در مغز سرکرده منافقین چه می‌‌گذرد؟

Hamdastan03پس از روی کار آمدن حیدرالعبادی و کنار رفتن نوری مالکی به نظر که کورسویی از امید در دل رجوی فراری افروخته شده باشد و دستگاه تحلیل‌سازی او دوباره به کار افتاده باشد. گویا شرایط را چونان بر خود و همقطارانش فرض کرده که پیام‌ها و درخواست‌های محیرالعقولیش که نشان می‌دهد امر بر وی مشتبه شده و متوجه شرایط خود نیست، مانند مگسی که برای عقابی عربد‌ه‌کشی کند.

از ابتدای کنار رفتن مالکی دستگاه رجوی چنان شور و هیاهویی به پا کرد و این جابه‌جایی در قدرت را نشانه شکست حامیان مالکی نامید که انگار متوجه نبود حیدرالعبادی هم عضوی از اعضای حزب‌الدعوه است که با ایران رابطه قدیمی و پایداری دارد و العبادی هم با انتخاب ایران به عنوان اولین مقصد سفر برون‌مرزی خود بر این مساله صحه گذاشت و پس از او دیگر مسئولین عراق از ایران به عنوان اولین ناجی عراق از مهلکه داعش نام بردند.

با تمام این تفاسیر باز هم دستیار وی در میتینگ‌‌های نمایشی‌اش بر این به اصطلاح پیروزی خیالی تکیه داشت و نمی‌توانست شادی خود را از این امر موهوم پنهان سازد. اما آیا واقعا رجوی از درک واقعیات واضح پیرامون خود ناتوان است. در حالی‌که به نظر نمی‌رسد چنین باشد و او هر چقدر هم نادان باشد نمی‌تواند واضحاتی را که به چشم می‌بیند انکار کند.

برای درک بهتر رفتار رجوی باید به تحرکات ما‌ه‌های اخیرش نگاهی انداخت. یکی از آن‌ها موضوع لیبرتی و تعیین تکلیف نهایی آن و باقی‌مانده‌های منافقین در عراق است. جالب است که وی به هیچ وجه حاضر به تخلیه لیبرتی نمی‌شود تا افرادش از اوضاع سختی که همیشه آن را بهانه قرار می‌دهد خلاصی یابند. لکن با توان قوا در بوق تبلیغاتی می‌دمد و فریاد مظلومیت سر می‌دهد.

مساله دیگر درخواست وی از آمریکا برای دریافت ‌سلاح‌های از دست رفته است. این درخواست وی به هر بهانه‌ای باشد از چند جهت تنها‌ یک مانور بیش نیست. اول آنکه هیچ‌گاه دوستان غربی‌ وی به بهانه‌ دفاع از خود به مسلح کردن چنین گروهکی در چنین شرایطی موافقت نخواهند کرد و این مشخصا برای رجوی هم معلوم است. زمانی‌که راه برای خروج از عراق و فرار از مهلکه باز است پافشاری برای ماندن و آن‌گاه درخواست اسلحه برای دفاع از خود امری غیرموجه است. از دیگر سو اکنون که مذاکرات هسته‌ای به برهه حساسی نزدیک شده است از سیاست به دور است که هر کدام از طرفین بخواهد با اشتباهی نتیجه بازی را به طرف مقابل واگذار کند و خود در جایگاه بازنده بنشیند، چرا که این کار از سوی غربیان به معنای پایان راه مذاکره است.

اما درخواست جدید اسکان اعضای منافقین در آمریکا که با موافقت مخالفت‌گونه دولت آمریکا مواجه شده است تحرک جدید رجوی است. این درخواست وی که با قبول ایالات‌متحده به شرط اعلام برائت اعضا از عضویت در گروهک منافقین همراه بود تیر دیگری بود که سرکرده فراری منافقین در تاریکی رها کرد و باز هم به سنگ خورد. اما این اتفاق از دو جهت شکست برای تشکیلات رجوی محسوب می شود. اول آنکه عقب‌نشینی آشکار رجوی نشان از ناقابل بودن جان هم‌قطارانش از دید او دارد و دوم آنکه این خبر خوبی است برای اعضای ناراضی که دنبال رهایی از دست سرکرده خود می‌باشند. این اتفاق به مرور موجی از فراری‌ها و پناهنده ها به ایالات‌متحده را در پیش خواهد داشت و گام بزرگی در فروپاشی گروهک خواهد بود.

اما این عملکرد سرکرده گروهک چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ اینکه رجوی پس از مدتی با صدای خود از پناهگاه‌هایش پیامی می‌فرستد و پس از سال‌ها دوباره به خود جرات تهدید کردن می‌دهد نا گفته پیداست که یا توهم بهبود شرایط دارد و یا به شدت سعی دارد به طرف خود نشان دهد شرایط برای او و گروهکش تغییر خواهد کرد و به حالت عادی و پیش از سقوط صدام بازخواهد گشت. گویی او در توهمات خود چنین محاسبه کرده است که محقق شدن یکی از مواردی که گفته شد می‌تواند به همگان ثابت کند که وی در موضع اقتدار ایستاده و پس از مدت‌ها گروهکش از انفعال در آمده است.

گرچه با وجود حضور فعال سردار سلیمانی در عراق و سوریه، افزایش سطح ارتباط دولت‌های ایران و عراق پس از شروع به کار العبادی، رفت‌وآمد مسئولین بلند‌پایه دو کشور و اذعان تحلیلگران منطقه و جهان به نفوذ ایران در عراق و خاورمیانه جان دوباره یافتن گروهک منافقین به باور احدی در نخواهد آمد، اما رجوی برای اثبات این مدعا و باوراندن آن به خودش هم که شده، بر سر جان اعضایش در لیبرتی قمار ‌می‌کند، قماری که احتمال پیروزی در آن نیست.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31