کارشناسان سیاسی اعتقاد دارند جیشالعدل، پلی میان تروریست غربی و تفکرات افراطی منطقه محسوب میشود.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی هابیلیان به نقل از مهر، با پیروزی انقلاب اسلامی، دشمن همواره در صحنههای مختلفی با رصد اتفاقات اوایل انقلاب در اهواز، شلوغیهای کردستان، ترورهای کور، انفجار، هشت سال تحمیل جنگ، تحریم و اجیر کردن گروهکهای تروریستی به ویژه از دهه ۸۰ به بعد در سیستان و بلوچستان در صدد ضربه زدن به ثبات ملی و گسست امنیتی جمهوری اسلامی ایران است.
چرایی این اقدامها برای هر کس علامت سوال بزرگی است که چگونه این تروریستها و اشرار از خاک پاکستان به راحتی برای ضربه زدن به ایران و ایرانی استفاده میکند.
انقلاب اسلامی ایران با ظهور خود در یک فضای دو قطبی نظم جهانی، با برافراشتن پرچم استقلال، مدعی بازگشت به یک وضعیت چندقطبی در فضای بینالملل بود که این مساله، منافع دو ابرقدرت آن روز را به خطر میانداخت.
با پیشرفت انقلاب ایران و نفوذ آن در دل منطقه، اصلیترین شعار انقلاب، یعنی صدور آن به فضای منطقهای در درجه اول و فضای بینالملل در درجه دوم، محقق شده است و این باعث شده است تا غربیها و به طور خاص آمریکا بیش از پیش احساس خطر کنند.
این احساس خطر آمریکا از استقلال ایران و تبدیل شدن آن به قدرت منطقهای، زمانی کاملتر درک میشود که نیمنگاهی به وضعیت ژئوپلیتیکی دنیای امروز بیاندازیم.
دنیایی که در آن قدرتهای نوظهوری (عمدتا در شرق) همچون چین، روسیه، هند، و ایران در حال شکوفا شدن هستند و این قدرتها در حال تبدیل خود به وزنههای مهمی در عرصههای مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی و نظامی هستند.
در اینجا ما میبینیم که یک ائتلاف شرقی علیه غربی شکل میگیرد و این ائتلاف از نظر آمریکاییها و غربیها بایستی هرطورکه هست، از هم گسسته شود.
شیوههای از هم گسستن این ائتلاف زیاد است اما یکی از مهمترین راهحلهایی که آنان در نظر گرفته و در حال اجرای آن نیز هستند، مشغول کردن این دولتهای نوظهور به مسائل داخلی خودشان است.
در اینجا آنچه در نظر گرفته میشود، گروههای قومی و مذهبی افراطی و جدایی طلب هستند که با استفاده از سیاستهای هویتی تحریک شده و یا شستوشوی مغزی شدهاند.
لذا ظهور گروههایی همچون جندالله و جیشالعدل، درگیری مرام و مسلکی در هند، طایفهای در پاکستان را در زمره این سیاستهای بازدارنده غربیها است که در راستای استراتژی دشمنان عزتخواهی ایرانیان، یعنی سرگرم کردن ایران و دیگر دولتهای نوظهور منطقهای به مسائل خودشان به کنشگری میپردازند.
دکتر احمد نادری عضو هیاتعلمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در اینباره میگوید: تجربه ساختن پدیدهای به نام جهادگرایان متعصب وابسته به مذهبی خاصی، تجربهای بینظیر در سیاستهای تاریخ ایالاتمتحده تلقی میشود، چرا که با ساختن آن، ایالاتمتحده توانست در فضای جنگ سرد، نظم دو قطبی دنیا را در منطقهای حساس حفظ کرده و حتی به سوی فروپاشی رقیب گام بردارد.
وی افزود: یکی از دلایل فروپاشی شوروی، جنگ فرسایشی آن با مجاهدان افغان و پدیدهای که به آن «افغانهای عرب» میگویند، بود و پس از فروپاشی شوروی و بوجود آمدن نظم جدید، این پدیده که میتوانست مانند شمشیری دولبه عمل کند، تا حدودی از دست ایالاتمتحده خارج شد و نیاز بود تا کنترل بر این گروهها دوباره مهیا شود.
این استاد دانشگاه افزود: با پراکنده شدن جهادگرایان و فعالیت القاعده در سرتاسر جهان اسلام، از جمله در دوردستترین مناطق شبهجزیره عربستان و آفریقا، غرب و آمریکا احساس کردند که یکبار دیگر بایستی آنان را جمع کرده و تحت نفوذ خود بگیرند، لذا سوریه میدانی بود که غرب میتوانست در آن با خیال راحت القاعده و سازمانهای سلفی مشابه آنرا گردهم آورد تا هم آنان را تحت کنترل داشته باشد و هم از قدرت و پتانسیل آنان برای حفظ نظم بینالملل استفاده کند.
وی اضافه کرد: لذا سوریه در اینجا تبدیل به خط گسل درگیریهای بینالمللی شد، در این نزاع ما دو محور اصلی را مشاهده میکنیم: محور غربیعربی (که طرفدار حفظ وضع موجود نظم بینالملل است) و محور مقاومت (که سعی در برهم زدن نظم موجود و حرکت به سوی نظم دوقطبی دارد)
نادری گفت: ساخت این جریان با کمکهای مالی بیدریغ شیوخ عرب در اوایل دهه هشتاد میلادی بود و این ارتباط میان شیوخ و اعضای سازمانهای تروریستی سلفی همچنان حفظ شده است، چرا که این شیوخ با همکاری آمریکا و متحدین غربی خود به ساخت آنها مبادرت ورزیدند. لذا تعجبی ندارد که هم اکنون که ما میبینیم حتی در خود این سازمانهای تروریستی هم تکثر بوجود آمده است و سرنخ این جریانات در دست کشورهایی همچون عربستان و قطر و برخی دیگر از شیوخ عرب باشد.
وی یاد آور شد: آنچه مسلم است این است که در اینجا ایران در کشورهای محور مقاومت تعریف میشود و در راستای تغییر نظم بینالملل به پا خواسته است و شیوخ عرب در کشورهای طرفدار وضع موجود بینالملل. طبیعی است که کشورهای طرفدار وضع موجود، بخواهند از پتانسیلهای قومی و مذهبی درون ایران استفاده کنند تا در راستای استراتژی بازدارندگی ایالاتمتحده ایران را با مشکلات امنیتی روبهرو سازند، ساختن گروهکهای تروریستی و حمایت تمام عیار مالی و لجستیکی و رسانهای از آنها، کاری است که شیوخ عرب در راستای سفارش اربابان آمریکایی خود انجام میدهند.
جیشالعدل گروهی تکفیری با تفکرات تجزیهطلبانه همسو با غرب
یک دکتر جامعهشناسی سیاسی در اینباره میگوید: تعاریفی از این گروههای افراطی تندرو وجود دارد که نه دست ساخته آمریکا نه یک جریان گروهکی است، بلکه یک جریان اجتماعی است که با یک پشتوانه فکری در جامعه اسلامی حضور دارند، این جماعت با هر گرایش که باشند، مدعی احکام هستند و به آیات و روایات قرآن و احادیث نبوی متوسل میشوند.
دکتر احمد پیشهور بیان کرد: آنها جماعت واحدی نیستند، گروههای زیادی هستند که در شیوه و برنامه و برخی از افکار با هم اختلاف دارند، اما از خشونت نظامی استفاده میکنند. تمام مردم را تکفیر میکنند اعم از افراد و جماعتها و حکام.
وی افزود: آنان بر این اعتقادند که حتی مردم عادی، چون حکومت کافر را تکفیر نمیکنند، آنها هم کافر هستند. سرآغاز کار این جماعت، تکفیر و پایان آن هم کشتن است چرا که در این نگرش هر کس کافر شد، حکمش قتل و خونش مباح است.
عضو هیات دانشگاه آزاد اسلامی زاهدان میگوید: در ادبیات سیاسی گروههایی مانند جیشالعدل با عنوان گروههای تروریستی شناخته میشوند، گروههای تروریستی یکی از اشکال اعمال خشونت سیاسی محسوب میشوند که معمولا خشونت را از راه ترور، به صورت مسلحانه و غیر متعارف بسط میدهند.
وی یاد آور شد: در اندیشه تکفیر سه اشکال وجود دارد، اشکال در فهم جهاد، اشکال در فقه شورش بر ضد حاکم و اشکال به تغییر منکر با توسل به زور. ریشه نگرشهای تند افراطی ابتدا در شبهقاره هند ایجاد شد که این نگرش قدیمیتر بوده و بیشتر به تشکیل پاکستان برمی گردد. بعد از آن طالبان در چارچوب خاصی ظهور کرد، طالبان بر پایه ضدیت با روسیه شکل گرفت، نسل دوم القاعده بودند که بر پایه ضدیت با آمریکا ایجاد شدند و نسل سوم، داعش هستند که ضدیت با ایران، ضد شیعهاند و گرایش به فرقهگرایی دارند.
پیشهور گفت: گروهکهای تروریستی جندالله و جیشالعدل نیز بخش از این تفکرات افراطی است که در صدد ضربه زدن به جمهوری اسلامی ایران و امنیت ملی کشور هستند.
این استاد دانشگاه گفت: منطقه بلوچستان پاکستان سال هاست محفلی برای تحرکات گروههای تندروی اسلامگرا در منطقه شده است، اکنون و پس از گذشت چندین سال از متلاشی شدن گروهک «جندالله»، گروهی دیگر موسوم به «جیشالعدل» که خود را ارتش «برابری عدالت و برابری» معرفی میکند، متولد شده است.
پیشهور افزود: گروههایی مانند جیشالعدل معمولا دو شیوه یارگیری شناخته شده دارند، چون این گروهها در زمینه قوم گرایی و طرح مطالبات قومی و مذهبی فعالیت میکنند عموما در برخی نشستها، ملاقاتها و انجمنهای مقطعی به انتخاب نیروهای وفادار خود دست میزنند، نمونه مشهور اینگونه گروههای در ادبیات سیاسی جهان نیزباسکها هستند.
وی گفت: راه دیگر عضوگیری برای گروههای تروریستی مانند جیشالعدل در ادبیات سیاسی استفاده از بقایای سایر سازمانهای منطقهای، قومی و یا انشعابات آنها و یا مافیای قاچاق مواد مخدر است.
این دکتر جامعهشناس بیان کرد: تشکیل گروههای زیر زمینی مانند جیشالعدل را شبکههای کوچکی از اعضا اتخاذ میکنند که در اغلب موارد خود را در حکم خانواده میبینند. در همه این گروههای التزام به گروه از طریق سازو کار پیچیدهای صورت میگیرد که امکان بریدن از گروه را به حداقل میرساند.
وی گفت: اعضای گروههایی مانند جیشالعدل یا باید طبق سازو کارهای تعریف شده گروه به جنایات و اعمال تروریستی دست زنند یا در صورت ترک ساز و کارها، سرنوشت ترسناکی خواهند داشت.
وی گفت: بر همین اساس معنای مسئولیت در گروههایی مانند جیشالعدل از این قرار است «وفاداری به ایدئولوژی سازمان و الگوی عمل مشخص شده رهبران گروه بر پایه ایدئولوژی و وفاداری به اعضای خانواده» مخصوصا آنان که دیگر در گروه نیستند، چه آنانکه مردهاند و چه آنان که در زندان به سر میبرند که این معنای مسئولیت اقدامهای کور مختلف را در پی داشته است.
جیشالعدل چیست و چگونه بوجود آمد؟
شکل گیری گروهی مانند جبش العدل خارج از سیستم بین المللی قابل توضیح نیست. بدون شک جیشالعدل مانند سلف خود جندالله با حمایتهای مالی نظامی و امنیتی کشورهای عرب منطقه توانسته است به بسیاری از اقدامات تروریستی جامعه عمل بپوشاند، البته نباید از حمایتهای امنیتی و مالی ناتو و سایر شبکههای جاسوسی بین المللی چشم پوشید.
جیشالعدل شاخهای از گروهک تروریستی جند الشیطان به سرکردگی عبدالماک ریگی است که چندی پیش متلاشی و سرکرده این گروهک به دار مجازات آویخته شد.
گفتنی است گروهک تروریستی «جند الشیطان» به سرکردگی عبدالمالک ریگی، عملیاتهای تروریستی متعددی را داخل خاک ایران انجام داد و صدها زن و کودک ایرانی اعم از شیعه و سنی را به خاک و خون کشید. البته گروهک ریگی نیز مانند جیشالعدل سابقه در به شهادت رساندن مرزبانان ایرانی و حمله به پایگاههای مرزی ایران داشته است که شهادت هشت مرزبانی اخیر در مرزهای جنوب شرقی ایران نیز چهره کریه دیگری از این گروه نشان داد.
طبق اساس نامه گروهک تروریستی جیشالعدل «، ادعا شده است:» جیشالعدل با نام مخفف «جیش» یک جنبش دفاعی (نظامی)، سیاسی و فرهنگی است که بر اساس اصل دفاع از دین و دنیای مردم بنا نهاده شده است «.
جالب است که این گروهک تروریستی که خود را نماینده اهل سنت دانسته و مدعی است برای سربلندی ایران تلاش میکند با اقدامات تروریستی در شهرهای مرزی ایران، دهها کودک و شهروند بیگناه ایرانی که بسیاری از آنها به» اهل سنت «تعلق دارند را به شهادت رساندهاند.
این سازمان که صراحتا هدف خود را مبارزه با ایران و نظام جمهوری اسلامی میداند معتقد است برای رسدین به هدف خود از تمام طرق و روشها اعم از نظامی، سیاسی و فرهنگی و تبلیغاتی استفاده خواهد کرد.
جیشالعدل تاکنون چندین عملیات تروریستی در مناطقی از جمله» راسک «،» سرباز «،» سراوان «و» میرجاوه «و اخیرا |نگور» داشته است.
سرکرده جیشالعدل کیست؟
سرکرده گروهک تروریستی «جیشالعدل» فردی است بنام صلاح الدین فاروقی، او نیز مانند ریگی به گونهای رفتار میکند که گویا در مناطق جنوب شرقی ایران یعنی در استان سیستان و بلوچستان به سر میبرد اما به نظر میرسد، بیشتر وقتش را در خاک پاکستان، اما در نزدیکی مرز ایران حضور دارد.
فاروقی مانند مفتیهای وهابی همفکر و هم عقیده خود که دستور قتل کودکان و مردم بیگناه سوریه را صادر میکنند یا فتوای جهاد نکاح میدهند، در پیام خود که روز عید فطر منتشر شد، به حمایت از تروریستهای سوریه پرداخته و از دوستان خود میخواهد برای حضور در سوریه آماده شوند.
سرکرده گروهک تروریستی جیشالعدل همچنین بارها در پیامهای مختلف مدعی شده است که با گروهکهای معاند و ضد انقلاب هم سو شده و مدعی میشود برای براندازی نظام جمهوری اسلامی باید در طرحی که او و همپالگیهایش در ترور سربازان و مردم ایران طراحی کرده، کمک کنند تا عملی شود.
وی به دوستان تجزیه طلب خود اعلام میکند آماده است تا جنگ را به داخل ایران سوق داده و زمینه جنگ را در بلوچستان و کردستان فراهم کنند تا بتوانند جبههای بزرگ علیه ایران تشکیل دهند.
جیشالعدل چگونه حمایت میشود؟
همانگونه که گفته شد جیشالعدل پس از متلاشی شدن جند الشیطان بوجود آمد. گروهک جند الشیطان با اهداف اجرای عملیاتهای تروریستی و خرابکارانه در منطقه جنوب شرق کشور تشکیل شد و تحت حمایت کشورهایی نظیر آمریکا، عربستان و پاکستان فعالیتهای خرابکارانه خود را اجرا میکرد.
به نظر میرسد گروهک جیشالعدل که در مرزهای پاکستان آمد و شد میکند از این موضوع بیبهره نباشد.
این در حالی است که عبدالستار دوشوکی مدیر مطالعات بلوچستان در لندن، پس از انجام عملیات تروریستی اعضای گروهک تروریستی جیشالعدل مصاحبهای را با یکی از حامیان اصلی و تریبون عبدالمالک ریگی یعنی تلویزیون بیبی سی فارسی انجام داد.
به ادعای این فرد، بعد از اعدام عبدالمالک ریگی، گروهک جندالشیطان به چند شاخه تبدیل شد، از جمله گروهک انصار و چند گروهک ضد ایرانی دیگر، گروهک تروریستی انصار که به سرکردگی «صلاح الدین فاروقی تشکیل شده بود، پس از مدتی به جیشالعدل تغییر یافت.
عبدالستار دوشوکی اذعان میکند بسیاری از کسانی که عضو گروهک تروریستی جندالشیطان بودهاند هم اکنون با جیشالعدل همکاری میکنند.