ترور سردار شهید، حاج قاسم سلیمانی، هنوز هم یکی از مهمترین اخبار در سطح ایران، منطقه و جهان است. اینکه این سردار بزرگ مقاومت چرا و چگونه به شهادت رسید و چطور شد که دولت تروریستی ایالات متحده پس از سالها به خود جرات داد تا دست به اجرای چنین عملیاتی بزند، هنوز هم با ابهاماتی روبروست.
این روزها دیگر برای بسیاری از صاحبنظران تردیدی وجود ندارد که دولت آمریکا، خود بهطور مستقیم مسئول عملیاتهای تروریستی در سطح جهان بوده و در عمل، رهبری میدانی این ترورها را عهده دار بوده است. داعش، القاعده و بسیاری دیگر از گروهکهای تروریستی دستپرورده سیاستمداران و نظامیان آمریکایی هستند.
با این همه سوال اینجاست که چطور در جریان عملیات تروریستی شهادت سردار سلیمانی، آمریکا مستقیما عهدهدار مسئولیت ترور شد و مانند قبل، این وظیفه تروریستی را برعهده گروههای نیابتی خود قرار نداد.
روشن است که همین عملیات با همین سطح از پیشرفت نظامی، میتوانست به نام داعش تمام شود. با علاقه فراوانی، سازمان منافقین میتوانست مسئولیت این ترور را برعهده گیرد. حتی دولتهای تروریستی متحد آمریکا مانند آلسعود هم میتوانستند با بهانههایی، عهدهدار این ترور شوند.
با این وجود، چرا مسئولیت این ترور به هیچ یک از آنها سپرده نشد و ایالات متحده بهطور مستقیم مسئولیت ترور سردار سلیمانی را برعهده گرفت و حتی مسئولیت آن را به گردن مشهورترین دولت تروریستی جهان یعنی رژیم صهیونیستی نینداخت؟
برای پاسخ به این پرسش میتوان سه محور عمده را برجسته کرد:
- تبعات ترور سردار سلیمانی برای هر گروه یا دولتی که حاضر میشد مسئولیت ترور را برعهده بگیرد، چنان سنگین بود که هیچ گروه کوچک و بزرگی حاضر به تحمل این پیامدها نبود. بنابراین نه اسرائیل، نه آلسعود و نه هیچ گروه ترویستی دیگری ریسک این ترور را نپذیرفته و ایالات متحده مجبور شد، مستقیما در این زمینه مسئولیت را بر گردن بگیرد.
- دونالد ترامپ در همه تقابلهایش با جمهوری اسلامی ایران شکست خورده و با وجود ادعای مجبور کردن کشورمان به مذاکره، نتوانسته است به این هدف دست یابد. در چنین شرایطی، افکارعمومی آمریکا، ترامپ را متهم میکنند که در عمل موفق به مقابله با ایران نشده و برای همین، رئیسجمهور آمریکا مجبور شد در یک عملیات نمایشی و با ترور سردار سلیمانی، به هواداران خود نشان دهد که توانسته ضربهای به ایران وارد کند.
- همه کشورهایی که از ترور سردار سلیمانی راضی هستند، میدانند که دیر یا زود، آمریکا منطقه را ترک کرده و آنها مجبور هستند تن به پذیرش قدرت ایران دهند. آنها تجربه کردهای سوریه را دیدهاند که چطور واشنگتن آنها را تنها گذاشت. بنابراین روشن است که کشورهای منطقه نمیخواهند در کارنامهشان، سابقه ترور سردار سلیمانی به ثبت برسد و آینده سیاسیشان در منطقه تحت تاثیر این حماقت قرار گیرد.
بنابراین آمریکا در موقعیت ترور سردار سلیمانی، مجبور شد که تن به یک ریسک بزرگ داده و در عمل بپذیرد که مسئولیت این عملیات را برعهده بگیرد. این ریسک خطرناک برای ترامپ به این قیمت تمام شد که حالا همه جهان به خوبی میدانند که دشمن سردار سلیمانی در منطقه، نه داعش بلکه آمریکا بوده است. افکارعمومی جهان دریافته است که آمریکا رهبری همه گروههای تروریستی که سردار سلیمانی آنها را شکست داده بود را برعهده داشته و بنابراین وجهه بینالمللی واشنگتن آسیبی جدی دید.
خون بهای شهادت سردار سلیمانی، نه فقط اخراج آمریکاییها از منطقه و یا بیعت با آرمانهای مقاومت در مراسم تشییع سرداران شهید، بلکه در واقع افشای ماهیت تروریستی دولت آمریکا بوده است و این، هزینهای است که آمریکا باید برای جبرانش، سالها خسارت را متحمل شود.
آمریکا پیش از این با کودتا علیه دولت ملی محمد مصدق، چنین اشتباهی را کرده بود و به جهان نشان داده بود که رهبری استبداد و کودتا را برعهده دارد. حالا همین اشتباه بار دیگر تکرار شده و این بار رهبری ترور بر دوش کاخ سفید قرار گرفته است. همانطور که کودتای سال 1332، 25 سال بعد به اخراج آمریکا از ایران منتهی شد، ترور سال 1398 سردار سلیمانی نیز مدتی بعد نتایج خود را به نمایش گذاشته و دولتمردان آمریکایی را متوجه اشتباه امروز خود خواهد کرد.
آمریکاییها چه در جنگ ویتنام، چه جنگ عراق و افغانستان، چه کودتا در اینجا و آنجای جهان و چه ترورهای مستقیم، اشتباهات فراوانی را مرتکب شدهاند. این ترور، نه اولین و نه آخرین این اشتباهات خواهد بود و هزینه این خطای راهبردی را مردم آمریکا باید پرداخت کنند.