شهید بیاتیان با صداقت و اخلاصش همه را مجذوب خود کرده بود

Kh134

جهیزیه مادر

یوسف خیلی به فکر من و پدرش بود. زمانی که در سنندج زندگی می‌کرد، چند روزی من و پدرش به آنجا رفتیم و در خانه یوسف ماندیم. وقتی قصد برگشت کردیم، دیدم یک تلویزیون گوشه حیاط خانه است. از او پرسیدم: «یوسف جان این تلویزیون مال کیست؟»

با شوخی و خنده گفت: «جهیزیه مادرم است.»

بعد هم رو کرد به پدرش و گفت: «پدرجان! مادر بیشتر اوقات در خانه تنها است. این تلویزیون، هدیه من برای مادر باشد تا کمتر احساس تنهایی کند.»

به نقل از مادر شهید یوسف افشاریان

صفا و صداقت سیدمنصور

در سال 1361 به همراه شهید سیدمنصور بیاتیان و چند نفر از دوستان به منطقه سردشت اعزام شدیم. غروب روز یکشنبه به سردشت رسیدیم و خود را به یگان معرفی کردیم. قرار شد روز بعد ما را تقسیم کنند. روز بعد سید منصور به عنوان فرمانده گردان جندالله سپاه سردشت، معرفی شد و ما نیز نیروی تحت امر او بودیم.

گردان جندالله متشکل از نیروهای سپاه، بسیج، ارتش و پیشمرگان کرد بود. نیروهای ارتش که غالبا دوره‌های آموزش خاص را دیده بودند، از انتصاب سید به عنوان فرمانده خشنود نبودند و به اقدام صورت گرفته، انتقاد داشتند.

دو الی سه روز از شروع کار سید منصور می‌گذشت که یک روز در جمع نیروهای تحت امر سخنرانی کرد: «برادران! ما در دانشگاه کربلا کسب علم کردیم و استاد این دانشگاه، امام‌حسین(ع) است. ما با امام‌زمان خود عهد کردیم که برای اسلام از برترین سرمایه موجود، یعنی جانمان دریغ نکنیم. هر روز عاشورا است و ما به تکلیف عمل می‌کنیم. سید را در جمع خود پذیرا باشید.»

بعد از سخنان سید که از صفا و صداقتش در گفتار و عمل حکایت می‌کرد، خیلی‌ها با او تجدید بیعت کردند و از اینکه به علت نداشتن شناخت، او را بد قضاوت کرده بودند، عذرخواهی کردند.

به نقل از صمد قاسمی، هم‌رزم شهید سید منصور بیاتیان

لباس فرم سپاه

هر وقت او را می‌دیدیم، همان لباس ساده و معمولی خود را به تن داشت. هیچ‌وقت او را در لباس فرم سپاه ندیدیم. هر زمان هم از او سوال می‌کردیم، می‌گفت: «لباس فرم سپاه لیاقت می‌خواهد.»

گاهی به شوخی می‌گفتیم: «حتما سپاه به تو لباس نمی‌دهد.»

حتی زمانی که فرمانده گردان بود، ما اصلا از جایگاه او اطلاعی نداشتیم؛ تا اینکه به شهادت رسید و ما جنازه‌اش را در لباس سبز سپاه دیدیم. آخر هم با همان لباس، غرق در خون او را به خاک سپردیم.

به نقل از برادر شهید محمدرضا ترابیان


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31