تاسوکی (خاطرات یک گروگان)

منبع: هابیلیان

در گزیده ای از این کتاب آمده است:

«او شروع کرد به حرف زدن و به قول خودش استدلال کردن. یکی از هم قطارانش به او اشاره می کند که با ما صحبت نکند، اما او گوش نمی دهد. دلش نمی آمد ما را به حقیقت دعوت نکند، حقیقتی که درپناه آن می توانستی خون ۲۲ انسان بی گناه را بریزی و آن را ثواب بدانی».
در اثنای صحبت هایش می گوید: «حضرت حسین(ع) هم انشاء الله به بهشت می رود و ما هم او را دوست داریم!»
به یقین او حدیث پیامبر را که فرموده اند: حسن(ع) و حسین(ع) سرور جوانان اهل بهشت هستند را نشنیده که چنین می گوید».
در گزیده ای دیگر از این نوشتار می خوانیم:
«۲۲ فرودین کاوه را از ما جدا کردند. فکر کنم شهریاری را هم به او نشان دادند تا شناسایی کند. به ما گفتند: «کاوه را آزاد کرده ایم».
از آن روز به بعد ما دیگر حاج حمید را ندیدیم که ندیدیم. ( تروریست ها سرهنگ حمید رضا کاوه را مظلومانه و با دستان بسته در تاریخ ۲۲/۱/۱۳۸۵ به شهادت رساندند)».
گفتنی است در پایان این کتاب شش پیوست و نمایه آیات، روایات، اعلام و تصاویر آورده شده است.
کتاب تاسوکی، خاطرات یک گروگان، نوشته رضا لک زایی در ۳۲۸ صفحه به همت موسسه بوستان کتاب منتشر شده است.