مدیریت سازمانی فرقان
گفتوگو با حجت الاسلام و المسلمین سید هادی خسرو شاهی
*نوع فعالیتهای گودرزی و فرقان پیش از انقلاب چگونه بود و آیا در آنها در آن زمان هم بر ضد رژیم شاه، دست به اسلحه برده بودند یا فقط پس از انقلاب اسلامی به فکر مبارزه به اصطلاح مسلحانه و ترور افتادند؟
_ اشاره کردم که اکبر گودرزی که در واقع از لحاظ فکری سر دسته و همه کاره فرقه فرقان بود، نخست در مساجد تهران از جمله مسجد الهادی در خیابان شوش، مسجد شیخ هادی نزدیک پارک شهر، مسجد فاطمیه واقع در خزانه و سپس مسجد خمسه واقع در قلهک و غیره تفسیر قرآن میگفت؛ و سپس در منازل افراد به تدریس و شرح نهج البلاغه میپرداخت و به تکثیر و نشر دروس تفسیری به شکل پلیکپی اقدام میکرد و از اسفند ماه ۵۶ نشریه فرقان را منتشر ساخت که تا اسفند ماه ۵۹ سی و پنج شماره از آن به طور ماهانه منتشر گردید.
فعالیتهای گودرزی پیش از انقلاب، محدود به کارهای به ظاهر دینی و فرهنگی بود و به رغم فشار همه جانبه رژیم بر همه نیروهای چپ و راست، هیچ نوع محدودیت و مشکلی هم توسط رژیم شاه و ساواک بر سر راه فرقان ایجاد نمیشد؛ حتی به گفته خود گودرزی برای فعالیتهای بیشتر با دامنهای وسیعتر وی با هماهنگی دو نفر به نامهای دکتر عابد و دکتر ملکی تصمیم میگیرد رهسپار اروپا شود و به همین منظور بدون هیچ مشکلی راهی پاکستان میگردد، قرار میشود از آنجا به لبنان برود، ولی آنها به وعده خود وفا نمیکنند و او را حتی به بیروت هم نمیبرند. لذا پس از اقامت دو ماهه در پاکستان باز به ایران بر میگردد و از نو به کار تشکیل جلسات مذهبی و نشر کتاب و صدور اعلامیه میپردازد که باز با هیچ مسئلهای از طرف ساواک روبرو نمیشود
در اینجا انسان به یاد جریان کسروی میافتد که به رغم محدویتهای دوره رضاخانی برای هر گونه فعالیت مذهبی، او در فعالیتهای خود و نشر کتاب و مجله پیمان و پرچم و ایجاد گروه مسلح رزمندگان و سپس تشکیل جلسات متعدد به عنوان آغاز دوران پاکدینی مبارزه بر ضد شیعه و روحانیت و به اصطلاح آخوندیسم را ادامه میدهد و شهربانی و نهادهای امنیتی وقت هم نه تنها مانعی را بر سر راه او قرار نمیدهند، بلکه دست او را در هر گونه فعالیت ضداسلامیشیعی باز میگذارند.
*سازماندهی این گروه چگونه صورت میگرفت؟ هزینههای آن از کجا تأمین میشد؟ شیوه عضوگیری چگونه بود و تشکیلات مخفی آنها چگونه به وجود آمد؟
_ عضوگیری فرقه از همان مجالس مذهبی و تفسیر قرآن در مساجد آغاز گردید و تا دوران مخفیکاری ادامه یافت و آنها توانستند با تشکیل هسته مرکزی و بخشهای وابسته، سازماندهی را به وجود آورند که در آن حرف اول و آخر را خود گودرزی میزد
تأمین هزینههای سنگین چاپ و نشر دهها کتاب در صدها هزار نسخه و پرداخت هزینههای جاری افراد که بالغ بر پنجاه نفر شده بودند، نخست از راه تهدید و باج گیری از مردم به دست میآمد و سپس برای توسعه کار به سرقت مسلحانه از بانکها دست زدند
چارت سازمانی آنها تقریباً به این شکل بود، رهبری: اکبر گودرزی، مرکزیت: علی حاتمی، سعید مرآت، کمال یاسینی، عباس عسگری، هسته وابسته: حسین اقرلو، علی اسدی، بهرام تیموری، حسن حسنی، حمید نیکنام، سعید واحد. محسن سیاهپوش، عبدالرضا رضوانی، محمد حسینی.
*آقای مرتضی الویری که در کشف و دستگیری اعضا گروه فرقان نقش فعالی داشته است در مصاحبهای میگوید که به هنگام دستگیری گودرزی، سیصد هزار تومان پول نقد کشف شد و سپس مدعی میشود که این مبلغ که در آن زمان پول زیادی بود، توسط همان تعداد محدود اعضایی که درآمدهایی داشتند، تأمین شده است نظر شما چیست؟
_ متأسفانه این نظریه برادر عزیزمان آقای الویری با واقعیت تطبیق نمیکند، چند جوان دانشجو یا بیکار وابسته به فرقه فرقان چه منبع درآمدی داشتند که بتوانند سیصد هزار تومان پول نقد را آن هم در آن زمان در اختیار سر کرده فرقه قرار دهند؟
اعتراف رسمی و مکتوب گودرزی درباره تعداد اموال و املاک فرقه فرقان و تعداد سرقتهای مسلحانهای که از بانکها به عمل آوردهاند، نشان میدهد که فرقان علاوه بر باج گیری از تجار و کسبه که از طریق نامههای تهدید آمیز اقدام میشد (اسناد آن در پرونده گودرزی موجود است) سرانجام به این نتیجه رسید که با پول باج گیری نمیتوان به هدف رسید و به همین دلیل به سرقت مسلحانه از بانکها اقدام کرد
فهرست بعضی از آن بانکها به قرار زیر است: (آمار این سرقت و ترورها طبق اعتراف مکتوب گودرزی در پرونده وی موجود است) بانک ایران و خاورمیانه در خیابان پاسداران، بانک سپه در خیابان پاسداران، بانک صادرات شعبه بخارست، بانک ملی شعبه قلهک، بانک صادرات خیابان ولی عصر (ناموفق)، بانک ملی شعبه تجریش، بانک صادرات خیابان زعفرانیه (ناموفق)، بانک ملی شعبه عباس آباد، بانک ملی شعبه طالقانی، بانک ملی شعبه ستارخان، بانک بازرگانی شعبه میرداماد، بانک صادرات شعبه بیات.
گودرزی درباره چگونگی استفاده از پولهای سرقت شده از بانکها هم مینویسد:«... به طور کلی پولهای مصادره شده در اختیار برادران حمید، محسن، سعید، بهرام، علی، رضا و همچنین در اختیار عباس عسگری و محمد متحدی بوده است و آنها موضوع را به طور کلی با من در میان گذاشتهاند. شش فقره اول را صرف خرید دو باغ، یکی در کلاک کرج و دیگری در احمدآباد و ماشین و وسایل تکثیر کردهاند و عباس و محمد هم مقداری از این پولها را صرف خرید وسایل تکثیر و ماشین، اجاره خانه و ضروریات تبلیغات و انتشارات نمودهاند. مقداری هم که در موارد دیگر هم توضیح دادهام از طریق حسن اقرلو و عبدالرضا رضوانی به حسن حسینی (قاسم) داده شده است که مقداری اسلحه تهیه کرده است و مقداری هم به امیر هوشنگ قلعه نوتاش دادهام که باغی در نزدیکی کرج تهیه نموده است.»
البته او فقط اشاره میکند که بخشی از اموال سرقت شده، برای تأمین هزینه زندگی۵۰ نفر از اعضای گروه و نیز خود گودرزی و تهیه و خرید اسلحه برای فرقه، خرج شده است... ولی روشن است که تأمین مخارج اعضاء فرقه و خرید چندین باغ و خانه و ماشین و وسایل چاپ و نشر و تکثیر و غیره، با درآمد محدود چند جوان دانشجو یا بیکار مقدور نیست... بلکه این تشکیلات فرقهای بود که از طریق باج گیری و سپس سرقتهای مسلحانه به تأمین هزینهها پرداخت
آقای ناطق نوری که قاضی محکمه گروه فرقان بود، در خاطرات خود مینویسد:... فرقانیها پول بسیار در اختیار داشتند و معلوم نشد از کجا این همه پول را آوردهاند؟ نزد امام رفتم و گفتم: از این گروه پول زیادی به دست آمده، اگر اجازه بدهید بدهیم این بچههایی که در کشف این گروه زحمت زیادی کشیدند. امام هم اجازه دادند.
من هم چند قطعه زمین در ملاصدرا و شیخ بهایی که در آن زمان بیابان بود تهیه کردم و در اختیار این آقایان گذاشتم. دوستان به من گفتند: خودتان هم یک قطعه بردارید، گفتم: من یک خانه دارم و برای من کافی است...
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.