شهید محمد مهدوی

منبع: هابیلیان

ولادت: ۱۳۶۶
شهادت: ۲۴/۰۱/۱۳۸۷
مکان شهادت: حسینیه سیدالشهدای (ع) شیراز
عامل شهادت: انفجار بمب توسط گروهک تروریستی تندر (وابسته به انجمن پادشاهی)

** مادر شهید

با افرادی که گمراه بودند نمی گشت. به اونا می گفت تا موقعی که خودتو اصلاح نکنی من باهات قهر هستم. هیچ وقت به نامحرم نگاه نمی کرد. بسیار معصوم و سر به زیر بود . حیای بسیار داشت. حتی با اقوام نزدیک که نامحرم بودند رابطه نداشت. همیشه می گفت: حیا و تقوا مثل طناب است و اگر طناب حیا پاره بشه تقوا هم از بین میره.

**جایی که می دونست گناه هست نمی رفت. می گفت: «هر چه دیده ببیند دل کند یاد» اگر چشمم به نامحرم بیفته حتما به گناه می افتم. خیلی با نفسش مبارزه می کرد. در جمع خیلی باهاش بحث می کردند و اون خیلی آگاهانه جواب می داد. چون مطالعه داشت. خیلی به دین پایبند بود. هر چه می گفت عمل می کرد. می گفت هر کاری می خوام بکنم اول باید ببینم امام زمان (عج) از این کار راضیه؟ چه دردی از درد امام زمان(عج) دوا میشه؟ اگر می بینید امام زمان(عج) ناراحت می شه انجام ندید.
رشته حسابداری شیراز دانشگاه دولتی، مهندسی نفت دانشگاه آزاد و علوم قرآنی قبول شد.
هر جلسه که کلاس حضوری داشت نیم ساعت هم می گذاشت برای نماز و احکام. الحمدلله همه شاگرداش توی منزل درباره خاطراتی که با محمد داشتند صحبت می کنند. یکی از دوستانش می گفت: ما همه بد بودیم اما یکی از دانش آموزان خیلی بد بود -هم از لحاظ درسی و هم از لحاظ اخلاقی- هیچ کس نمی توانست حریفش بشه. چند هفته ای گذشت دیدیم اون دانش آموز خیلی خوب و آروم شده. به پدرش گفتیم چی شده گفت یه معلم خدا رسونده هم از لحاظ دینی هم از لحاظ درسی تک هست. به خاطر اون معلم بوده . از اون به بعد پدر و مادر های اون مدرسه برای بچه شون با محمد کلاس می گرفتند. می گفت این ها همه از خدا و امام زمانه. به خدا گفتم راهی رو بذاره که با جوان ها باشم.

** از دست نوشته های شهید محمد مهدوی

«شهدا زنده اند در نزد ما، ما نیز در بهانه نبودنشان، سخن به گلایه می گوییم
کجایید ای شهیدان خدایی،
گویی ما این را گفتیم می گویند نزد شما،
شهداییم شما را رها نکردیم شما ما را رها کرده ودر طلب غیر به سر می برید،
آری دل درخواست و تمنایی ندارد به زبان می گوییم.بعضی از این بچه مذهبی ها شکایت
می کنند و می گویند کاش شهدا بودند شهدا گل هستند و ما خارهای دور و برش،هیچ تا به حال به خودتان گفته اید چرا شهدا ، شهدا هستند؟
چرا سر سفره امام حسین جمع هستند، جوابش همین است:
عمل کردن به قرآن و عترت
حال شهدا چه توقعی از ما دارند؟ عکسشان را بزنیم به در و دیوار،یا اسم خیابان ها را بگذاریم شهید فلانی،یا منطقه عملیاتی را در حسینیه ها پیاده کنیم.یا فکر کردی هر خفته توقع دارند هر هفته بر سر مزارشان و سنگ قبرشان را جارو بزنی و بشوری.من یک تکه از صحبتهای مادر شهید عبد الحمید حسینی رو مینویسم ببین شهدا چه توقعی از ما دارن ؟
شهدا عاملین به قرآن و عترت بودند آنها جان دادند , لبیک گفتند به خواسته ی پروردگارشان کربلایی ساختند به فرماندهی حسین و علمداری عباس.» [۱]
پی نوشت:

[۱] نشریه پرواز ؛ ویژه نامه ی چهلم شهدای واقعه بمب گذاری حسینیه سید الشهدای کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز