تنفس مصنوعی به گروهک درحال انقراض

Tanafos Masnoee Be Gorohak Dar Hal Engheraz

در اوایل انقلاب و اوایل دهه ۶۰، گروهک منافقین موسوم به مجاهدین خلق، جنایات زیادی را مرتکب شدند که بمبگذاری و ایجاد آشوب از جمله این جنایات بود؛ طراحی و انجام ترورهایی علیه مقامات برجسته کشور که حوادثی مانند حادثه ۷ تیر و به شهادت رسیدن جمعی از مقامات کشوری از جمله آیت‌الله بهشتی را رقم زد. البته این اقدامات محدود به سران حکومت نبود و مردم عادی نیز مورد هدف قرار می‌‌گرفتند.

 منافقین در زمان جنگ صدام علیه ایران، به دامن دشمن رفته و با استقرار در این کشور و همکاری نزدیک با رژیم صدام، کارنامه خیانت خود را علیه کشور تکمیل کردند. عملیات مرصاد از بارزترین اقداماتی بود که این افراد به صورت علنی، بدون واسطه و عینی علیه کشور به راه انداختند. بعد از جنگ امریکا علیه عراق، آنها به آلبانی نقل مکان کردند. یکی از دلایل حضور منافقین در آلبانی این است که این کشور، عضو اتحادیه اروپا نیست و هرگونه اقدام خرابکارانه، مسئولیتی برای این اتحادیه ایجاد نمی‌کند. طبق اظهارات تحلیلگران آلبانی، گروهک منافقین در  سال ۲۰۱۶ هنگامی که دولت اوباما از رژیم وقت این کشور خواست آنها را میزبانی کند، به آلبانی تحمیل شدند. این تصمیم بدون اجازه و پرسش از آلبانیایی‌ها انجام گرفت و اقدام خطرناکی برای مردم این کشور به حساب می‌‌آمد. فعالیت‌های مخرب منافقین با کوچ به عراق و سپس نقل مکان به آلبانی پایان نپذیرفت و با تداوم حمایت‌های دولت‌های غربی به حجم این فعالیت‌ها افزوده شد. نکته قابل تأمل آن است که آنها در ابتدا با شعارهای ضدامپریالیستی روی کار آمدند و اکنون خود به دامن امپریالیسم گریخته‌اند! به طوری که اینک غرب و بویژه ایالات متحده سعی دارند با ترتیب دادن ملاقات‌های مکرر بین مقامات خود و سران این گروهک، موجودیت پوشالی آن را برجسته کنند و ضمن کشاندن آنها به عرصه سیاست، موجب تقویت آنها علیه ایران شوند.


منافقین با تحریف تاریخ و داده‌سازی دروغین رسانه‌ای، سعی دارند چهره خود را تطهیر کنند؛ اما ماهیت غیرقابل انکار و سابقه فراموش نشدنی آنها به حدی سیاه است که نمی‌توانند آنها را حتی در صف اپوزیسیون جمهوری اسلامی قرار دهند. آنها با مصادره کردن واژه‌ها به نفع خود و بازی با الفاظی چون شهید و مقاومت سعی بر تطهیر خود داشته‌اند؛ پروژه‌ای که البته در ایران نتوانسته راه به جایی ببرد.


دیدار چند روز گذشته مایک پنس معاون رئیس جمهور پیشین امریکا با مریم رجوی در مقر این سازمان در آلبانی نیز گواه همین موضوع و سندی بر اثبات سمت و سوی ضد ایرانی هر دو طرف ماجراست. این دیدار، محفلی بود که سران این گروهک، دشمنی‌ها و کینه‌های خود علیه مردم و کشور را تقویت کنند. پنس در سال گذشته نیز در یکی از رویدادهای این گروهک تروریستی سخنرانی کرده بود و این دیدار بر همگان اثبات کرد که جنایات این فرقه، با پشتوانه امریکا و با چراغ سبز آن صورت می‌‌گیرد؛ در حقیقت عملکرد آنها در داخل کشور با سیاست‌های ضد ایرانی امریکا متجانس یوده و باید آنها را در یک قاب مشاهده و تحلیل نمود.


پنس به طور شفاف ضمن ابراز لزوم خارج شدن امریکا از مذاکرات برجام، از سیاست‌های فشار حداکثری دوره ترامپ بر ضد ایران حمایت کرده است. این دیدارها همچنین اثبات می‌‌کند که ترورها و عملکردهای خرابکارانه بر ضد منافع کشور، با تغذیه و پول پاشی امریکا طراحی شده که پیاده‌سازی آن برعهده منافقین بوده است. از آن سو، منافقین نیز تحریم‌ها را عامل مؤثری برای فشار به حکومت و به تبع آن به مردم و در راستای اجرایی شدن نیات خود دانسته‌اند و امریکا را به شدت بخشیدن به تحریم‌ها فراخوانده و می‌‌خوانند.


باید دانست که هدفگذاری تحریم‌ها و فشارهای ناشی از آنها تنها متوجه حاکمیت جمهوری اسلامی نیست، بلکه تمام بخش‌های جامعه و حتی اصالت ایران را نیز نشانه می‌‌رود و آنها خود به این موضوع واقف هستند. با وجود اینکه امریکا در تمامی نقشه‌های پیشین خود علیه ایران، شکست خورده و سعی در پیاده سازی تمامی سناریوهای ممکن داشته است، به اعتراف خود مقامات ایالات متحده، آنها نتوانسته‌اند آن طور که می‌‌خواهند جمهوری اسلامی را با روش‌هایی ذیل سیاست فشار حداکثری در تنگنا قرار دهند و به نوعی می‌‌توان گفت که تمامی ابزارهای به کار گرفته شده در حال خنثی شدن است؛ خاطرنشان ساختن این جمله جان بولتون که پیش‌تر اعلام کرده بود «ایران سال ۹۸ را نخواهد دید» در همین راستا خالی از لطف نیست.


به نظر می‌‌رسد دیدارهای اخیر میان سران کشورهای غربی و اروپایی، آن هم در شرایطی که گروهک منافقین در سال‌های گذشته در لیست تحریم‌های این کشورها قرار داشته، نشانه عجز و استیصال دشمنان جمهوری اسلامی است؛ به نظر می‌‌رسد آنها در حال حاضر چنان در وضعیت ضعف قرار گرفته‌اند که به ابزار پوسیده و کهنه‌ای چون منافقین متمسک گشته اند؛ بویژه آنکه در سال‌های اخیر نیز ابایی از علنی کردن این ارتباطات نداشته‌اند.


تحرکات اخیر را می‌‌توان از سوی دیگر در راستای به جریان انداختن و ایجاد انگیزه در جبهه منافقین برای انجام اقدامات خرابکارانه علیه ایران دانست؛ حمایت امریکا از این گروهک چنان پررنگ است که آن را ارتش فارسی زبان و آلترناتیو مورد نظر خود قلمداد می‌‌کند؛ گروهکی که تنها یک ابزار در اختیار دارد و آن هم کشتن و قتل عام است و جز آن، شیوه دیگری ندارد.
به جرأت می‌‌توان گفت که امروزه منافقین در بین مردم ایران، نه تنها مقبول و پذیرفتی نیستند بلکه مورد نفرت هم قرار دارند و دیدارهای این چنینی سندی بر ناکارآمدی و رو به افول سیاست‌های امریکا در قبال ایران است. آتش‌سوزی‌های گسترده، حملات و هک‌های سایبری، تجمعات صنفی و غیره از جمله جنایات و اقدامات منافقین است و با توجه به رویکرد خشونت افکنی گروهک منافقین، یکی از راهبردهای آن، انحراف اعتراضات بخش‌هایی از جامعه به سمت و سوی درگیری و تنازعات و هدف قرار دادن اصل نظام است.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم و افزایش اعتراضات و برخی نارضایتی‌هایی که ریشه در ناکارآمدی‌های دولت قبل دارد، به وضوح مشخص است که فعالیت‌های منافقین شدت گرفته است. از جمله فعالیت‌های خارج از کشور این فرقه، تهدید ایرانی‌هایی بود که در سال گذشته خواستار شرکت در انتخابات ریاست جمهوری بودند. در آن مقطع بسیاری از ایرانیان، از سوی منافقین تهدید به مرگ شدند و حتی برخی نیز مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. منافقین و حامیان‌شان هر زمان که فرصتی را در کشور مهیا ببینند، از اقدامات مسلحانه آشکار در کشور و آشوب‌آفرینی ابایی نداشته اند؛ مانند آنچه در آشوب‌های سال ۸۸ و اعتراضات سال ۹۸ اتفاق افتاد. در چند ماه گذشته مایک پمپئو به مقر مجاهدین خلق رفته و با مریم رجوی ملاقات کرده است؛ دیدارهایی که در وهله اول برای حمایت از این فرقه علیه ایران انجام گرفته است. آنها می‌‌کوشند هم نظام جمهوری اسلامی را با این قبیل اقدامات به تشویش برسانند و هم این گزاره را القا کنند که  جمهوری اسلامی به بن بست رسیده است تا از این طریق جامعه را به رعب و وحشت و ناامیدی بکشانند.


موضوع محاکمه حمید نوری با اتهامات واهی نیز سویه دیگری از این ماجرا است؛ دادگاهی که هدف عمده آن سرپوش گذاشتن بر جنایات این گروهک و استحاله موجودیت آن از «جانی» به «قربانی» است. حمید نوری در روزهای اخیر در زندان اعلام کرد که هیچ نهاد بین‌المللی حتی به سخنان او گوش نداده است و مخاطب او نبوده‌اند. بنابراین آنچه در حال اجراست تنها برای بازخوانی و تطهیر و وارونه نمایی پیشینه منافقین و با جهت‌گیری خاص مطلوب غرب است.


این مسیری است که غرب پیش روی گروهک تروریستی منافقین قرار داده و در کنار حمایت‌های مالی و سیاسی، حمایت‌های حقوقی از آنها را نیز مشروعیت می‌‌دهد؛ قاعده بازی در سوئد بر این منوال در جریان است که نهادهای بین‌المللی که مدعی حقوق بشر هستند، سازوکارهای احقاق حقوق بشر را مطابق با دیدگاه‌های خود تفسیر و تجویز می‌‌کنند.
آنها با استاندارد دوگانه در قبال مسائلی که منفعت امریکا و غرب را تأمین می‌‌کند و تحت پوشش ادعای حقوق بشر و با فشار بر کشورهای هدف، مسیر رسیدن به اهداف غرب را تسهیل کرده و عملی می‌‌کنند؛ تا هرچه بیشتر از حمایت آنها برخوردار شوند. حقوق بشر دستاویزی برای نیل به اهداف و افزایش فشار بر کشورها است. موضوعی که مدعیانش در زیر لوای آن، هم خود را تبرئه و هم با تحریف وقایع، آنها را در مسیر مطلوب خود تفسیر می‌‌ کنند.


نمایشگاهی که برای نمایش جنایات این گروهک در سوئد راه‌اندازی شد، تأییدی بر این مطلب است. سوئد برای به خطر نیفتادن وجهه بین‌المللی خود، چندان به این موضوع ضریب نداد، اگرچه یکی از اضلاع اصلی ماجرا بود. درگیری و حمله با چاقو به نمایشگاه و مصدوم کردن خبرنگار پرس تی وی، از جمله تحرکاتی است که نشان می‌‌دهد آنها نتوانسته‌اند ماهیت پلید بودن خود را پنهان کنند و ابایی از نمایش آن نیز ندارند. چرا که آنها حتی جنایات خود را برنمی‌تابند و نمی‌توانند واقعیت‌های انکارناپذیری را که در معرض نمایش اذهان عمومی قرار می‌‌گیرد، تحمل کنند. باید گفت که حامیان تروریسم یعنی اسرائیل و امریکا بزرگ‌ترین ناقضان حقوق بشر هستند و این سران آنها هستند که به علت این حجم از ظلم و تعدی، باید در دادگاه‌های بین‌المللی محاکمه شوند و به سزای جنایت‌های خود برسند.

منبع: روزنامه ایران


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31