلاعیۀ دوازده ماده ای بود . در ابتدای این کتاب ، این دوازده ماده آمده است . مادۀ نخست بر ایدئولوژی اسلامی سازمان تکیه دارد.

در بند دوم جریان کودتاگر یک جریان اپورتونیستی وفرصت طلب وخائن به جنبش معرفی شده . در بند سوم تأکید شده که تضاد اصلی هنوز با رژیم وحامیان امپریالیست آن است ]نه با مارکسیست ها[در بند چهارم آمده است که اپورتونیست ها حق استفاده از نام مجاهدین را ندارند . در بند پنجم خواستار عدم همکاری جریان های مسلمان وغیر مسلمان با اپورتونیست ها شده است . در بند ششم تأکید بر مبارزۀ سیاسی با اپورتوینست ها شده . در بند هفتم آمده است : ما بین این اپورتونیست ها وسایر مارکسیست ها تفاوت قائلیم مگر این که آنها این اپورتونیست ها را تأیید کنند . در بند هشتم لزوم احترام به همۀ نیروهای ضد امپریالیسم وضد ارتجاع گوشزد شده . در بند نهم تأکید بر عدم همکاری زندانیان مجاهد با اپورتونیستها شده ]چون با کمونیست ها به راحتی کار می کردند[ . در بند دهم تأکید شده است که جریان اپورتونیستی ، سبب رشد «یک جریان راست ارتجاعی» شده است ]اشاره به گروه های معتقد به روحانیت متعهد که پس از انحراف در سازمان از میان بازماندگان مجاهدین یا نیروهای مذهبی مخلص دیگر پدید آمدند[ در بند یازدهم علل رشد اپورتونیست ها در سازمان چنین مطرح شده است : اول تکمیل نشدن کار ایدئولوژی سازمان ، دوم ضربۀ شهریور 50 وسوم ترک تعلیمات ایدئولوژیک سازمان به دنبال روی کار آمدن کمونیستها در آن . در بند دوازدهم تأکیید شده است که ایدئولوژی ما اسلام ، مبتنی بر جهان بینی توحیدی است که جامعه را با شیوه های انقلابی به سمت محو کامل استثمار واستقرار نظام توحیدی (قسط) هدایت می کند .

شرح این بندها در کتاب پیش گفته آمده است .

پس از آن، کتاب مفصل دیگری تحت عنوان تحلیل آموزشی بیانیۀ اپورتونیست های چپ نما ، باز هم در همان سال 58 توسط سازمان به چاپ رسیده ودر آن ، به تفصیل دربارۀ تغییر وتحولات درونی سازمان در سال 54 سخن گفته شده وبه رد ادعاها و دیدگاه های مطرح شده در اطلاعیۀ تغییر مواضع پرداخته شده است. این کتاب در واقع نقدی است بر اطلاعیۀ تغییر مواضع که ضمن آن آگاهی های زیادی از مسائل درونی سازمان به دست داده شده است .

شگفت آن است که گروه رجوی در همان جزوۀ آموزش وتشریح ... باز هم ، همان ادعای پیشگفته وهمان مطالبی را که دقیقا شهرام روی آن تأکید کرده بود ، مطرح کرده است . گروه رجوی در آنجا می نویسند ، مارکسیسم دو بخش است . بخش اول دیدگاه های ماتریالیستی وماده گرایی است که قابل قبول نیست ، اما بخش دوم ، دستآوردهای علمی مارکس است که به اثبات رسیده است : جنبه های علمی دستآوردهای مارکس ، از قبیل تشریح علمی مسألۀ استثمار ومناسبات استثماری ، تجارب مبارزاتی «به اثبات رسیده» و دستآوردهای علمی دیگر مثل تکامل اجتماعی که مورد استفاده مارکسیست ها نیز می باشد ، دستآوردهایی است که محصول تکامل تاریخی بشر بوده ، وبه هیچ جریان خاصی تعلق نداشته واختصاصی نیست ، مسلما مورد قبول ما بوده وبایستی مورد استفاده قرار گیرد (1) .

در تحلیل های ارائه شده در این جزوه ، ادعا شده است که مارکسیست شدن عده ای از اعضای سازمان ، بر اثر یک حرکت طبیعی است که دنبالۀ مارکسیست شدن شماری زیادی از جوانان این کشور در آن شرایط است وربطی به آموزش های درون سازمان ندارد . به عکس ، سازمان معتقد است ، چون نوعی اسلام انقلابی را رواج می داده ، از مارکسیست شدن شماری از جوانان مسلمان جلوگیری کرده است ؛ زیرا آرمان های انقلابی خود را بدین ترتیب در این سازمان دست یافتنی دیده اند . این ادعایی است که بسیاری مدعیان اصلاح دین در قرن اخیر داشته اند . در سال پس از پیروزی انقلاب (خرداد 58) کتابی با عنوان رهنمودهایی دربارۀ ماهیت سازمان مجاهدین خلق انتشار یافت که توضیح ونقد بستری بود که منجر به جریان ارتداد در سازمان شد .

5 ــ کتابچه ای به عنوان «تاریخچۀ ، جریان کودتا وخط مشی کنونی سازمان مجاهدین خلق» در سال 57 توسط انتشارات ابوذر انتشار یافت که ضمن آن به تفصیل (ضمن چهل صفحه) جریان شکل گیری سازمان ورخداد ارتداد را در آن بررسی وتحلیل کرده است .

این اثر باید کار برخی از کادرهای بیرون از زندان سازمان یا سمپات های سازمان اما آشنا به مسائل درونی سازمان بوده که اطلاعات آن مغتنم است . کتابچۀ فرازی از تاریخ سازمان مجاهدین خلق ایران (اردیبهشت 54!) متنی نزدیک به همان متن پیشگفته است .

6 ــ سازمان مجاهدین منهای اسلام ( با آرم منهای آیۀ قرآن) یعنی جریان ارتداد، پس از انقلاب نام خود به سازمان پیکار در راه آزادی طبقۀ کارگر تغییر داد . این سازمان در مهر سال 57 به انتقاد از برخورد انجام شده در سال 54 پرداخت ودر سال 58 کتابچه ای با عنوان تحولاتی درونی سازمان مجاهدین (52 ــ 54) دراین باره انتشار داد . در این کتاب ، ضمن تأیید این نکته که «زاده شدن یک جریان مارکسیستی از دل سازمان مجاهدین خلق ایران ، به نظر ما امر اجتناب ناپذیر به شمار می رفت» (ص 17) نسبت به اتفاقی که در سازمان رخ داد ، نظر انتقادی ابراز شده است . سازمان پیکار که خود محصول این جریان است ، در سال 58 با نوشتن این جزوه ، به انتقاد از عملکرد گذشتۀ خود پرداخت . در این جزوه از شریف واقفی وصمدیه لباف به عنوان مجاهدین شهیدان یاد شده واز مخفی کردن خبر شهادت «یقینی» از بچه های سازمان که کادر رهبری آن را از دید اعضا پنهان می کرد ، انتقاد شده است (ص 23) .

در انتهای این جزوه ، تحت عنوان «نتایج» به چند نکته اشاره شده است . نخست آن که «شکستن دو آلیسم موجود در تفکر سازمان مجاهدین خلق ایران در مقطعی از حرکت آن و پیدایش یک جریان ماتریالیستی به صورت اعتقاد به مبانی کلی عقیدتی آن ، امری اجتناب ناپذیر بود که هیچ چیز نمی توانست جلوی آن را بگیرد.» نکتۀ دوم این که جریان تحول ، می توانست به صورت انقلابی هدایت شود ؛ در صورتی که «حاکمیت اپورتونیسم چپ سلطه طلب» سبب شد تا تحوّل انجام شده وبه صورت یک توطئه بروز کند . در اصول دیگر نیز تأکید شده است که «مبارزۀ ایدئولوژیک درونی در سازمان ، ابزاری در جهت حفظ سلطه واعمال دیکتاتوری فردی ومناسبات غیر دمکراتیک شده بود» . چنین به دست می آید که شاخۀ مارکسیست ــ لنینیست سازمان مجاهدین در سال 57 چاپ سومی از بیانیه کرده وضمن آن به روشهای اعمال شده در جریان برخورد با سازمان ، از خود انتقاد کرده است (2) .

7 ــ در پایان کتاب اسناد منتشرۀ سازمان مجاهدین خلق ایران ، مدافعات ، صص 121 ــ 129 (منتشره در سال 1354) (با حروف بسیار ریز) نامه ای از سوی شماری از مجاهدین به مرکزیت مرتد سازمان درج شده وضمن آن کوشش شده است تا به ادعاهای آنان پاسخ داده شود .

 

تأثیر معکوس جریان ارتداد بر تشکل نیروهای اصیل مذهبی

بنیان گذاران سازمان ، ظاهرا ، مسلمانانی بودند که اسیر تفکرات التقاطی وغلط شده و مانند آنان در دورۀ اخیر تاریخ ایران به شکل های مختلف ، فراوان است ؛ کسانی که به لحاظ شخصی ، مذهبی اما به لحاظ فکری به الحاد وارتداد نزدیک هستند . به عبارت دیگر قلب آنان مسلمان اما ذهن آنان به کفر نزدیک تر است تا به ایمان . البته به لحاظ فقهی همان اسلام ظاهری است که شخص را وارد حوزۀ اسلامیت کرده از حقوق مسلمانی برخوردار می کند .

پس از ضربۀ شهریور 50 نیروهای مارکسیست قدرت بیشتری به دست آوردند .

چهرۀ سر شناس اینان ، تقی شهرام است که به خوبی ، بر دوگانگی موجود در تفکر مذهبی سازمان واقف ودر راه حرکت آن به سمت مارکسیسم با روش های خشن وضد اخلاقی وارد عمل شد . در اینجا افرادی از سازمان در برابر این جریان مقاومت می کنند که نمونۀ برجستۀ آنان مجید شریف واقفی ومرتضی صمدیه لباف است که در اطلاعیۀ تغییر مواضع ، از آنان به عنوان خائن شماره 1 و خائن شماره 2 یاد می شود . شریف به دست منافقین به شهادت رسید وصمدیه هم توسط آنان مجروح ونهایتا به دست پلیس شاه افتاد وتیرباران شد . تعداد دیگری از افراد سازمان نیز توسط این مارکسیست های تندرو کشته می شوند . نگاهی به خاطرات احمد احمد نمونه ای از ابعاد این بر خوردها و مقاومت ها را نشان می دهد (3) .

حاصل این ماجرا ، به صورت عکس ، پدید آمدن نوعی مقاومت در میان برخی از مبارزان مسلمان است . در واقع ، این حرکت نیروهای اصیل مذهبی را در حالی که از یک جهت ناراحت واز جهت دیگر خشمگین می سازد ، بر آن می دارد که این بار، نه با بی احتیاطی دفعۀ قبل در حمایت از مجاهدین ، بلکه با اصولی درست تر ، دست به تشکیل هسته های مذهبی بزنند ودر درجۀ نخست ، اعتقاد وارتباط خویش را با روحانیت استوارتر کنند . از دید منافقین ، این همان خطری است که در بند دهم اطلاعیۀ گروه رجوی تحت عنوان خطر رشد ارتجاع راست در اثر پدیدۀ کودتا از آن یاد شده است . مقاومت روحانیون زبدۀ زندانی در برابر همکاری مجاهدین با مارکسیست ها در زندان ، که آیة الله طالقانی نیز در شمار آنان بود ، یکی از نخستین بازتاب های این ماجراست و در این میان ، یکی از فعال ترین عناصر ، آیة الله ربانی شیرازی بود که تلاش چشمگیری در جدا کردن نیروهای مذهبی اصیل حتی با گروه رجوی در زندان داشت . وی در هر فرصت می کوشید تا نیروهای مذهبی را از ارتباط با اینان پرهیز دهد ؛ این در حالی است که وی یکی از تأمین کنندگان مالی سازمان تا حوالی سال 50 بوده است . همین طور حجت الاسلام شهید سید علی اندرزگو از دیگر چهره های مبارز فعالی است که بریده ها وتصفیه شده های سازمان مجاهدین را مورد حمایت قرار داده وکوشید تا آنان را از نو متشکل و متحد کند . جمع آوری اطلاعات در این باره ، می تواند کمک شایسته ای به تدوین تاریخ «تأثیر غیر مستقیم جریان ارتداد بر رشد وبالندگی نیروهای متعهد واصیل مذهبی» داشته باشد . مؤتلفه ای ها نیز که آن زمان ، سران شان در زندان بودند ، در این جریان نقش فعالی داشتند (4) به نظر می رسد همین زنگ خطر بود که سبب شد تا امام ــ که البته از قبل نیز به این گروه مظنون بود ــ روحانیون انقلابی را از متحد شدن با آنان پرهیز داده وبه سرعت راهشان را از آنان جدا کند . از این سوی ، روحانیونی که نیز که بخصوص در سالهای اخیر در زندان شاهد حرکت های افراطی به اصطلاح مجاهدین بودند ، در ماه های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ، ضمن نامه ای به امام دربارۀ این گروه ، هشدار دادند . به هر روی ، می توان گفت ، اگر چنین تجربه ای در کار نبود ، محتمل چنان بود که پس از انقلاب کارهای اساسی به آنان سپرده شود وفاجعه ای جدید در تاریخ نوین ما پدیدار گردد.

در پایان ، نامۀ سید مجتبی طالقانی به پدرش را که به نوعی خلاصۀ بیانیۀ منافقین است ، آورده ایم . وی دیر به سازمان پیوست وزمانی وارد سازمان شد که سران سازمان به اصطلاح مشغول بازبینی در ایدئولوژی خود بودند . مجتبی هم عقاید مذهبی خویش را کنار گذاشت ومارکسیست شد . وی در آخرین روز اسفند سال 54 ضمن نامه ای به پدرش ، شرحی از دلایل تحول فکری خود ودلایل کنار گذاشتن اسلام وگروشش به مارکسیسم را بیان کرده است . وی در این نامه ، ضمن اشاره به تأثیر مذهب در مبارزات ، آن را ناکافی برای هدایت انقلاب خوانده وتأکید کرد که «مذهب به هیچ وجه وواقعا به هیچ وجه نمی توانست کوچک ترین مشکل سیاسی استراتژیک وایدئولوژیکی ما را حل کند» . شگفت آن که سران مرتدین نیز ضمن تماس با آیت الله طالقانی ، از وی ــ وحتی با تهدید ــ خواسته بودند تا آنان را همراهی کند که با برخورد تند ایشان بروبرو شدند . نامۀ مجتبی ، سندی دیگر وتحلیلی افزون در زمینۀ همان تحول ارتدادی در سازمان است .

 

پی نوشت:

1 ــ آموزش وتشریح اطلاعیۀ تعیین مواضع ، ص 35 ــ 36

2 ــ دراین باره مقایسه کنید با : منافقان از دیدگاه ما ، ص 44 ــ 45

3 ــ تهران ، حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی ، 1380 همین طور خاطرات محسن نجات حسینی باعنوان بر فراز خلیج (تهران ، نشر نی ، 1380)

4 ــ بنگرید به : روش شناسائی احزاب ، اسد الله بادامچیان ، تهران ، 1361 (اشارات پراکنده ای که دربارۀ زندان ومسائل دورۀ اخیر آن دارد) .


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان