قربانیان قاچاق انسان منافقین

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد ۹

من احسان دهباری هستم بچه سراوان.

برای کار به امارات رفته بودم که گیر مجاهدین و هوادارهای سازمان افتادم و به من گفتند اگر می خواهی کار کنی و پول بیشتری در بیاوری، با ما همکاری کن که بفرستیمت اروپا. من بعد از سه ماه که به امارات رفته بودم، با اینها آشنا شدم. من را به عراق فرستادند و به من قول پول دادند. گفتند اگر خوب کار کنی، هر ماه ۳۰۰۰ دلار و اگر کارت خوب نباشد ماهی ۱۰۰۰ دلار به تو می دهیم. من هم چون احتیاج به پول داشتم، رفتم با آنها همکاری کردم. موقعی که دیدم با دولت ایران دارند مبارزه می کنند و خیلی کثافت کاری داشتند، قبول نکردم. بعد بهم گفتند باید دو سال در خروجی بمانی و بعد ۸ سال می فرستیمت زندان ابوغریب، بعد از ۸ سال می فرستیمت ایران.من مجبور شدم صبر کنم تا خرداد ۸۴.

جنگ آمریکا و عراق شروع شد که ما را بردند زمین (منطقه پراکندگی)، بعد از زمین که آمدیم یکی دو ماه نشستیم توی ارتش، بعد درخواست انصراف نوشتیم، ولی بازهم قبول نکردند. آمریکایی ها آمدند با تک تک نفرات صحبت کردند و به نیروهای آمریکایی جریان را گفتم و گفتم که ما را به زور نگه داشتند که یک دری باز شد و ما را فرستادند بیرون. حدود ۱۷ ماه توی کمپ آمریکایی ها بودم که رهبری ایران به ما عفو داد و من بلند شدم و آمدم ایران. من می خواستم بروم اروپا ولی چون که رهبری عفو داده بود، برگشتم ایران که پیش خانواده ام زندگی کنم. اگر بشود هم از نیروهای آمریکایی شکایت دارم که خیلی مرا اذیت کردند و واقعاً خیلی سختی کشیدیم و هم از مجاهدین و مسعود رجوی و دار و دسته اش شکایت دارم. اگر دادگاهی بوجود بیاید که من این شکایتها را از آنها بکنم و خیلی چیزها از آنها دیدم که باید بگویم.

دریافت فیلم مصاحبه