روز پنجشنبه ۴ مهرماه 1398(۲۶ سپتامبر2019) خبر درگذشت ژاک شیراک یکی از سیاستمداران تاثیرگذار قرن بیستم، فضای رسانهای دنیا را درهم نوردید. شیراک یکی از سیاستمداران پرنفوذ در تاریخ سیاست فرانسه به شمار میرود؛ مردی که سایهاش بیش از چهار دهه بر صحنۀ سیاست این کشور سنگینی میکرد. از آنجایی که شیراک در دوران نخستوزیری و بهویژه تصدیاش بر کرسی ریاستجمهوری فرانسه روابط پر فراز و نشیبی با تهران داشت، در گذشت وی به عنوان یک دولتمرد فرانسوی از وجوهی برای ما ایرانیان نیز یادآور خاطراتی از تاریخ حیات سیاسی وی در ارتباط با ایران (در عرصه روابط و مناسبات سیاسی فیمابین) بود. از این رو در این یادداشت تلاش میشود نگاهی گذرا و اجمالی بیندازیم به گوشههایی از چگونگی مواجهه شیراک در مقام یک دولتمرد در برقراری روابط با ایران در دوران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با استعانت به نقش فرانسه به عنوان یک حامی همیشگی منافقین به چیدمان عملکردی شیراک در دروان تصدیاش بر قدرت سیاسی فرانسه نگاهی گذرا کنیم و نحوه برخورد وی با گروهک منافقین را بازخوانی کنیم.
مدخل ورودی به این مبحث در این یادداشت را این گونه آغاز خواهیم کرد، شروع اقدامات تروریستی منافقین كه از 30 خرداد ماه 1360 به دستور مسعود رجوی سركرده این گروهك آغاز شد و شرایط جدیدی را در مقابل این سازمان قرار داد، سركرده این فرقه را از شرایط پیش آمده، به این جمع بندی رساند كه باید از كشور فرار كند و كانون اصلی تحركات ضد ایران و ایرانی را از كشورهای دیگری هدایت كند. از این رو در همین راستا مسعود رجوی به همراه ابوالحسن بنیصدر(رئیس جمهور معزول) با پرواز به فرانسه گریخت و برای چند سال در آنجا سكونت كرد؛ از همین رو میتوان گفت فرانسه به عنوان اولین كشور غربی در حمایت از ضدانقلاب و این سازمان تروریستی نقشآفرینی كرده است. بهطوریکه آغوش باز فرانسه برای تروریسم رجوی به عاملی برای فعالیتهای بعدی آنها در این کشور تبدیل شد که تاکنون نیز ادامه داشته است و میتوان به بحران موسوم به «جنگ سفارتخانهها» در سال 1366 و اتهام علیه وحید گرجی (دیپلمات سفارت ایران در پاریس) تا برگزاری سالانه همایش توسط این باند فرقهایتروریستی در پاریس اشاره کرد.
با این حال همكاریهای فرانسه با منافقین فقط محدود به دادن پناهندگی به مسعود رجوی نبوده و نیست؛ بطوریکه در سالهای دفاع مقدس و شرایط جنگی حاصل از تجاوز به کشور از سوی رژیم بعث، فرانسه با تسهیل شرایط برای فعالیت منافقین، بسترهای لازم را نیز برای تسهیل روابط این گروهک با رژیم بعث (صدام حسین) را فراهم كرد. رفت و آمدهای سران اطلاعاتی رژیم بعث صدام و دیدارهای آنها با مسعود رجوی در فرانسه كه منجر به امضای توافقنامه بین منافقین و بعثیها شد(امضای توافقنامه و بیانیه مشترك بین رجوی و طارق عزیز معاون وقت نخست وزیر عراق در فرانسه) که موجبات رفتن تروریستهای دهه شصت (منافقین) به عراق را فراهم كرد، از جمله خدماتی به شمار میرود که فرانسه به دشمنان ایران و ایرانی کرد. این حمایتهای آشکار و پنهان دولت فرانسه از رجوی و ماشین تروریستی تشکیلاتیاش تا آغاز دوران ریاستجمهوری شیراک ادامه داشت. در واقع اهمیت نقش شیراک در نحوه برخورد با تروریستهای پناهنده شدۀ منافقین و وعدههای وی به تهران برای مقابله با فعالیتهای ضد ایرانی آنها از مقر اروپاییشان در پاریس، تاریخِ آغاز عادیسازی روابط پاریس با تهران را سامان میدهد.
واقعیت ماجرا از این قرار بود که با تغییر دولت در فرانسه در سال 1374 و با روی کار آمدن ژاك شیراك به عنوان رییسجمهور، وی حمله تندی به حضور منافقین در پاریس كرد؛ مخالفت وی با حضور تشکیلات رجوی در پاریس تنها به اینجا ختم نشد؛ بطوریکه وی با گسیل داشتن هیأتی از مجلس فرانسه به ایران و ابلاغ مراتب عذرخواهی دولت فرانسه و مقامات پاریس بابت رفتارهای گذشته در حمایت از گروهک منافقین، فصل جدیدی از روابط میان تهران و پاریس را بنیان نهاد؛ اگرچه با توجه به آنچه دولت شیراک در نحوۀ برخورد با منافقین ساکن در کشورش در پیش گرفته و درصدد احیا روابط میان پاریس با تهران بود، تحویل رجوی به دولت ایران میتوانست به مثابه اولین گام عملی در جهت عادی شدن روابط (میان تهرانپاریس) محسوب شود، که هرگز عملی نشد؛ چرا که فرانسهِ شیراک با این بهانه كه در صورت تحویل رجوی (به ایران) جایگاه و اعتبار جهانی این کشور آسیب میبیند و این اقدام لطمه جدی به آن وارد میکند از انجام این امر سر باز زدند؛ اما در ازای این بد عهدی قولِ محدودکردن و یا اخراج آنها از فرانسه را به دولت ایران دادند. هرچند این طرح فرانسه برای مجابسازی تهران به دوستیشان نیز بطور جدی و تمام و کمال اجرا و پیگیری نشد.
اما شاید اولین و مهمترین اقدام شیراک که به نفع جمهوریاسلامی بود و میتوان آن را نقطه عطفی در روابط شیراک با تهران دانست عملیات گستردهای بود که پلیس فرانسه علیه اعضای تشکیلات منافقین در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۸۲ (17 ژوئن 2003) انجام داد. جایی که پلیس ضدتروریست فرانسه با حمله به دفاتر و ساختمانهای مسکونی که اعضا گروهک منافقین در آنجا حضور داشتند؛ و ضمن دستگیری مریم رجوی و ۱۶۵ نفر از اعضای برجسته کادر این سازمان، مقدار زیادی پول نقد از آن مکان ضبط کردند. با این حال در ادامه این دستگیری سبب شد تا موجی از اعتراض از سوی نیروهای منافقین در فرانسه و دیگر کشورها آغاز شود و در طول ۴ روز، یعنی از ۱۷ تا ۲۱ ژوئن همان سال، خودسوزیهایی از سوی نیروهای مزدور و اجیر شدۀ منافقین در فرانسه و دیگر کشورها صورت گرفت. این ماجراها در ظاهر باعث شد تا مریم رجوی در ادامه آزاد شود و هرگز به ایران مسترد نشود. در همین راستا وزارت کشور فرانسه در همان زمان اعلام کرد که درخواستی هم از ایران برای استرداد رجوی به تهران در کار نبوده است.
اگر چه این عمل ابتکاری شیراک علیه جریان تروریستی نفاق در پاریس هم بدون هیچگونه منفعتی برای ایران عقیم ماند و راه بهجایی نبرد و عملاً به یک نمایش شبیه بود، اما در جای خود و در زمان تاریخی خود مهم و با اهمیت محسوب میشد؛ چرا که میتوانست بنیۀ ایدۀ نزدیکی میان پاریس و تهران را تقویت کند که این چنین نیز شد.
واقعیت امر این است که اگرچه روابط شیراک با ایران در دوران ریاست جمهوری وی بر فرانسه، روابط حسنه و نزدیکی بود و در مواردی نیز در ارتباط با پروندههای ایران از جمله پرونده هستهای در دفاع از ایران، اظهارنظرهایی زیگزاگی مبتنی بر رویه سیاست فرانسوی خود داشت، اما باید این مهم را در باره شیراک مورد توجه داشت که شیراک هیچ گاه آغوشش را برای ایران با مؤدت و دوستی خالص باز نکرد و در رابطه با مطالبات ایران از دولت فرانسه مانند مورد منافقین کژدار و مریز رفتار میکرد. از یکسو به طمع دوستی با ایران به لانه موریانههای رجوی حمله میکرد و از سوی دیگر برای حفظ اعتبار و پرستیژ جهانی فرانسه به تروریستها امان میداد و آنها را با توجه به اعمال مسبوق به سابقه تروریستیشان آزاد میگذاشت. با این حال باید شیراک را یک قدَر قدرت در عالم سیاست دانست که خوب میتوانست گسستهای گسلگونه را به هم پیوند دهد و احیاگری کند، که نمونه تجربۀ ایران در اشتهار به احیاگر و سیاستورز بودنش، برای نشان دادن کارنامه زندگی سیاسی وی نمونه قابل توجهی است.