اتحادیه کمونیست ها ، سازمان پیکار را یک جریان انحرافی چپ رو می دانست که نهایتاً در خدمت منافع جناح های راست قرار می گرفت و در عین حال حرکت پیکار در جنبش کمونیستی را حرکتی وحدت شکنانه ارزیابی می کرد
|
« بخش سوم ، مواضع و محاکمه »
برخی از مواضع سازمان در قبال گروه های چپ
از نگاه فرید سریع القلم
• پیکار
سازمان در ابتدا فکر می کرد که به رغم انحرافات ایدئولوژیکی پیکار در گذشته ، در برخورد با مسئله انقلاب در سازمان مجاهدین خلق (سال 55) و نیز به رغم تصحیح برخی از نظراتش ، کماکان نطفه تفکر مشی چریکی در نظرات پیکار هست؛ در عین حال به جنبه خود مرکز بینی پیکار انتقاد داشت ، لیکن مهم ترین مسئله از نظر اتحادیه ، مسئله چپروی پیکار از ابتدای انقلاب بود که بسیاری از گروه های دیگر را نیز تحت تأثیر خود قرار داده بود .
پیکار به خاطر این که خود را وارث انقلاب (بهمن ماه) می دانست ، اصولاً رهبری موجود انقلاب را غاصب می دانست و از این زاویه با مسائل جامعه برخورد می کرد ، لذا مانند کسی که چیزی را از دست داده باشد ، حال تنفر و انتقام جویانه ای نسبت به مسائل جامعه داشت . (1)
سازمان پیکار در خود بزرگ بینی آن قدر پیش رفت که هر گونه حرکت انقلابی را توطئه ای علیه خود می دانست :
" زمانی که اشغال لانه جاسوسی توسط نیروهای دانشجویان مسلمان پیرو خط امام پیش آمد ، جریانات چپ به طور کلی و به خصوص پیکار ، آن را توطئه ای علیه خود و آزادی های سیاسی موجود در جامعه پنداشتند و از این بابت به مخالفت با آن پرداختند ."(2)
اتحادیه کمونیست ها ، سازمان پیکار را یک جریان انحرافی چپ رو می دانست که نهایتاً در خدمت منافع جناح های راست قرار می گرفت و در عین حال حرکت پیکار در جنبش کمونیستی را حرکتی وحدت شکنانه ارزیابی می کرد .
• اقلیت :
اما موضع اتحادیه در قبال اقلیت کاملاً مخالف بود . از آنجا که اقلیت موضعی قاطع بر سر مسئله شوروی داشت و آن را به عنوان یک دولت بالفعل انقلاب ایران ارزیابی می کرد ، اتحادیه کمونیست ها با آن اختلاف داشت . در مورد اشرف دهقان ، اتحادیه نظر مشخصی نداشت و معتقد بود که اینان حرفی جز مبارزه مسلحانه در هر شرایطی ، آن هم به شکل چریکی ندارند و لذا قابلیت یک سازمان اصولی را ندارند .
در مورد اکثریت (چریک های فدایی) ، این گروه نیز برای اتحادیه ناشناخته بود و تماسی با آن وجود نداشت . البته همیشه سوء ظنی نسبت به مقاصد و اهداف اکثریت جناح چپ وجود داشت ، به این عنوان که بیشتر از هر چیز دیگر ، نماینده حزب توده و شوروی بود .
• حزب رنجبران :
حزب رنجبران که در گذشته همان سازمان انقلابی حزب توده و جناحی از " کادرها " بود ، از خارج کشور سابقه داشت و طبیعتاً اتحادیه آشنایی بیشتری با آنان داشت . در بدو تشکیل اتحادیه در سال 49 ، تلاش هایی برای وحدت با سازمان انقلابی صورت گرفت که به خاطر اختلاف در سبک کار و غیره به جایی نرسید . از آن به بعد تا جایی که من اطلاع دارم ، اتحادیه با جریان سازمان انقلابی ارتباط آنچنانی نداشته و همواره اختلافات بیش از نکات مشترک بوده است .
به گفته سریع القلم اختلافات بعدی ، به دلیل ارتباط حزب با ساواک بیشتر شد :
" لیکن با وادادگی کوروش لاشائی خائن و جاسمی خود فروخته که بعداً به دنبال آن در ایران تعداد زیادی از افراد سازمان انقلابی به خاطر نفوذ ساواک در رهبری آن دستگیر شدند و از این طریق گروه های دیگر نیز به شدت ضربه خوردند ، سازمان انقلابی و جریان رنجبران به طور کامل به عنوان یک جریان مشکوک و ساواکی ، هیچگاه مورد اعتماد هیچ یک از گروه های سیاسی خارج و داخل کشور قرار نگرفت ." (3) این جریان همچنین هوادار سیاست های چین بود .
• سهند :
این جریان کوچک از چند نفر از فعالین سابق کنفدراسیون در خارج (از میان کادرها) تشکیل می شد و اصولاً یک خط منحط چپ روانه را دنبال می کرد . هیچگاه استقلال تشکیلاتی نداشت و همواره دنبال وصل شدن به این گروه و آن گروه بود . آخرین بار از وحدت آنان با کومله شنیدم .
• کومله :
کومله در بدو تشکیل مورد پشتیبانی اتحادیه قرار گرفت ؛ لیکن با گذشت زمان و به مرور که اتحادیه ، آشنایی بیشتری در مورد برنامه ها و سیاست های کومله پیدا کرد ، به همین نسبت هم فاصله بین اتحادیه و کومله زیادتر شد . البته کومله نیز به خاطر پیروی از خط چپ روانه موجود در جنبش چپ ایران (مانند پیکار) مورد انتقاد اتحادیه قرار می گرفت و نیز مسئله برخوردشان با جنگ ایران و عراق بود ، که عیناً مواضع پیکار را اتخاذ کردند .
اتحادیه نسبت به این گروه نیز برخورد شدید و انتقادی داشت . شنیدم که حدود 8 ماه بیشتر، گویا کومله نیز مانند حزب دموکرات از عراق اسلحه دریافت کرده بود ، که البته این خبر در اتحادیه با نفرت شدید نسبت به این اقدامات مواجه شد .
• راه کارگر :
اتحادیه به خاطر عدم تعیین مواضع این گروه درباره شوروی آن را قبول نداشت و برداشت های آنان را از مارکسیسم ، روشنفکرانه و بی ریشه می دانست ؛ به خصوص بر سر شوروی و کاست حکومتی ، با این جریان اختلافات شدیدی داشت و لذا رابطه با راه کارگر برقرار نشد . اتحادیه ، راه کارگر را به عنوان یک جریان چپ رو البته ، نه با حدت پیکار ، قلمداد می کرد .
• توفان :
سازمان توفان بعد از تشکیل به چند شقه تقسیم شد که مهم ترین آنها دو جریان بودند که تا این اواخر وجود داشتند : یکی سازمان توفان و دیگری حزب توفان . این گروه نیز از ابتدای تشکیل اتحادیه ، به خاطر اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک ، با اتحادیه ارتباط چندانی نداشت . گروه توفان تا چند سال پیش متحد اصلی سازمان انقلابی به شمار می رفت .
جریان توفان بین قطب چین و آلبانی و خط میانی این دو قطب (نه چین و نه آلبانی) تقسیم شده بود و سه جریان را تشکیل می داد . پایدارترین جریان ، معتقد به خط آلبانی بود که این اواخر شنیدم به شورای مقاومت رجوی پیوسته اند و رهبرشان نیز در اروپا به سر می برد .
• اتحاد چپ :
اتحاد چپ از نظر اتحادیه ، یک گروه روشنفکر غیر مارکسیست و حتی ضد مارکسیست بود . اتحاد چپ در مجموع شامل معدودی از کادرهای قدیم حزب توده و جبهه ی ملی بود که مدت های مدیدی در خارج از کشور فعالیت داشت . هر کدام از افراد سایر گروه های چپ که از فعالیت زیاده از حد می بریدند و می خواستند کمی عقب بنشینند ، به این گروه روی می آوردند .
در مجموع اتحاد چپ از افراد و کادرهای غیر فعال ، بریده ، کلیه گروه های داخل و خارج را در بر می گرفت که ظاهراً اعتقاداتی نسبت به یک جنبش چپ داشتند ، لیکن محور اتحادشان ایدئولوژیکی و مکتب مارکسیسم نبود و صرفاً اعتقاد به آزادی های سیاسی مهم ترین محور اتحادشان قلمداد می شد . اتحادیه با این گروه نیز ارتباطی نداشت .
پی نوشت:
1. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، پرونده سریع القلم ، ش18311
2. همان
3. اعترافات فرید سریع القلم ، پرونده ش 18311