در طول ۴۵ سال گذشته، جمهوری اسلامی ایران شاهد سلسلهای از ترورها بوده است که چهرههای سیاسی، مذهبی، نظامی و علمی را هدف قرار دادهاند. این ترورها تأثیر عمیقی بر تحولات سیاسی و اجتماعی کشور گذاشتهاند.
جمهوری اسلامی هرگز با پدیده ترور بیگانه نبوده است به طوری که از همان ماههای اولیه تاسیس، گروهکهای تروریستی به ترور سران نظام دست زدند و نظام از وجود شخصیتهایی همچون آیتالله مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر و شهید رجایی بیبهره ماند.
هرچند این ترورها، بهویژه در دهه ۶۰ که حجم عظیمی از ترورها و کشتارها به جمهوری اسلامی تحمیل شد، خسارتهایی را متوجه نظام تازهتاسیس جمهوری اسلامی کرد اما هرگز باعث توقف پیشرفت آن نشد. از دهه ۶۰ تاکنون، جمهوری اسلامی همواره در مسیر خود استوار ایستاده است و حذف فیزیکی شخصیتهای انقلابی توسط منافقان و ایادی استکبار مانع نشده است تا ایران به سمت اهداف خود گام برندارد.
قوه قضاییه روز شنبه (۲۹ دی ۱۴۰۳) در اطلاعیهای از ترور «علی رازینی» و «محمد مقیسه» دو قاضی دیوان عالی کشور با شلیک گلوله و خودکشی ضارب پس از این اقدام خبر داد. به این بهانه مطلبی از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی درخصوص تاریخ مهمترین ترورهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی را بازنشر کردهایم که خواندن آن خالی از لطف نیست:
بررسی تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران بهویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان میدهد دشمنان این مرز و بوم برای رسیدن به اهداف و مقاصد خویش همواره به سمت و سوی حذف فیزیکی شخصیتهای انقلابی، ایجاد رعب و وحشت در جامعه، تخریب اماکن حساس دولتی و... گام نهادهاند و این موضوع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در دهه شصت نیز به اوج خود رسید. دشمنان سعی داشتن تا از طریق ترور، ایران را از مسیر رشد و پیشرفت متوالی دور سازند اما عملکرد جمهوری اسلامی در دهههای اخیر نشان میدهد که این اقدامات ترورسیتی تاثیر چندانی بر روند پیشرفت ملی و مذهبی ایرانیان نداشته است. در این نوشتار کوتاه به بررسی برخی از ترورهای مهم در ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی میپردازیم.
ترور محمدولی قرنی
محمدولی قرنی، تا تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ مسئولیت ریاست ستاد کل ارتش اسلامی را برعهده داشت و عضو شورای انقلاب اسلامی بود، اما ماموریت وی به عنوان ریاست ستاد کل ارتش تنها ۴۳ روز طول کشید. او سرانجام در تاریخ ۳ اردیبهشت ۵۸ توسط گروهک فرقان ترور شد. در همان سال ۵۷ منافقین، فدائیان خلق و برخی گروههای دیگر... در خصوص ارتش اظهارنظر میکردند... سرلشکر قرنی رئیس ستاد کل ارتش در مصاحبهای اظهارداشت که اگر ارتش را به هر وسیله تضعیف کنند استقلال ملی و تمامیت ارضی کشور به خطر میافتد. این قاطعیت در جایگاه ستاد ارتش خشم ضدانقلاب را برانگیخت تا وی سرانجام روز دوشنبه، سوم اردیبهشت ۱۳۵۸ در منزلش توسط گروه فرقان ترور شد. وی بلافاصله به بیمارستان مهر انتقال یافت و یک تیم پزشکی از ارتش نیز به بیمارستان اعزام شد تا در جریان درمان او کمک کنند اما معالجات مؤثر واقع نشد و او به شهادت رسید.
ترور آیتالله مرتضی مطهری
آیتالله مرتضی مطهری از چهرههای برجسته انقلابی و رئیس شورای انقلاب، در حدود ساعت ۱۱ شب روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ هدف گلوله یکی از افراد گروهک فرقان قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ به شهادت رسید. دلایلی که گروهک فرقان در رابطه با ترور شهید مطهری ذکر کردهاند، به این شرح است: «وی اصطلاح "ماتریالیسم منافق" را جعل کرده و در دین اسلام بدعت گذاشته است و از آن چماق تکفیری علیه بهترین فرزندان اسلام و قرآن ساخته است. دیگر اینکه نامبرده عضو شورای انقلاب بوده و همچنین کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران را نوشته است که به منزله همکاری با رژیم طاغوتی است و مجازات تمام موارد اعدام است.»
ترور ناموفق هاشمی رفسنجانی
در شب ۴ خرداد ۵۸ حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در داخل منزلش توسط گروهک فرقان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و ضاربین به سرعت گریختند. هاشمی بلافاصله در ساعت هشت و چهل و پنج دقیقه شب به بیمارستان شهدا منتقل شد. او از ناحیه شکم قسمت بالا و راست مورد اصابت گلوله قرار گرفته بود. روزنامه جمهوری اسلامی پس از این جریان، سوءقصد به حجتالاسلام هاشمی را «زنگ خطر مجددی به مسئولین امور» خواند و اعلام کرد که «از بدو موجودیت مبارزه مسلحانه را محکوم و غیرانسانی شناخته است و حادثه اخیر بار دیگر تأکیدی است برای شدت عمل در خلعسلاح افراد مشکوک و غیرمسئول.»
ترور حاج مهدی عراقی و فرزندش
براساس اعترافات اکبر گودرزی، رهبر گروهک فرقان، طرح ترور حاج مهدی عراقی از سوی وی و محمد متحدی مسئول نظامی مطرح شد. اکبر گودرزی در ارتباط با انگیزه ترور عراقی به همکاری او با نظام جمهوری اسلامی تاکید میکند. به هر روی، گروهک فرقان در ۴ شهریور ۱۳۵۸، حاج مهدی عراقی و پسرش حسام عراقی را به شهادت رساندند. این اقدام، در خیابان زمرد، در ساعت ۷ صبح درست زمانی که آن دو عازم محل کار خود در مؤسسه کیهان بودند صورت گرفت. حاج مهدی عراقی مدیر مالی مؤسسه و حاج حسین مهدیان مدیرکل آن بود. تروریستهای فرقان که سوار یک موتور هوندا بودند، به محض مشاهده خودروی حامل آنها از کمینگاه بیرون آمدند و سرنشینان بیدفاع را به رگبار اسلحه یوزی بستند. گلولهای که به گردن حاج مهدی عراقی اصابت کرد، موجب شهادت سریع وی شد، ولی مردم دو مجروح دیگر را به بیمارستان ایرانمهر قلهک انتقال دادند. اما حسام عراقی در بین راه شهید شد.
ترور دکتر محمد مفتح
کوششهای سیاسی استاد مفتح پس از انقلاب با شدتی بیشتر دنبال شد. وی علاوه بر عضویت در شورای انقلاب با درخواست دانشجویان دانشکده الهیات و بعد از مشورت با استاد مطهری سرپرست دانشکده الهیات شد و علاوه بر این سرپرستی کمیته منطقه ۴ تهران نیز بر عهده وی بود. از آنجایی که دشمنان انقلاب اسلامی، او را یکی از نظریهپردازان و حامیان اصلی انقلاب اسلامی میدانستند، سعی در ترورش داشتند از همین رو دکتر مفتح در ساعت ۹ صبح روز سهشنبه ۲۷ آذر ۱۳۵۸ در حیاط خلوت دانشکده الهیات دانشگاه تهران با شلیک چند گلوله از سوی ضاربین (کمال یاسینی، عضو گروهک فرقان) بهشدت زخمی شد و حدود ساعت ۲ بعدازظهر همان روز به شهادت رسید.
ترور آیتالله سید محمود قاضی طباطبایی
آیتالله قاضی طباطبایی همچنان که در تلاشهای علمی کوشا بودند، در مبارزات سیاسی نیز شرکت فعالانه داشت. وی یکی از رهبران و پایههای نهضت اسلامی در آذربایجان بود که در جریان همین مبارزات دستگیر و در زندان قزلقلعه تهران زندانی شد و سپس به بافق کرمان تبعید شد. آیتالله قاضی همچنین همیشه سد مستحکمی در مقابل خطوط انحرافی در جریانات ضد انقلابی بود و از اوان پیروزی انقلاب علیه جریانات منحرف و وابسته، نظیر خلق مسلمان افشاگریهای لازم را میکرد. آیتالله قاضی طباطبایی بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از طرف امام به سمت امام جمعه تبریز منصوب شد و اولین نمازجمعه را در این شهر بزرگ برپا کرد. او سرانجام پس از اقامه نماز عید قربان در روز ۱۰ آبان ۱۳۵۸ در راه بازگشت به منزل توسط گروهک فرقان ترور شد.
ترور نافرجام آیتالله خامنهای
در ۶ تیر ۶۰، هنگامی که آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران سخنرانی میکردند، گروهک فرقان اقدام به ترور ایشان کرد که باعث جراحت ایشان شد. در این ترور گروهک فرقان بمبی در ضبط صوتی که بر میز سخنرانی آیتالله خامنهای در مسجد ابوذر تهران بود کار گذاشتند. در شهریور ۱۳۶۰ محمد متحدی و مسعود تقیزاده دو تن از عوامل بمبگذاری مسجد ابوذر دستگیر شدند. «امیرمسعود تقیزاده» در اعترافاتش درباره نحوه ترور حضرت آیتالله خامنهای در ۶ تیر ۱۳۶۰ در مسجد ابوذر میگوید: «طرح استفاده از ضبط صوت برای عملیات از قبل توسط مهدی [محمد متحدی] مطرح شده بود... من ظهر به مسجد [ابوذر] رفتم و دیدم که یک نماز به امامت خود آیتالله خامنهای خوانده و نماز بعدی را هم من شرکت کردم و سپس وقتی ایشان برای سخنرانی به پشت میز بزرگی که قرار داشت رفت٬ من بعد از یکی دو دقیقه ضبط را به کار انداخته و جلوی ایشان گذاشتم.»
انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی
در روز ۷ تیر ۱۳۶۰ آیتالله بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند. این حادثه شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری صورت گرفت. عامل انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی،محمدرضا کلاهی، از اعضای رده پائین سازمان منافقین بود. نفوذ کلاهی در تشکیلات حزب جمهوری با کمک «جواد قدیری» از اعضای قدیمی و مهم سازمان و نفوذی در کمیته انقلاب مستقر در اداره دوم ارتش صورت گرفته بود و در جریان انفجار دفتر حزب جمهوری نیز، جواد قدیری عامل انتقالدهنده بمبهای ساختهشده از قسمت فنی سازمان منافقین به عوامل اجرایی و از جمله کلاهی بوده است. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمدجواد قدیری، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که روز هفتم تیر کار یکسره خواهد شد. روزنامه کیهان روز ۸ تیر در گزارشی نوشت: «حدود ساعت ۲۱ دیشب دو بمب بسیار قوی در محل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدت انفجار قسمتهایی از ساختمان فروریخت و موجب شهادت دهها تن از مقامات مملکتی و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و چند تن از وزرا گردید»
ترور محمد کچویی
محمد کچویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی از اعضای کمیته استقبال از امام خمینی و مسئول ستاد استقبال ناحیه ۱۰ تهران بود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دادستانی انقلاب تهران که در زندان قصر واقع بوده و ریاست آن با آقای هادوی بود میرود و از بهمن ۵۷ تا تیرماه ۵۸ در دادستانی مشغول فعالیت و محاکمه دستگیر شدگان رژیم قبل بود. وی در تیر سال ۵۸ به ریاست زندان اوین برگزیده می شود و بیش از ۲ سال اداره زندان اوین را برعهده داشته است. در ۸ تیر ماه ۱۳۶۰ و پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ، برخی از زندانیان وابسته به منافقین در زندان اوین دست به شورش میزنند که با واکنش شهید کچویی به عنوان مسئول زندان مواجه میشوند. در حوالی ظهر همان روز، که برخی از عوامل دادستانی انقلاب تهران همانند شهید اسدالله لاجوردی و آیتالله محمدی گیلانی و... مشغول استراحت و صرف ناهار در محوطه زندان اوین بودند یکی از اعضای نفوذی سازمان منافقین در میان پاسداران با نام سید کاظم افجهای هزارهای تصمیم به ترور یکجا و دستهجمعی اعضای دادستانی میگیرد که در این میان محمد کچویی تلاش میکند جلوی این کار را گرفته و جان دیگر افراد حاضر در صحنه را نجات دهد. به همین دلیل وی در مقابل افجهای قرار گرفته و از ناحیه کتف و سر مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و به شهادت میرسد.
انفجار دفتر نخستوزیری
در روز ۸ شهریور ۱۳۶۰ محمدعلی رجایی رئیسجمهوری و محمدجواد باهنر نخستوزیر وقت به همراه گروهی از اعضای هیات دولت در انفجار دفتر نخستوزیری به شهادت رسیدند. این واقعه درست دو ماه پس از آن رخ داد که آیتالله دکتر سید محمد بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر این حزب ترور شده و به شهادت رسیده بودند. نفوذ عامل منافقین، یعنی مسعود کشمیری که در نهایت به شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر ایران ختم شد میتوانست خسارتهای بسیار سنگینتری را به نظام نوپای جمهوری اسلامی تحمیل کند؛ براساس شواهد موجود، نفوذی سازمان منافقین درصدد ترور رهبر کبیر انقلاب نیز بود. چنانچه حجتالاسلام احمد خمینی نقل کرده است: «آن شخص که با منافقین کار میکرد، یعنی کشمیری، بنا بود یک چمدان مواد منفجره را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد؛ در زمانی که ریاست جمهور، رئیس مجلس و نخستوزیر و وزرا خدمت حضرت امام آمدند [از محل] سهراه بیت حضرت امام آمدند و گفتند آقای کشمیری با یک ساک هست که در آن ساک وسایل و چیزهایی که بناست یادداشت کنند قرار دارد؛ گفتم نه ما اجازه نمیدهیم. کشمیری از ترس اینکه نکند مسئله روشن شود به عنوان اعتراض همراه کیفش برگشت. همان کیف در نخستوزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفت.»
ترور آیتالله مدنی
اقدامات شهید مدنی در تثبیت اوضاع تبریز، مقابله با اقدامات سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و نیز بنیصدر و خنثی کردن توطئههای دشمنان کشور، کینه عمیق دشمنان را موجب شده بود. به این دلیل بود که آنان درصدد ترور و به شهادت رساندن وی برآمدند. منافقین روز ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ او را در محراب به شهادت رساندند. آیتالله مدنی که در آن روز بعد از خطبههای نماز جمعه شروع به نماز خواندن کرد که در آن لحظه یکی از حضار و نمازگزاران به وی نزدیک شد. فرد مزبور مجید نیکو نام داشت که از عوامل سازمان منافقین بود. روزنامه جمهوری اسلامی در ۲۱ شهریور ۱۳۶۰، ترور آیت الله مدنی را اینگونه گزارش کرد: «مقارن ساعت ۴۰ : ۱ بعدازظهر، هنگامی که آیت الله مدنی بعد از اتمام نماز جمعه ایستاده بود و حجتالاسلام میرزا نجف آقازاده ـ یکی از روحانیون تبریزـ مشغول سخنرانی بود که شخص ناشناس به منظور پرسش، به طرف آیتالله مدنی رفته، در حالی که تظاهر به آغوش گرفتن ایشان مینماید، وی را ترور میکند. بنا به گفته شاهدان عینی در این لحظه، دو انفجار متوالی هم روی میدهد که متعاقب آن شهید مدنی روی زمین میافتد و چندین نفر هم مجروح میشوند. ضارب نیز متلاشی میشود. در این حادثه، حدود بیست الی سی نفر مجروح شدند که به بیمارستان های تبریز منتقل شدند.
ترور سید عبدالکریم هاشمی نژاد
سید عبدالکریم هاشمی نژاد در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۵۴ فعالیتهای سیاسی خود را به شکل علنی و با بیپروایی خاصی دنبال کرد و به همین دلیل به اتفاق آیتالله طبسی در مشهد دستگیر شد. وی ۲ سال در زندان بود و در این مدت (اواخر سال ۱۳۵۵) با تفکرات انحرافی گروهکهایی چون مجاهدین خلق آشنا شد. ضمن اینکه آنها نیز به خوبی از تفکرات هاشمینژاد اطلاع یافتند. در کنار شناخت مجاهدین خلق از عمق تفکرات دینی، سیاسی و اجتماعی آنچه باعث شد تا این فرقه تروریستی دست به ترور وی بزند این بود که آنها به خوبی از نقش تاثیرگذار هاشمینژاد در تداوم تحرکات انقلابی و در کل تثبیت جریان انقلاب آگاه بودند. در حقیقت اعضای سازمان تروریستی مجاهدین خلق در ترور هاشمینژاد مانند بسیاری از ترورهای سال ۱۳۶۰، شخصیتها و مقاماتی را هدف خود قرار میدادند که پیش از این در محیطهایی چون زندان با آنها آشنا شده بودند. در حادثه صبحگاه ۷ مهر ۶۰ هنگامی که حجتالاسلام هاشمینژاد در حال بازگشت از کلاس پاسخگویی به سوالات، از پلههای ساختمان حزب جمهوری اسلامی مشهد پایین میآمد، یکی از اعضای گروهک تروریستی مجاهدین خلق به نام هادی علوی که قبلا در حزب رخنه کرده بود و پس از شناسایی اخراج شده بود، خود را به نزدیک وی رسانید و با قرار دادن نارنجک جنگی روی شکم او و انفجار آن، هاشمینژاد را ترور کردد. در اثر انفجار این نارنجک یکی از دستهای تروریست قطع شد و یکی از نگهبانان حزب به نام محسن توکلی و یکی از شرکتکنندگان در کلاس پاسخگویی به سوالات به نام عطا ظریف مجروح شدند.
ترور آیتالله سید عبدالحسین دستغیب
در روز ۲۰ آذر ۱۳۶۰ آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، نماینده امام خمینی در فارس و امامجمعه وقت شیراز توسط منافقین ترور شد. تشکیلات منافقان زمان ترور را روز جمعه سیزده آبان تصویب کرد و برای این کار دختری به نام «گوهر ادبآواز» انتخاب شد. او به موجب مشکلات خانوادگی از کانون خانواده گریخته و در شیراز جذب تشکیلات منافقان شده بود. برنامه ترور روزِ سیزده آبان به طور ناگهانی به هم خورد و بخشی از تلاش گروه هدر رفت. اما آنان در پی فرصتی دیگر برآمده، نقشه یک ترور انتحاری را شکل دادند. روز جمعه بود و آیتاللّه دستغیب چون جمعههای قبل به سوی میعادگاه جمعه حرکت کرد. ناگهان در مسیر راه زنی از خانهای خارج و به طرف وی آمد و چون معمولاً افراد در راه به او نامه میدادند آن زن توانست خیلی سریع خود را به وی برساند و در ساعت یازده و بیست و پنج دقیقه بود که انفجاری مهیب رخ داد و آیتالله دستغیب به شهادت رسید.
ترور ناموفق حجتالاسلام احسانبخش
مرحوم حجت الاسلام احسانبخش ازجمله چهرههای نهضت امام خمینی در استان گیلان به شمار میآمد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی از جانب حضرت امام به نمایندگی امام در استان گیلان و امامت جمعه رشت منصوب شد. سازمان طرحی را توسط یکی از اعضای خود به نام علی «پورابراهیمی» برای ترور ایشان به اجرا درآورد که منجر به مجروح شدن ایشان گردید. مرحوم احسانبخش پس از بهبودی سالها در کسوت امامت جمعه رشت به خدمت اشتغال داشت و سرانجام به دیار باقی شتافت. سازمان در چند شماره از نشريه «مجاهد» ضمن پذیرفتن مسئولیت این عملیات تروریستی به معرفی مجری آن و شرح عملیات پرداخت از جمله در شماره ی ٤٨٦ آمده است:
«ساعت یک بعد از ظهر پنج شنبه ٢٦ فروردین سال ١٣٦١ غریو انفجاری در مرکز رشت طنینانداز شد هدف عملیات احسانبخش نماینده خمینی در گیلان بود در این عملیات مقدس انتحاری مجاهد قهرمان علی پورابراهیمی توانست با حضور در مسجد کاسهفروشان شهر رشت و رساندن خود به احسانبخش ضامن نارنجک همراه خود را کشیده و دستهای خود را به دور بدن احسانبخش حلقه کند در این عملیات احسانبخش به شدت مجروح شد و شماری از اطرافیان و پاسداران از پای درآمدند.»
ترور آیتالله علی قدوسی
آیتالله قدوسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم در صحنه اجرایی فعالیتهای انقلابی ظاهر شد و یکی از اعضای فعال کمیته استقبال از امام بود و به فرمان امام ماموریت پیدا کرد تا در دادگاههای انقلاب که در تهران تشکیل میشد حضور یافته و متصدی مقام قضاوت شود. پس از گذشت چند ماه از پیروزی انقلاب، دادگاههای انقلاب بینظم و با مشکلات زیادی درگیر بود که این امر مسئولین را واداشت تا برای این وضعیت راهحلی بیابند. در همین حال بود که طی حکمی از سوی امام، قدوسی به سمت دادستانی کل کشور منصوب شد. آیتالله قدوسی سرانجام بعد از ۳۱ ماه حضور در سمت دادستانی انقلاب، در حالی که ۸ ماه از شهادت فرزندش محمدحسن در عملیات هویزه میگذشت، در جریان بمبگذاری در دادستانی انقلاب در چهارراه قصر تهران که بعدها سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مسئولیت آن را برعهده گرفت، ترور شد و به شهادت رسید. بعدها معلوم شد فردی نفوذی از کارمندان دادستانی دقایقی قبل از انفجار زیر اتاق آیتالله قدوسی بمبی آتشزا تعبیه کرده و به سرعت از این مکان خارج شده است. این چنین بود که در ساعت ۸:۴۰ روز شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ انفجار مهیبی در زیر دفتر آیتالله قدوسی رخ داد، به نحوی که دیوار پشت سر او جدا شده و او را از اتاقش در طبقه دوم به کف حیاط دادستانی پرت کرد. آیتالله قدوسی که به شدت مجروح شده بود ابتدا به بیمارستان ۵۰۱ ارتش و سپس به بیمارستان شهدا انتقال یافته و تحت عمل جراحی قرار گرفت، اما وی در نهایت به دلیل خونریزی شدید مغزی به شهادت رسید.
ترور سید حسن آیت
سید حسن آیت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر کار تدریس، نمایندگی مردم نجفآباد را در مجلس خبرگان به عهده گرفت و با عضویت در هیاترئیسه نقش اساسی در تصویب اصل ولایت فقیه ایفا کرد. در مورد ترور شهید آیت، اتهام اصلی به سمت منافقین نشانه رفت و این گروه هم با سکوت خود، باکی از این که این ترور به دوش آنها نهاده شود، نداشتند. در عین حال، شهید آیت ازجمله افرادی بود که از حادثه تروریستی ۷ تیر ۶۰، جان سالم به در برده بود و احتمالاً منافقین این موضوع را تاب نیاوردند و در اربعین شهدای هفتم تیر در ۱۴ مرداد ۶۰، او را به وصل سایر شهدا رساندند.
ترور آیتاللّه عطاءاللّه اشرفی اصفهانی
در ۲۳ مهر سال ۶۱، آیتالله اشرفی اصفهانی در حالی که برای اقامه نماز جمعه آماده میشد، در مسجد جامع کرمانشاه توسط فردی به نام محمدحسین خداکرمی به شهادت رسید. بعد از این جنایت، نشریه مجاهد، ارگان سازمان مجاهدین خلق با برعهده گرفتن این عملیات، خداکرمی را به عنوان یکی از عوامل خود معرفی کرد.
ترور آیتالله محمد صدوقی
آیتالله صدوقی که از مبارزان دوران پهلوی بود، پس از پیروزی انقلاب توسط امام خمینی به امامت جمعه یزد منصوب شد. وی به دلیل تاثیرگذاری فراوان در جریان انقلاب، به شدت مورد خشم دشمنان انقلاب قرار داشت و چند بار نیز مورد سوء قصد قرار گرفت. سرانجام در ماه مبارک رمضان مصادف با یازدهم تیرماه سال ۱۳۶۱ بعد از نماز جمعه، مورد حمله انتحاری منافقین قرار گرفت. عامل ترور شخصی به نام «محمدرضا ابراهیمزاده» بود.
ترور ناموفق آیتالله واعظ طبسی
در ۲۹ بهمن ۱۳۶۱، دو تن از اعضای گروهک منافقین در فاصله دو خطبه نماز جمعه مشهد تلاش کردند تا آیتالله واعظ طبسی را ترور کنند اما این عملیات آنان توسط اعضای سپاه پاسداران خنثی شد. این دو تن به نامهای بابایی و میرنژاد با هوشیاری سپاه در انجام عملیات ترور ناکام ماندند. آیتالله طبسی در خصوص ترورها و سوءقصدها نسبت به خودش بیان میکنند: «سه مرتبه تصمیم گرفته بودند مرا به آن هدف و ایدهای که در آرزوی آن هستیم یعنی شهادت برسانند: اولین بار بمبی را در جلدی به عنوان نهج البلاغه کار گذاشته بودند و قرار بود زمانی که ما در جمع پاسداران هستیم به دست بنده برسد و قضیه تمام شود که خدا مکر آنان را نقش بر آب کرد. بار دوم تصمیم داشتند از مواد منفجره استفاده کنند این بار لحظهای که این منافق به من نزدیک میشد در فاصله دو قدمی متوجه شدم و این را از الطاف خدا میدانم که مقدر کرده بود چند روزی دیگر توفیق خدمتگزاری در این جهان را داشته باشیم. آن چه که نظرم را جلب میکرد، خدا بود و من در آن لحظات حساس توجه به الطاف و عنایت خدا داشتم، در یک ثانیه اگر سیم برق مطابق هدف پیشبینیشده با بنده اصطکاک پیدا میکرد، که آتش آن اصطکاک را هم برخی دیده بودند مسئله تمام بود.»
ترور اسدالله لاجوردی
اسدالله لاجوردی پس از خاتمه پرونده فرقان و پیشگیری از ادامه ترورها توسط این گروهک، مسئولیت دادستانی انقلاب تهران را در طول سالهای ۶۰ تا ۶۳ برعهده گرفت. لاجوردی با توجه خاص به اهداف منافقان که روی احساسات جوانان سرمایهگذاری کرده بودند، مردم را متوجه ایدههای التقاطی و ضد فطری سازمان منافقین میکرد. گروهکها که با رفتار اسلامی و مقتدرانه او مجال هیچگونه فعالیتی نداشتند، با فشارهای بسیار زیادی که از سوی باند مهدی هاشمی و از طریق منتظری وارد ساختند، برای برکناریاش میکوشیدند. در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی، منافقین بارها کمر به ترور و قتل او بستند ولی در هر بار ناکام بودند تا این که در اول شهریور ۱۳۷۷ شهید لاجوردی توسط علیاصغر غضنفرنژاد و علیاکبر اکبری از اعضای گروهک منافقین مورد سوءقصد قرار گرفت و به شهادت رسید.
ترور علی صیاد شیرازی
علی صیاد شیرازی در سازماندهی نیروهای انقلابی ارتش نقش بسزایی داشت و پس از پیروزی انقلاب، در بحبوحه غائله سال ۱۳۵۸ ضد انقلاب در کردستان، به فرماندهی عملیات شمال غرب کشور برگزیده شد و در پاکسازی کردستان به همراه شهید دکتر چمران نقش مهمی ایفا کرد. صیاد شیرازی در تیر ۱۳۶۵ با پیشنهاد آیتالله خامنهای و به فرمان امام به عضویت شورای عالی دفاع منصوب شد و در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. در مهر ۱۳۶۸، بنا به درخواست رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، و با موافقت و حکم فرماندهی کل قوا به سمت معاونت بازرسی ستاد کل نیروهای مسلح منصوب شد. در نهایت صیاد شیرازی در بامداد ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ به وسیله عوامل مسلح سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در پوشش رفتگر، مقابل درب منزل مسکونیاش واقع در تهران و در برابر دیدگان فرزندش ترور شد و به شهادت رسید.
ترور دانشمندان هستهای
علاوه بر افرادی که در فوق نام آنان ذکر شد، بسیاری از دانشمندان هستهای نیز هدف ترور دشمنان نظام قرار گرفتند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود. شهید مسعود علیمحمدی در صبح روز ۲۲ دی ماه ۱۳۸۸ در اثر انفجار بمبی که در موتورسیکلت جاسازی شده بود و به فاصله یک متر از درب ورودی منزل وی به یک درخت بسته شده بود، در قیطریه تهران، به شهادت رسید. دکتر مجید شهریاری صبح روز دوشنبه ۸ آذر ماه ۸۹ در بلوار ارتش، مورد سوءقصد قرار گرفت و به مقام شهادت نائل آمد. شهید رضایینژاد در تاریخ اول مرداد ۱۳۹۰ توسط سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) به شهادت رسید. شهید مصطفی احمدی روشن در ۲۱ دی ۱۳۹۰ پس از خروج از منزل در ساعت ۸:۳۰ صبح توسط یک موتورسیکلت سوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی در خیابان گلنبی تهران، ترور شد. چند روز پس از ترور دانشمندان هستهای کشورمان، منافقین به مشارکت در شناسایی این دو دانشمند هستهای اعتراف کرده و نوشتند، نقش شهریاری و عباسی، در پروژه اتمی جمهوری اسلامی، پیش از این، بارها از سوی ما افشا شده است. اسناد زیر نشان میدهد دانشمندان شهید دکتر شهریاری و دکتر عباسی از سوی منافقین در معرض شناسایی و ترور قرار گرفتهاند.
سند اول: در تاریخ ۳۰ آبان سال ۱۳۸۶ سایت شبکه تلویزیونی فاکس نیوز مقالهای به قلم یکی از سرکردگان منافقین منتشر کرد که در این مقاله آمده است: «متخصص اتمی عالیرتبه محسن فخریزاده و فریدون عباسی، برنامه تحقیقاتی اتمی نظام را در دانشگاه موسوم به امام حسین اداره میکنند.»
سند دوم: در تاریخ ۱۲ آذر همان سال سایت منافقین در گفتوگو با یکی از عوامل خود اعلام کرد: «دانشگاه امام حسین(ع) یک مرکز تحقیقاتی و پشتیبانی هستهای است که برخی از فعالیتهای انجام شده در آن به قرار زیر است: ۱- با استفاده از یک دستگاه ژنراتور نوترون، آزمایشهایی درباره پرتاب نوترون با قدرت بالا زیرنظر "فریدون عباسی" صورت گرفته است...» در این نوشته همچنان به سوابق تحصیلی و آدرس محل کار دکتر عباسی اشاره کاملی شده است. اما با وجود این ترورها علیه ارزشها، نهادها و شخصیتهای انقلابی، از دهه ۶۰ تاکنون، جمهوری اسلامی همواره در مسیر خود استوار ایستاده است و حذف فیزیکی شخصیتهای انقلابی توسط منافقان و ایادی استکبار مانع نشده است تا ایران به سمت اهداف خود گام برندارد. تجربه تلخ این ترورها در این آب و خاک، نشان از مقاومت مردم ایران در برابر تهدیدات درونی و بیرونی دشمنان دارد تا جایی که مردم همواره در برابر گروههای منافق ایستادگی کردهاند.
ترور حسن صیاد خدایی
سرهنگ حسن صیاد خدایی، از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۱ در تهران ترور شد. او مقابل منزلش در خیابان مجاهدین اسلام، هنگامی که در خودروی شخصیاش نشسته بود، هدف پنج گلوله از سوی دو موتورسوار ناشناس قرار گرفت و به شهادت رسید. صیاد خدایی حوالی ساعت ۱۶:۰۰ در حالی که قصد ورود به منزلش را داشت، هدف حمله قرار گرفت. دو فرد مسلح که سوار بر یک موتورسیکلت بودند، بدون هشدار قبلی از فاصله نزدیک به او شلیک کردند و بلافاصله از صحنه گریختند. نیروهای امنیتی بلافاصله در محل حاضر شدند و تحقیقات را آغاز کردند. سپاه پاسداران این ترور را به عناصر وابسته به استکبار جهانی ازجمله موساد نسبت داد و اعلام کرد که وی از مدافعان حرم و از اعضای نیروی قدس سپاه بوده است. رسانههای غربی و اسرائیلی گزارش دادند که او در عملیاتهای برونمرزی سپاه نقش داشته است. برخی منابع، او را مرتبط با برنامههای پهپادی ایران دانستهاند. مقامات ایران، ازجمله رئیسجمهور و وزیر امور خارجه وقت، این اقدام را محکوم کردند. چندین رسانه بینالمللی، ازجمله نیویورکتایمز، به نقل از منابع اطلاعاتی غربی، اسرائیل را عامل این ترور دانستند. ادعا شد که صیاد خدایی در انتقال فناوریهای نظامی به گروههای مقاومت منطقه، ازجمله حزبالله لبنان، نقش داشته است. با این حال، رژیم صهیونیستی به طور رسمی مسئولیت این حمله را نپذیرفت.
نگاه کنید به:
تبار ترور(مروری بر تاریخچه و کارنامه تروریستی سازمان مجاهدین خلق)، محمدصادق کوشکی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۷.
از مهاباد تا مهاباد (شهید محسن فخریزاده) تاریخ شفاهی زندگی شهدای هستهای، امیرحسین نباتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴۰۳.
بهرسم داود (شهید مجید شهریاری) تاریخ شفاهی زندگی شهدای هستهای، امیرحسین نباتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴۰۳.
دغدغهبرای ایران (شهید مسعود علیمحمدی) تاریخ شفاهی زندگی شهدای هستهای، امیرحسین نباتی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴۰۳.
دلواپس نطنز (شهید مصظفی احمدی روشن) تاریخ شفاهی زندگی شهدای هستهای، مریم بابایی نیابلوچی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۴۰۳.