نوجوانی از جنس ایمان و شهامت

با شروع حرکت های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیمایی ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرار گرفت. روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم به خیابان های اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع خیزش مردمی نگذشته بود که مأموران شاه به مردم حمله کردند. آنها ناهید را شناسایی کرده و قصد دستگیری او را داشتند؛ اما او با کمک مردم از چنگال دژخیمان فرار کرد. برادرش می گوید: «آن شب ناهید از درد نمی توانست درست روی پایش بایستد. بر اثر ضربات ناشی از باتوم، پشتش کبود شده بود».
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری های ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاری اش را با نیروهای ارتش, بسیج و سپاه آغازکرد. ناهید که از فعالان انقلابی در غائله کردستان به شمار می رفت با برادران سپاه پاسداران در سنندج همکاری داشت و در شناسایی چند تن از اعضای کومله نقش مهمی ایفا کرد. در پی این شناسایی سرکرده های گروهک ملحد «کومله» کینه و عداوت شدیدی نسبت به او پیدا کرده و به دنبال فرصتی برای انتقام جویی از وی بودند.
ناهید علاوه بر همکاری با بسیج و سپاه بیشتر وقتش را به خواندن کتاب های مذهبی, قرآن و انجام فعالیت های اجتماعی می گذراند.