قاچاق انسان و کم ‎حافظگی مافیای رجوی


پس از افشای توطئۀ قاچاق انسانِ ِ دار و دستۀ رجوی، که توسط بیش از ۱۰۰ تن از کسانی که در دام این باند مخوف افتاده بودند برملا گردید، دستگاه منگول تبلیغاتی مجاهدین به انحاء مختلف و با انواع سناریونویسی‎های بهداشتی و مددکارانه! تلاش کرد که به هر طریق ممکن بر روی این افتضاح سرپوش بگذارد.

مجاهدین با ساخت فیلم‎های مختلفی در تلویزیون‎شان، با شرکت محدثین، ابریشم‎چی، مدنی و ... (آمران این عمل شنیع) و هم‎چنین با نگارش داستان‎های اینترنتی به قلم سعید و نقاش و نعمت اولیائی و ... (دست‎اندرکاران اصلی) تمام مهارت و تجربه در وارونه‎سازی که در ۳۰سال گذشته به‎دست آورده‎اند را به خدمت گرفتند تا بلکه اصل موضوع را طور دیگری وانمود کنند.

یکی از این وارونه‎نمایی‎ها (که دل هر کارمند بهزیستی را برای مجاهدین آب می‎کرد!) مطلبی بود که توسط نعمت اولیایی علیه یکی از این به‎دام افتادگان بی‎سر و زبان به نام ریگی نوشته شده بود، که نگارنده چند خطی را در پاسخ به (نه اولیائی) بلکه امرایش در گشتاپوی اشرف نوشتم.

اولیایی بعد از هفته‎ها سکوت و با رهنمودها و هماهنگی‎های کامل با مسؤولینش، پاسخی را در جواب آن مطلب تهیه دیده که وقتی فرعیات، اباطیل و لجن‎پراکنی‎هایش را حذف کنی باقی می‎ماند همان ادعای نخ‎نما شده و وارونه مجاهدین در این رابطه:

« همه ورشکستگان بی مایه به خوبی میدانند مداری از تعلیم و تربیت عنصر والای انسانی در ورودی و پذیرش ارتش آزادیبخش بوده است که حتی ماکارانگو همه دستاوردهای پداگوژیکی اش بعد از انقلاب شوروی را با یکروز مناسبات انسانی ورودی ارتش آزادیبخش همسنگ نخواهد دانست. به همین دلیل برایمان پر واضح است که مخاطب ریگی و... نیستند و همین که از زیر تیغ جلادان دجال گامی فراتر نهند بلاشک در درونش به ارزشهای فوق تصور انسانی مجاهدین اذعان خواهند نمود. مگر نه اینکه دار و تازیانه و شکنجه و حالا تطمیع و یاس، خیلی از مدعیان را به نفی باورهایش کشانده است چه رسد به ریگی که نزده رقصیده و نخورده مست بوده است. »

و چند خط بعد:

« اما بگذار همچنانکه قبلا هم گفتم تاکید کنم که چه افتخاری بالاتر از اینکه خادم مردممان و نوکر و کلفت همه آنها باشیم و با همین ارزش و باور هست که هر نفر جدیدالورود با هر پیشینه و با هر نیتی که وارد خانه مان میشد و میشود از نوکری و کلفتی بی نصیب نمانده و نمی ماند. ما کسی نیستیم که با یاوه گویی چند عنصر ضعیف النفس در زیر علم ننگین وزارت بدنام از کرده خود پشیمان شویم و پرنسیب هایمان را تغییر دهیم. »

گر چه هدف از بیان این جملات عوام‎فریب این است که افسانۀ پداگوژیکی و تیمارگری و وجود بهزیستی در مجاهدین جا بیفتد، اما از آنجا که دروغ‎گو کم حافظه است و عوام‎فریب همۀ آنچه بوده است را نمی‎گوید، یک‎بار دیگر سؤال می‎کنیم که ممکن است رؤسای این باند با پرنسیب! بفرمایند هر کسی با هر پیشینه‎ای چگونه وارد تشکیلات آهنین شما شده است؟!

مگر شما اطلاعیه بازپروری معتادان و دائم‎الخمرها را صادر کرده بودید و ما نمی‎دانستیم؟

و مگر افراد معتاد و مست، جایی بهتر از تشکیلاتی که ادعای مبارزه دارد، برای پناه بردن پیدا نکردند؟

مگر شما مدعی نیستید اعضای جدیدالورود را همان ابتدای کار ماه‎ها در پشت در پذیرش نگه داشته‎اید تا از آنها تعهداتی مبنی بر طلاق، پوشیدن لباس نظامی، نبرد تا سرنگونی و ... بگیرید و تازه به آنها تأیید وصل دادید؟ با این وصف کدام آدم معتاد و بدبختی است که این شیوۀ درمان را بپذیرد و سر از پذیرش شما در آورد و تحت مسؤولیت اولیایی، فرشته شجاع، فهیمه، سعید نقاش، حمید ادهم، قدرت حیدری و ... کادرهای باسابقه سازمان درآید؟

حتماً یادتان رفته است که پیش از این چه دروغ‎هایی به هم بافته‎اید و آنها را افراد جدیدالورود نامیدید که تمام تعهدات را به شما داده‎اند و حالا یادتان آمده است که آنها معتاد و ... بوده‎اند.

اما یک نکته جهت تفهیم یک واژه به نعمت اولیایی و بالا دستی‎هایش و ... :

گشتاپو، جریانی است که وقتی فردی، دیگر تمایل به ماندن در اردوگاه اشرف ندارد را دو سال به خروجی و ۸ سال به ابوغریب می‎فرستد، ولو اینکه این فرد کادر قدیمی‎اش باشد.

گشتاپو همان است که برای خوابیدن و خوردن و پوشیدن، برنامه دارد و به ازای هر فرد، یک مأمور و جاسوس و مراقب می‎گمارد.
محمد مرادی،