گروه فرقان
نویسنده: علی کردی
کتاب پیش روی از جمله معدود آثاری است که به بررسی عملکرد و ایدئولوژی جریانها و گروههای سیاسی فرقان میپردازد. کتاب شامل یک مقدمه، پیشگفتار و سه بخش است که بخش اول و دوم به سه فصل و پخش سوم به دو فصل تقسیم میشود. کتاب سرانجام با نتیجهگیری و فهرست منابع و اسناد به پایان میرسد. نویسنده کتاب، با بهرهگیری از مباحث جامعهشناسی تاریخی توانسته است تحلیلی روشمند و ژرف از گروهک فرقان ارائه دهد. نقطه تمرکز کتاب به تبیین و تحلیل علل شکلگیری و اضمحلال این گروه طی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۰ میپردازد.
بخش اول کتاب به خاستگاه و دیدگاههای ایدئولوژیک فرقان پرداخته که خود به سه فصل تقسیم میشود: ۱- فرقان و ایدئولوژی؛ ۲- دیدگاههای ایدئولوژیک؛ ۳- ایدئولوژی فرقان در محاق
فصل اول به دیدگاه ایدئولوژیکی گروه فرقان پرداخته شده و نویسنده با اشاره به تاریخچهای از شکلگیری این گروه به عنوان یکی از گروههای فکری و سیاسی به رهبری اکبر گودرزی میپردازد. وی در ادامه میافزاید رهبر گروه فرقان با مطالعهی آثار افرادی چون دکتر شریعتی و آیتالله طالقانی به قرائت نوینی از مسائل دینی دست یافتند تا جایی که این گروه معتقد به اسلام منهای روحانیت گردیدند. (گروه فرقان، ص۲۰) مؤلف در ادامه ریشههای ایدئولوژیک گروه فرقان را در تفسیر رأی به قرآن مجید، به کارگیری قرآن در متن زندگی، بیان مینماید.
فصل دوم به دیدگاههای ایدئولوژیک گروه فرقان در ارتباط با رابطه انسان و جهان، امامت در عصر غیبت، ولایت فقیه و نظام اسلامی میپردازد. به اعتقاد نویسنده گروه فرقان در بحثهای خود دربارهی ماهیت انسان، آن را طبیعتی درهم فشرده میداند که ظرف وجودی او گستردهتر و طبیعت انسانیاش پهناورتر از طبیعت جهان است. مؤلف در ادامه این فصل به دیدگاههای ایدئولوژیکی گروه فرقان در ارتباط با امامت در عصر غیبت و ولایت فقیه میپردازد. وی دیدگاه گودرزی را دربارهی ولایت فقیه چنین مینویسد: «یکی از مباحث مهم اعتقادی، موضوع ولایت فقیه است که گروه منحرف فرقان از مخالفان اصلی مترقی ولایت فقیه میباشند و معتقد به نظام اسلامی و ولایت فقیه نمیباشند.» (صص ۵۸- ۵۴) در ادامه مؤلف دلایل اکبر گودرزی را در عدم پذیرش نظام اسلامی ذکر میکند.
فصل سوم با عنوان «ایدئولوژی فرقان در محاق» میباشد. در این فصل مؤلف با ارائه متن بازجویی گودرزی به طور کامل خواننده را با عمق دیدگاههای فلسفی گودرزی آشنا میکند. در این پرسش و پاسخ مشخص میشود آنچنان که گودرزی در کتابهایش از مباحثی چون تضاد، تکامل و تغییرات کمی به کیفی سخن گفته هیچگونه مهارتی در این بحثها ندارد و صرفاً مطالب را از کتب و اندیشههای دیگران استفاده نموده و خود اندیشهای در این زمینه ندارد. (صص۸۰- ۷۲) در ادامه این فصل به مواضع ایدئولوژیک امام در قبال ایدئولوژی و اندیشه التقاطی گروه فرقان میپردازد و در این رابطه مینویسد: «امام فضای بحران ایدئولوژیک را فضای بحث و جدل منطقی نمیدید، بلکه آن را متأثر از فرصتطلبی گروههای سیاسی میدید که منازعه و مقابله با آن روش خاص خود را طلب میکرد». از آنجا که التقاطیون فرقان و منافقین برای موجه جلوه دادن خود از منابع بزرگ اسلامی چون قرآن و نهجالبلاغه استفاده میکردند، امام در این زمینه نیز رهنمودهایی ارائه دادند: «اینها با خود قرآن یا نهجالبلاغه میخواهند ما را از بین ببرند و قرآن و نهجالبلاغه را از بین ببرند». مؤلف سپس به مواضع حضرت امام از نظر فقهی در مقابل گروهک فرقان پرداخته و چنین مینویسد: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضرورت اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است، قیام کردن بر خلاف حکومت اسلامی جزایش جزای بزرگی است».(صص ۸۳- ۷۸)
بخش دوم کتاب به موضوع «فرقان و فعالیتهای پیش و پس از انقلاب اسلامی» اختصاص دارد. این بخش نیز در سه فصل سازماندهی شده است:
۱- فعالیتهای فرقان پیش از انقلاب؛ ۲- اقدامات و فعالیتهای فرقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی؛ ۳- فرقان و اقدامات تروریستی.
در فصل اول نویسنده به فعالیتهای پیش از انقلاب گروه فرقان به رهبری اکبر گودرزی میپردازد. نویسنده در آغاز این فصل به بیوگرافی گودرزی تولد- تحصیلات و فعالیتهای وی در مساجد الهادی، شیخ هادی، خمسهی قلهک و همچنین چگونگی چاپ و محتوای نشریه فرقان و چارت سازمان با رسم نمودار اشاره میکند.
در فصل دوم به اقدامات و فعالیتهای فرقان پس از پیروزی انقلاب اسلامی اشاره میکند گروه فرقان همچون گروههای سیاسی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی بر شدت فعالیت خود افزود. مؤلف فعالیتهای گروه فرقان را در جهت تخریب و صدمه زدن به انقلاب در ۶ محور معرفی میکند: ۱- پخش اعلامیه؛ ۲- چاپ کتاب؛ ۳- جذب نیرو؛ ۴- اقدامات تروریستی چون حمله به بانکها و ترور شخصیتها؛ ۵- تشکیل خانههای تیمی؛ ۶- نفوذ در نهادهای انقلابی تازهتأسیس.
فصل سوم با عنوان «گروه فرقان و اقدامات تروریستی» مورد بررسی قرار میگیرد. گروهک فرقان با توجه به مواضع تند خویش در قبال روحانیت و نیز مشاهدهی پیروزی و درخشش سیاسی روحانیت در سال ۱۳۵۷ و نهایتاً پیروزی انقلاب ترورهای زیادی انجام دادند. فرقان برای توجیه اعمال جنایتهای خویش به مبانی ایدئولوژیک متوسل میشدند و در این شرایط، تبلیغات و فعالیتهای زیادی انجام دادند. مؤلف سپس به چگونگی و نحوه ترور بیست تن از افراد که از آن جمله شهید آیتالله مطهری، مفتح، آیتالله قاضی، حاج مهدی عراقی و پسرش، سرلشگر محمدولی قرهنی و دیگران اشاره میکند. در ادامه به اعتراض و واکنشهای حضرت امام، دولت، سایر گروهها و سازمانهای سیاسی نسبت به ترورها و همچنین چگونگی دستگیری اکبر گودرزی و محاکمه اعضاء گروه فرقان به طور مبسوط میپردازد.
بخش سوم مواضع و دیدگاههای سیاسی، اجتماعی گروه فرقان را دربرمیگیرد. این بخش نیز در دو فصل سازماندهی شده است: ۱- مواضع سیاسی؛ ۲- فرقان در محاق سیاست.
در فصل اول «مواضع سیاسی» گروه فرقان مورد بررسی قرار گرفته است. مؤلف با اشاره به اینکه گروه فرقان چون در تعارض ایدئولوژیک با روحانیت و اسلام ناب قرار داشت، میکوشید مواضع سیای خویش را بر اساس همان تعارض ایدئولوژیک حفظ نماید. معتقد است در مواضع سیاسی کاملاً خام و احساسی با مسائل برخورد کرده و بدون داشتن اطلاعات و دادههای سیاسی مواضع سیاسی رادیکال اتخاذ میکرد که بیشتر به کینهتوزی سیاسی شباهت داشت. در ادامه تعارض و واکنشهای گروه فرقان با پیروزی انقلاب اسلامی، رفراندوم جمهوری اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران، موضوع کردستان، تسخیر لانه جاسوسی، مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد.
فصل آخر کتاب با عنوان «فرقان در محاق سیاست» به تحلیل و پیشبینیهای گروه فرقان دربارهی آینده انقلاب اسلامی میپردازد. در این فصل نویسنده به مواضع سیاسی امام در قبال جنایات گروه فرقان در به شهادت رساندن و ضربه زدن به نظام سیاسی ایران اشاره میکند. نویسنده در پایان کتاب، قسمتی را با عنوان تحلیل نهایی و نتیجهگیری ارائه نموده که به صورت فشرده به تحلیل موضوع پرداخته و از مباحث خود نتیجهگیری میکند که از نکات قوی کتاب است.
مطالعه این کتاب نه تنها برای تحلیل اوضاع و احوال سیاسی ایران در مقاطع پیروزی انقلاب اسلامی واجد اهمیت است بلکه راه را برای ماهیت و تحلیل گروهک فرقان در مقاطع گوناگون میگشاید.
دانلود کتاب