حضرت امام در کار و فعالیت سیاسی به همه گروه‌ها اجازه می‌دادند

Mousavitabriziآیت‌الله سید حسین موسوی تبریزی دادستان کل کشور در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ نظام جمهوری اسلامی و از قضات پرونده‌های مهم آن دوران است؛ وی خاطرات و تحلیل‌های زیادی را از آنچه که در آن سال‌های پر بحران گذشت در سینه دارد و در این گفتگو به بیان برخی از ابعاد جالب توجه این موضوع می‌پردازد. برگزیده‌ای از این گفت‌وگ پیش روی شماست.

حضرت امام در کار و فعالیت سیاسی به همه گروه ها اجازه می‌دادند

هنگامی که امام در پاریس سکونت داشتند در مورد آزادی احزاب در سخنرانی‌های خود وعده داده بودند؛ حتی آن اوایل بعد از بازگشت به ایران، امام به عنوان کار و فعالیت سیاسی به همه گروه ها اجازه می‌دادند و حتی تشویق هم می‌کردند، البته غیر از جایی که با اصل اسلام برخورد می‌شد. اولین نمونه آن را در تشکیل دولت می‌بینیم که امام از چه نیروهایی استفاده کردند. هم از روحانیون طرفدار خود و هم از گروه‌هایی که امام حتی برخی از مواضع آن‌ها را از زمان ملی شدن صنعت نفت و جریان مرحوم دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی قبول نداشتند. امام‌، آقای مهندس بازرگان را انتخاب می‌کند و حتی با آقای بازرگان شرط می‌کند که از گروه‌های مختلف استفاده کند نه فقط از نهضت آزادی و واقعا همین‌طور هم شد.

آقای بازرگان هم که رییس دولت موقت بود از گروه‌های مختلف استفاده کرد، حتی آقای داریوش فروهر را به امر امام (ره) در وزارت کار و آقای دکتر سنجابی در وزارت خارجه قرار دادند و حضرت امام، آقای قطب‌زاده را هم در رادیو و تلویزیون قرار دادند. این یعنی مناصب مهم کشور در اختیار افراد مختلف از جناح‌های مختلف قرار داده شد. همچنین امام آقای یزدی را مدیر مسئول کیهان کردند و همه اینها نشان دهنده این است که امام می‌خواستند با همه احزاب و افراد کار کند. البته موارد خاصی هم هست؛ مثلا آقای نزیه که از طرف دولت موقت رییس شرکت نفت بود (در آن دوره هنوز وزارت نفت نبود) در مورد حکم قصاص به صورت توهین آمیز گفته بود که این حکم برای آن دوره( صدر اسلام) بوده است، این حرف چون به اصل اسلام برخورد می کرد امام فرمودند که باید استغفار کنند. او آن سخنرانی را با لحن توهین آمیز ایراد کرد و قلم او نیز علیه اسلام حرکت می کرد با این وجود حتی نزیه دستگیر یا زندانی نشد.

در اوایل انقلاب انبوهی از روزنامه، مجله و هفته‌نامه چاپ می‌شد

حتی در اوایل انقلاب شاهد بودیم که روزانه انبوهی از روزنامه، مجله و هفته نامه چاپ می‌شد و مجوز هم لازم نداشت و احزاب مختلفی اعلام وجود کردند؛ از جمله حزب خلق مسلمان که فعالیت می‌کرد و می‌بینیم که در آذربایجان شرقی طی اولین انتخاباتی که صورت گرفت در انتخابات خبرگان قانون اساسی حزب خلق مسلمان کاندیدای خود را فرستاد. در استان آذربایجان شرقی مرحوم آیت‌الله اشراقی که از علمای بزرگ آذربایجان بودند، آیت‌الله سبحانی، مرحوم آیت‌الله سید ابوالفضل موسوی تبریزی و آیت‌الله انگجی و آقای مقدم مراغه‌ای و آیت‌الله شهید مدنی -جمعا شش نفر- کاندیدا شدند که چهار نفرشان از حزب خلق مسلمان بودند و رای هم آوردند. آقای مقدم مراغه‌ای که یک ملی‌گرا بود و حتی احزاب ملی‌گرای مذهبی ایشان را قبول نداشتند از طرف حزب خلق مسلمان نامزد شده بود و رای هم آورد.

بنی صدری که رسماً و علناً در مجلس خبرگان با اصل ولایت فقیه مخالفت کرد بعداً رییس‌جمهور شد

در مجلس خبرگان قانون اساسی حتی آقای بنی صدر در مورد اصل ولایت فقیه به تفصیل در مخالفت صحبت کردند. در خبرگان وقتی مسئله ولی فقیه مطرح شد خیلی‌ها مخالفت کردند، ولی نه کسی دستگیر شد نه کسی برایش مزاحمت ایجاد شد و نه از کاندیدا شدن‌شان جلوگیری به عمل آمد. بنی صدری که رسما و علناً در مجلس خبرگان با اصل ولایت فقیه مخالفت کرد بعداً کاندیدای ریاست جمهوری شد و امام، در جایگاه ریاست جمهوری از ایشان حمایت کردند و تا آخر هم امام دست از حمایت خود برنداشتند و اگر بنی صدر ارزش آن را می‌دانست و غرورش وادارش نمی‌کرد که به دامان مجاهدین خلق -که خودش از مخالفان آنها بود- بیفتد این برنامه‌ها پیش نمی‌آمد. امام خواستند بنی‌صدر را حفظ کنند و حتی بعد از این برنامه که بنی‌صدر عزل و مخفی شده بود و قبل از فرار از ایران، امام در سخنرانی‌اش با این مضمون فرمودند؛ که اطراف شما را دوستان نا اهل نگیرند و بمان و در دانشگاه کار علمی انجام بده. امام این‌گونه رفتار کردند و در مورد دیگران نیز همین‌طور بودند.

رجوی از تهران کاندیدا شد و به مرحله دوم هم رسید ولی رای نیاورد

در دوره اول انتخابات مجلس حتی مجاهدین خلق کاندیدا داشتند، توده ای‌ها چون با اصل اسلام مسئله داشتند نمی‌توانستند کاندیدا بدهند ولی مجاهدین حضور داشتند و حتی در ریاست جمهوری دوره اول خواستند باز هم کاندیدا بدهند ولی به آنها گفتند که کاندیدای شما باید تعهد به قانون اساسی داشته باشد و به حق هم گفته شد. جزئیات این موضوع را آقای موسوی خوئینی‌ها که از طرف امام ناظر بودند بهتر اطلاع دارند چون در آن زمان هنوز شورای نگهبان نبود. گفتند آقای رجوی باید به قانون اساسی تعهد بدهند‌، که او هم تعهد نداد و اجازه حضور را نگرفت. ولی در انتخابات مجلس همین آقای رجوی از تهران کاندیدا شد و به مرحله دوم هم رسید ولی در آن مرحله رای نیاورد. همه این‌ها نشان می‌دهد که این آزادی‌ها بود و روزنامه خلق مسلمان که می‌توان گفت نیمه فحش‌نامه بود‌، از نظام و حکومت و کارهای دولت انتقاد می‌کرد یا روزنامه مجاهد یا روزنامه راه مجاهد آقای میثمی را ببینید یا روزنامه میزان نهضت آزادی که چقدر انتقاد می‌کردند.

امام مسئله سفارت آمریکا را به مجلس سپرد

حزب خلق مسلمان هم تا روزی که کار سیاسی می کرد روزنامه‌اش هم بود. اینها کار می‌کردند و کسی جلوی آنها را نگرفته بود و امام اجازه می‌دادند که همه فعالیت کنند. مهمترین مسئله که در آن دوره در مجلس پیش آمد، مسئله سفارت آمریکا بود که امام بدون هیچی شرطی حل جریان سفارت آمریکا را به مجلس سپرد. این‌که مجلس کار را خوب انجام داد یا نه، جریان مفصلی دارد و این‌که ممکن نشد که مسئله به موقع حل شود یک جریان دیگر است، اما این‌که امام بدون هیچ شرطی آن را به مجلس واگذار کرد یعنی تصمیم اینکه مستقیما با آمریکایی‌ها صحبت شود یا با واسطه و این‌که چه شرطی گذاشته شود و یا حتی بدون شرط آن‌ها را آزاد کنند همه این اختیارات را به مجلس داده بودند. این مساله توجه امام را می‌رساند که نمایندگان مردم را محترم می‌شمردند و به آرای آنان احترام می گذاشتند.

امام تعیین اعضای دولت را از وظایف رئیس جمهور و مجلس می‌شمردند. امام در امری وارد نمی‌شد مگر به ضرورت و یا این‌که خود نمایندگان بخواهند و یا در مواردی که اختلاف به گونه‌ای بود که که امام باید آن را حل می‌کرد.

دادستان کل انقلاب اعلام کرد که منافقین اگر اسلحه‌هایشان را تحویل بدهند روزنامه، تظاهرات و راهپیمایی‌های آن‌ها آزاد است

در مورد روزنامه میزان هم قانوناً جلوی آن گرفته نشد یعنی دستوری نبود، البته من آن زمان در تبریز بودم و دادستان کل انقلاب نبودم ولی تا آنجا که به ذهن دارم، هیچ حکمی از طرف مقامی صادر نشده بود. زیرا نهضت آزادی بدتر از مجاهدین خلق که آزاد بودند، نبودند! در مورد مجاهدین خلق حتی پس از اعلام جنگ مسلحانه، بالاترین مقام رسمی دادگاه‌های انقلاب اسلامی یعنی دادستان کل انقلاب مرحوم شهید آیت الله قدوسی، اعلام کردند که بیایند ادارات دولتی و اسلحه هایشان را تحویل بدهند و آن وقت روزنامه هایشان و تظاهرات و راهپیمایی‌های آن‌ها آزاد است؛ چون مجاهدین در شهرهای بزرگ همیشه در حال تظاهرات بودند. امام در رابطه با این مسایل نه تنها مخالفتی نداشتند بلکه نظرشان این بود که گروه‌های مختلف همیشه حضور داشته باشند و شرکت کنند، انحصارطلبی در کشور پیش نیاید و حتی در مورد انحلال حزب جمهوری اسلامی هم می‌توان بعضی انحصار طلبی‌ها را مؤثر دانست. امام می‌خواستند همه جریان‌ها و گروه‌ها در جامعه حضور داشته باشند و خدمت کنند. امام در رابطه با کسانی که می‌گفتند فقط روحانیون باید در عرصه باشند بدین مضمون می‌فرمایند این‌ها مثل همان عده‌ای هستند که در زمان شاه می‌گفتند که روحانیون نباید در سیاست دخالت کنند و از نظر امام، هر دو یکی هستند. یا درمورد کسانی که به جوانان انگ التقاطی یا کمونیستی می‌زدند می‌بینید که امام با چه تندی با آنها برخورد می‌کند؛ در مقابل امام می‌فرماید به حرف‌های آنها گوش کنید اجازه بدهید صحبت کنند و با حوصله به آ‌ن‌ها پاسخ دهید و خوشحال شوید که آنها انتقاد می‌کنند.

امام باور داشتند که منتقدان باید حرف بزنند و نقد کنند

حتی نظر امام در مورد ولی فقیه که مهمترین مسئله ایشان در فقه بود، آنجا هم قائل به عدم انتقاد نبودند و باور داشتند که منتقدان باید حرف بزنند و نقد کنند تا خیلی از مسایل باز شود و نقد شود؛ حتی از ولایت فقیه! اینها چیزی نیست که مخفی باشد همه این‌ها در صحیفه امام موجود است. نظر امام این بود که باید آزادی و شرکت همه گروه‌ها و جریانات در نظام باشد و عمل امام هم تا آخر همین بود. در آخرین انتخابات که امام در قید حیات بودند -‌یعنی انتخابات سوم مجلس- امام بر خلاف بسیاری از افراد حضور همگانی را تأکید و تأیید می‌کردند. امام می‌خواست هرچه زودتر قانون اساسی داشته باشیم

آزادی بیان و آزادی روزنامه‌ها از نظر امام مهم بود، در روزنامه اطلاعات آقای دعایی را گذاشتند که هنوز هم روزنامه متفاوتی است و بعد از آقای یزدی هم آقای خاتمی در کیهان بودند. ما این‌ها را با شاخصه‌های انقلاب می‌گوییم که انقلاب شده بود و امام را همه تایید کرده بودند. امام حتی می‌توانست قانون اساسی را ده سال عقب بیندازد و مجلس را تشکیل ندهد ولی با تلاش حضرت امام خیلی زود کارها در مجرای قانونی خود قرار گرفت. باید توجه کنید به این موضوع که امام آن‌قدر به مردم توجه داشتند ، زمانی‌که در پاریس بودند گروهی را تشکیل دادند -دکتر حسن حبیبی در راس آن- که پیش نویس قانون اساسی تدوین کنند. این پیش نویس تهیه شد و در آن اصل ولایت فقیه هم نیامده بود. در حالی که امام تئوری ولایت فقیه را در سال 48 مشروحا تبیین کرده بود، در عین حال در پیش نویس قانون اساسی نیامده بود اما امام بر این امر اصراری نداشتند بلکه اصرار داشتند که همان پیش نویس به رای مردم گذاشته شود و با اصرار مهندش بارزگان مجلس خبرگان تشکیل شد و در آن مجلس اصل ولایت فقیه در قانون اساسی پیشنهاد شد و تصویب شد و نهایتا هم مصوبه مجلس خبرگان به رأی مردم گذاشته شد. امام فقط می‌خواست که هرچه زودتر قانون اساسی داشته باشیم که چند ماه نشده انتخابات خبرگان انجام و بررسی قانون اساسی شروع شده بود و خواست اصلی، تشکیل نهادهای نظام بود که مثلا مجلسی قدرتمند داشته باشیم، رییس جمهور قدرتمند داشته باشیم و....

آقای بنی صدر که مخالف ولایت فقیه بود، رد صلاحیت نشد حتی امام ایشان را فرمانده کل قوا کردند و بعد از آقای بنی صدر هیچ رئیس‌جمهوری فرمانده کل قوا نشدند؛ بعدها تنها آقای هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا شدند.

تا قبل از اعلام مبارزه مسلحانه از مجاهدین خلق کسی اعدام و یا زندانی نشده بود

وقتی که در ورزشگاه شیرودی (امجدیه سابق) عده‌ای با مجاهدین خلق درگیر شده بودند، مرحوم حاج احمد آقا با حمله کنندگان به تندی برخورد کردند. حتی تا قبل از اعلام مبارزه مسلحانه از مجاهدین خلق اعدام و یا زندانی نشده بود. اگر هم در درگیری‌ها یکی دونفر از اعضا آنها دستگیر می‌شدند، پس از چند روز آزاد می‌شدند، فقط آقای سعادتی بود که به جرم جاسوسی دستگیر و ده سال محکوم شد که حکمش را خودم دادم و حتی خیلی اعتراض شد که چرا حکم اعدام ندادیم و اعدامش سال ها بعد بنا بر مسایل دیگری صورت گرفت ولی حکمش در آن زمان ده سال زندان بود. مثلا در ماجرای غزل آقای بنی صدر با همه مخالفتهایی که اطرافیان ایشان و مجاهدین خلق ابراز کردند فقط سه نفر آقای غضنفرپور و آقای سعید زنجانی و خانم سودابه صدیقی دستگیر شدند که وقتی آقای لاجوردی آقای فروهر را دستگیر کرده بود امام فرمودند: امثال ایشان نباید دستگیر شوند و دستور آزادی هر چهار نفر را دادند.

در بازرسی‌ها، به دستور امام شکایت‌ها بررسی و عده‌ای آزاد می‌شدند

درباره زندان‌ها باید بگویم که در عرض دوسال که دادستان کل بودم یعنی از نیمه دوم سال 60 تا اواخر سال 62 دو الی سه گروه برای بررسی زندان‌ها از طرف مجلس آمدند. آقای هادی خامنه‌ای، آقای هادی نجف‌آبادی و آقای دعایی از سوی مجلس آمدند، بررسی کردند و به امام گزارش دادند. البته بسیاری از مشکلات حل شد.از طرف آیت‌الله منتظری پیشنهاد شد و حضرات آیات ابطحی کاشانی و قاضی خرم آبادی و سید جعفر کریمی که آن موقع در قوه قضاییه بوند معرفی شدند که به امام گزارش می‌دادند و در هر گزارش دستور آزادی تعدادی را می‌دادند و حتی به شهرهای مختلفی رفتند برای مثال کرمان، اصفهان و تهران جزو همین شهرها بودند.

در این بازرسی‌ها، به دستور امام شکایت‌ها بررسی و عده‌ای آزاد می‌شدند. ایشان از اول پیروزی انقلاب اسلامی غیر از شکنجه‌گران و قاتلین دستور عفو سایر زندانیان را دادند؛ یعنی حتی برای سلطنت‌طلبان و عوامل شاه هم حکم عفو دادند و غیر از قاتلین و کسانی که دستور قتل داده بودند اعدام را ممنوع کردند. در زمان جریان مجاهدین خلق -که من بخشنامه‌هایش را دارم- از طرف ما (و شورای عالی قضایی) بخشنامه شده است، کسانی از دستگیر شدگان که خانه تیمی و جریان مسلحانه نداشتند و به مردم حمله نکرده‌اند را آزاد کنید و کسانی که قرار است اعدام شوند را محدود کنید و تا آن زمانی که ما بودیم چند گروه آزاد شدند و زندان‌ها خلوت‌تر شد. فقط محکومین ماندند و تعدادی بلاتکلیف بودند که آن هم در اواخر خیلی خیلی کم شدند، کسانی هم که بلاتکلیف بودند چون سریع به پرونده‌های آن‌‌ها رسیدگی می‌شد و محکومین دوران حکم خود را طی و آزاد می‌شدند.

مرحوم شهید لاجوردی جایگاهی در زندان اوین ساخت که آقایان متاهل می‌توانستند به تنهایی چند ساعتی را با خانواده‌های‌شان خلوت کنند

در مورد زندانیان، ملاقات خانواده‌ها در اولویت بود. ملاقات‌ها نه فقط در داخل زندان بلکه درخارج زندان هم بود. در خارج زندان مکان‌هایی را گذاشته بودند، مثل محوطه سونا پارک تهران بود. مامورین، زندانیان را به نوبت با خطراتی که در آن دوران بود می‌بردند و زندانیان خانواده های خود را ملاقات می‌کردند. ملاقات‌های این چنینی لااقل ماهی یک بار بود که البته در اواخر دهه 60 مرحوم شهید لاجوردی با همکاری ما جایگاهی در زندان اوین ساختند که آقایان متاهل می‌توانستند به تنهایی چند ساعتی را با خانواده‌های‌شان خلوت کنند. حتی آقای لاجوردی این کار را برای مجاهدین خلق نیز انجام می‌داد که مبارزه مسلحانه کرده بودند نه با کسانی که چهارتا حرف زده باشند!

منافقین جامعه را به خشونت کشاندند

البته من نمی گویم که اشکالاتی در کار نبود، ولی باید جو آن زمان را در نظر داشت و باید دید که طرف مقابل چه زیان‌هایی را به بار آورده است و چون من معتقدم بزرگترین ضربه‌ای که مجاهدین خلق زدند، ترور ناجوانمردانه مرحوم بهشتی و دیگران بود، زیرا با وجود ایشان شاید خیلی از مشکلات به وجود نمی‌آمد. در قوه قضاییه بزرگترین ضایعه رفتن ایشان بود و خدا می‌داند ملت ایران چقدر می‌توانست از وجود و اخلاق، رفتار و وسعت نظر ایشان بهره‌مند شود. از دیگر زیان‌های منافقین و شاید بزرگترین ضرری که زدند جامعه را به خشونت کشاندند و جو را خشونت بار کردند. وقتی کشتار راه افتاد و حمله های مسلحانه خیابانها و کوچه ها را فرا گرفت با همه وسعتی که داشت طبعا زندان‌ها پر و فضا تنگ‌تر، و برخورد ها شدیدتر و تندتر می‌شود و بازرسین نمی‌توانند سریع تر به کارها رسیدگی کنند و مشکلاتی پیش می‌آید و نوعی پیش داوری و قضاوت هایی می‌شود. این موارد پیش می‌آید و باید بگوییم که نقص بوده ولی از طرفی باید ببینیم در چه موقعیتی بوده و ثانیا چقدر تجربه داشتیم؛ آن هم در نظامی بدون نیروی متبحر که در سال‌های اول تشکیل است. نظام کار خود را با کمترین ضایعه انجام داده بود. مگر از اول تا آخر چند نفر از رژیم سابق اعدام شد؟ شما ببینید از این لحاظ در تمام دنیا بی‌سابقه است که یک نظام پنجاه ساله با این‌همه آزاری که به مردم داشت وقتی عوض بشود چند ده نفر بیشتر از آن‌ها اعدام نشود.

البته عمدتا به وسیله تحریکات دیگران و دشمنانی که در داخل و خارج بودند و می‌خواستند ایران را تقسیم کنند و عده‌ای هم با حال و هوای انقلاب تند رفتار می‌کردند، گاهی برخوردهای عکس العملی رخ می‌داد و حرفی در آن نیست ولی باید عوامل یاد شده را در نظر گرفت. آنچه مسلم است نباید کارهایی که صورت گرفته و خدماتی که انجام شده و از همه مهم‌تر نظرات امام برای آزادی مردم، آزادی مطبوعات و احزاب که امام عملا به این موارد اعتقاد داشتند، فراموش شود.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31