برخورد فکری با فرقان نه عملیاتی

گفتگو با حمیدرضا نقاشیان

...برادری در مجموعه این‌ها بود که بعد‌ها به جبهه رفت و سپس در بنیاد مستضعفان هم خدمت می‌کرد. او عمیقاً تواب شد، شاید اگر اسمش را هم بگویم بدش نیاید، نامش آقای شادان رو بود و شاخه‌ای از انتشارات فرقان را در میدان شمشیری اداره می‌کرد.
ما ایشان را سر قراری که با بچه‌های شاخه نظامی داشت دستگیر کردیم و کاغذ بسیار کوچکی را که نیمی از آن را خورده بود از او گرفتیم که از آدرس توی آن فقط میدان شمشیری باقی مانده بود ظاهراً قرار بود این آدرس در اختیار کسی که نزد او می‌آمد، قرار بگیرد.
از آنجا که بیش از سی سال از این ماجرا گذشته، شاید جزئیات به دقت یادم نیاید، اما نکته مهم این است که در این قرار بنا بود یک خانه تیمی را تخلیه و امکانات آن را به منزل دیگری منتقل کنند. ما بیش از ۱۵، ۲۰ جلسه با آقای شادان رو حرف زدیم و ابتدا پایه‌های فکری ایشان را متزلزل کردیم تا نهایتاً توانستیم آدرس آن محل را از ایشان بگیریم.
یکی از کارهای مهمی که در مورد گروه فرقان انجام شد، اما متأسفانه روی بقیه گروه‌ها انجام نشد، برخورد فکری است و نه عملیاتی. لذا برخورد با گروه فرقان با برخورد با مجاهدین خلق و گروه‌های چپ متفاوت بود.
من زمانی از مرحوم شهید لاجوردی گلایه کردم که چرا برخورد شما با منافقین فکری نیست؟ این‌ها به لجاجت می‌افتند و علتش هم این است که شما با تفکر سازمانی این‌ها برخورد نمی‌کنید، بلکه با خود منافق برخورد می‌کنید.
تفاوت این دو در این است که وقتی شما با شخص برخورد می‌کنید او در پایداری نسبت به اعتقادات انحرافی‌اش لجوج‌تر می‌شود، ولی وقتی با تفکر سازمانی او برخورد می‌کنید و پایه‌های فکری‌اش را به هم می‌ریزید، این شیوه جواب می‌دهد. به دلیل دستگیری‌های گسترده منافقین، متأسفانه برخورد با آن‌ها مثل برخوردی که ما با فرقان داشتیم، نبود و شاید اگر آنگونه برخورد می‌کردیم بهتر نتیجه می‌گرفتیم.
ما در جریان فرقان بعد از دستگیری‌های اولیه، بهترین کاری که کردیم این بود که به سراغ افرادی چون آقای دکتر احمد احمدی، شهید عباسعلی ناطق نوری، آقای معادیخواه، آقای ناطق و امثالهم رفتیم و از آن‌ها دعوت کردیم داخل زندان بیایند و با زندانی‌ها جلسات بحث برگزار کنند، این جلسات گاهی تا نماز صبح طول می‌کشید.
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.