اسارت در اسارت

Kabutarبه مناسبت سالروز گرامیداشت اسراء

اسرای ایرانی در دوران اسارت خود تابلوی گویا از رمز ماندگاری و حضور پر صلابت یک نظام اسلامی در دنیای پر آشوب امروزی را به نمایش گذاشتند. برادران اسیر ما همانگونه که با رشادت در جبهه ها حضور داشتند، در تنگنای اسارت نیز نه تنها حیثیت خود را حفظ کردند، بلکه با صبر و شکیبایی از اصالت و حیثیت ملت ایران در مقابل تبلیغات سوء دشمن دفاع کردند.

هنر آزادگان ما این بود که در ورای مرزها سفیری راستین برای آرمانهای انقلاب بودند و جلوه های دیگری از اسارت را نمایان ساختند. آنها با ایجاد ساختار تشکیلاتی جامعه ای کوچک الگو گرفته از ایران بزرگ را در اعماق خاک دشمن تشکیل دادند و اسرای ایرانی فرهنگ عام اسارت را تغییر دادند.

آنها خشونت، ممنوّعیت، حصار اطلاعاتی و تبلیغاتی و استفاده از روانشناسان و انجام و اجرای تست های مختلف بر روی اسراء برای درهم شکستن روحیه ی آنان و نیز آن رکود، سکوت، کسالت و غم.... زندگی باطراوت و جدیدی را با اعتقاد به اسلام ناب محمدی(ص) و آینده کشور به وجود آوردند و اسارتگاه را به عرصه ی تبلیغات دینی پیشبرد علم در تمام سطوح موجود با حداقل امکانات، تربیت انسان ها، تهذیب نفوس، پرورش اندیشه ها و ترویج فرهنگ انقلابی تبدیل کردند و فصل تازه ای از واقعیت های جنگ فراروی تاریخ گشودند.

محیط بسته و عذاب های موجود در اسارت، زندان و تنهایی خود نوعی فشار روحی است و حال اگر این فشار با عوامل اضطراب زای دیگر نظیر محصور بودن، شکنجه و بی خبری از میهن و خانواده و معلوم نبودن سرنوشت همراه شود شرایطی به وجود می آورد که هرکس را توان تحمل آن نیست. هرچند که اعتقادات دینی این اسیران آزاده درک معنی رنج ها را ساده می کرد.این اعتقادات دینی باعث می شد که شرایط سخت اسارت را راحت تر تحمل کنند و خود را سر زنده نگه دارند.

اکثریت قابل توجه اسرای ایرانی با توسل به عقاید دینی وبا انجام آیین های مذهبی، دعا، نماز، کلاس عقاید و... نه تنها همبستگی هایشان را حفظ می کردند بلکه به رنج هایشان نیز معنای والای اعتقادی می دادند.

عراقی ها که نتوانسته بودند از سیاست سرکوب و خشونت خود که بسیار هم وحشیانه بود و این شرایط را برای اسرا سخت تر می کرد، بهره ای بگیرند، با استفاده از ضد انقلاب و ایجاد جنگ روانی می خواستند اسرا رابه زانو درآوردند.

عراقی ها آنچنان با برنامه ریزی کار می کردند که حتی عده ای از روانشناسان خودشان را اجیر می کردند و برای مدتی، یک سری تست های روانشناسی رابرای فشار بیشتر روانی بر اسراء انجام می دادند. آنها مطالعات خود را روی عزیزان آزاده آغاز می کردند تا ببینند از چه طریقی می توانند بر روحیات آزادگان اثر بگذارند. از جمله امکاناتی که به خدمت می گرفتند ورود منافقين به داخل عراق بود تا شايد بتوانند ضربات روحی و روانی بيشتری بر آزادگان اثر بگذارند. برخورد عراقی ها با عزیزان آزاده مجموعه ای از برخوردهای بسيار دقيق و برنامه ريزی شده بود.

تاريخچه ی اقامت چندين ساله ی منافقين در خاک عراق چه در سال های جنگ و چه پس از آن سراسر حالی از همکاری و همدستی آنان با جنايات نيروهای بعثی در داخل و خارج عراق بوده است. اين گروهک از ابتدای حضور تشکيلات و عناصر ش در خاک عراق عملاً تمام توان خود را در خدمت اهداف تجاوزکارانه بعثی ها قرار داده است.

گروهک منافقين در مرحله ای که چند حرکت ايذايی آنان در مرزهای کشور در همراهی ارتش عراق به شکست انجاميد با بازگشت به درون عراق اقدام به عمليات روانی و تخريب روحيه و شناسايی نيروهای رزمنده نمود و در خدمت فعاليت های جنگ روانی حزب بعث عراق در اردوگاههای اسرای ايران قرارگرفت. منافقين با ورود به عراق در دوران جنگ ضربات بسياری بر روی آزادگان وارد ساختند. آنها در عراق نامه های والدين اسرا را که از ايران می آمد سانسور کرده و از تعداد زيادی نامه که از ايران ارسال می شد، نامه های اندکی را در اختيار اسرا قرار می دادند و اين در حالی بود که والدين اعلام می کردند که تعداد زيادی نامه نوشته اما منافقين از دادن نامه ها خودداری می کردند و با کنترل دقيق نامه های افراد شناخته شده و آگاهی کامل از مضامين آنها و درج اخبار کذب با تقليد خط آزاد و يا درج خبرهای ياس آور و ناراحت کننده از خانواده ها در لا به لای نامه های ارسال شده مانند درج خبر فوت پدر و مادر يا فرزند و يا بستگان و يا خبر طلاق همسر يا بيمار و... فشارهای روحی بر اسرا می آوردند.

از ديگر اقدامات منافقين در زمينه ی فشار روانی بر اسرا شناسايی افراد مذهبی، چهره های کليدی و مبارز، پخش نشريه های داخلی خود در اردوگاهها و تحليل منافق گونه اخبار و رويدادها، تحريک عراقی ها به نمايش فيلم های فاسد قبل از انقلاب اسلامی، فشار روانی در مورد انتخاب رنگ زرد برای لباس اسرا و پيشنهاد آنها که در بلند مدت عارضه هايی مانند سر دردهای شديد، ضعيف شدن نور چشم و... داشته است.

اين فشار های روانی در حالی بود که طبق اظهارات بسياری از اسيران مبادله شده ی ايرانی وضع آنان از لحاظ شرايط بهداشتی، تغذيه، مسکن، و نحوه ی رفتار مقامات عراقی با آنان نامطوب بوده و غالباً به بيگاری وادار می شده اند و شکنجه هايی از قبيل لطمه زدن به سلامت جسمی به هر دليل و شکل آن، چه جسمی و چه روحی تنبيه بدنی، تغص عضو، بی حرمتی، فحاشی، تنبیهات دسته جمعی و تهديد به انجام هر يک می شده اند.

سازمان منافقين در مقطع بعد از عمليات مرصاد و بن بست نظامی در عراق و زمينگير شدن ارتش آنها با مشکل شديد ريزش نيرو روبرو شد. و به علت عدم پيوستن آگاهانه و آزادانه ی ايرانيان به اين فرقه چه در اروپا وچه در ايران به خدعه ونيرنگ متوسل شدند. رجوی برای جبران کمبود نيرو به اسرای ايرانی که در جنگ عراق و ايران اسير شده بودند روی آورد. آنها با فضاسازی کاملاً مجازی و با استفاده از ابزار تهديد و تطميع و سانسور و شعارهايی در رابطه با آزادی و دموکراسی و جامعه بی طبقه توحيدی و آزاد کردن آنها و گرفتن ويزای کشورهای اروپايی و تبليغات منفی در مورد ايران از طرف بلندگوی اردوگاه و بد جلوه دادن ايران از نظر فرهنگی و معنوی و القای اين مطلب که "ديگر کسی برايش مهم نيست که شما برگرديد و همه مردم از جنگ ناراضی هستند و شما را تحويل نخواهند گرفت، توانستند عده بسيار کمی از اسيران را که علی رغم ميل باطنی و فشار جسمی و روحی بودند نيرو گيری کنند و عراق که بايد مسئوليت اين اسرا را برعهده می گرفت بر خلاف قوانين حاکم بر وظايفش، اين وظيفه را به يک گروه غير مسئول داد."

اين اسرا دو دسته بودند: دسته ای اسير دولت عراق بودند که در وضعيت مشقت بار زندگی می کردند و اغلب گرسنه و در گرمای بالای 40 درجه بدون امکانات خنک کننده و آب سرد و غذای کافی می بايست در طول روز انواع کارهای شاق بدنی را انجام می دادند. هر روز عده زيادی از آنها با کابل برق تنبيه می شدند و انواع توهين ها و فحش ها نثار آنان می شد. رفتار دولت و ارتشيان عراق با اين اسرا بسيار غير انسانی و غير قابل تحمل بود. دسته دوم اسرايی بودند که توسط منافقين در نواحی مرز ايران و عراق به اسارت در آمده بودند، سازمان از دولت عراق اجازه گرفته بود که اين اسرا را شخصاً نگهداری نمايد و برای اين کار دولت عراق زندان های بزرگی را در اطراف شهر کرکوک در اختيارشان قرارداده بود. سازمان منافقين هنگام عمليات نظامی و تهاجم به سراغ اين اسرا می رفت و آنها را با وعده های دروغين فريب می داد و اگر قبول نمی کردند تحت فشار روحی قرار می داد تا در عمليات شرکت کنند و شرط آزادی زود رس آنها را شرکت در عمليات نظامی عليه رژيم اعلام می کردند.

بعد از عمليات موسم به فروغ جاويدان در سازمان ديگر اجازه عمليات نظامی بر عليه ايران را نداشت تا اسرا در آن شرکت کنند و آزادی شان را از سازمان بخرند در اين مابين صدام حسين در تابستان 1990 اقدام به آزادی اسرای جنگی ايران کرد. پس از اين اقدام صدام زمزمه رفتن اسرايی که با تلاش های چند ساله رجوی به آنها پيوسته بودند، بلند شد. مسعود رجوی که غافلگير شده بود در پيامی که برای آنها فرستاد، انتخاب رفتن و ماندن را به عهده آنان گذاشت و آنها تصميم گرفتند و رفتند.

اما رجوی علیرغم ژستی که گرفته بود، تلاش کرد با انواع لطایف الحیل و ایجاد موانع مختلف بر سر راه اسرایی که باقی مانده بودند، از خروج آنها جلوگیری کند و در این مسیر با استفاده از ابزارهای مافیایی موفق شد تا این افراد را علیرغم میل باطنی شان در آن اردوگاه نگه دارد و همچنان مانع از خروج آنها شده است.

در سالهای گذشته، هر گاه این اسراء فرصتی یافته اند از درون مناسبات شیطانی رجوی گریخته اند، اما هنوز تعدادی از این افراد در آنجا نگهداشته شده اند.

سال گذشته یک بار دولت عراق درخواست نمود تا با این اسراء به صورت مستقل مصاحبه نماید. اما عوامل رجوی، اجازه چنین کاری به این افراد ندادند و حتی ارتشیان آمریکا که در آنجا قرار داشتند متوجه شدند که این افراد به تحت کنترل شدید قرار دارند و آزاد نیستند که برای وضعیت خود تصمیم بگیرند.

از این رو بار دیگر در سالروز بزرگداشت اسراء، توجه مجامع بین المللی و حقوق بشری را به وضعیت این افراد توجه می دهیم.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31