در استان سیستان و بلوچستان مقولهای به نام « امنیت» تیتر اول مباحث روزمره شده و لجام گسیختهترین نوع ناامنی در منطقه را «عملیات انتحاری» شکل میدهد. عوارض این نوع حملات عمیق و تخریبی است. منشاء این پدیده تفاسیر متعددی دارد؛ عدهای آن را نتیجه تفکرات بنیادگرا؛ عدهای نیز آن را در اعتقادات مذهبی جستجو میکنند، برخی عواملی مانند فقر، تبعیض، عقبماندگی علمی و فقر دانش و آگاهی و شکافهای اجتماعی را مسبب آن میدانند. با بررسی پیشینه حملات انتحاری درمییابیم این نوع تحرکات منحصر به افکار مذهبی نیست، شاید وجود یک «ایدئولوژی» بتواند عامل انتحاری را مجاب به دیگرکشی برای رسیدن به آن کند. این مقاله توصیفیتحلیلی با هدف بنياديكاربردي با روش کتابخانهایاسنادی تلاش میکند جهت مبارزه با گروهکهای منحرف در مقوله عضوگیری و ترویج و تبلیغ تفکرات انحرافی، نقش مهم سازمانهای آموزشی و پرورشی، در حوزه دروس علمی و آموزههای دینی خصوصاً در مناطق محروم، را به عنوان راهگشای این چالشها بررسی کند. بنابراین از دیدگاه روانشناختی به تبیین ترور، خشونت و بیثباتسازی در شرق کشور میپردازد. |