واکنش در قبال مرگ اکبر گودرزی

علی کردی

اکبر گودرزی رهبر فرقان که عامل فریب جوانان کم‌تجربه این گروهک بود، در سوم خرداد ۱۳۵۹ به مجازات رسید. او به عنوان یکی از مصادیق بارز مفسدین فی الارض، بهترین بندگان خدا را که غالباً از میان علما و دانشمندان دین و مجاهدین در راه خدا بودند، به قتل رسانده بود.
گروه فرقان در قبال اعدام اکبر گودرزی واکنش تندی از خود نشان داد و وی را به عنوان ششمین شهید ایدئولوژیک نامید. (نفرات قبلی عبارت بودند از: اصغر بدیع زادگان، محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن، رضا رضایی و علی شریعتی.) فرقان شماره ۲۵ نشریه خود را به اکبر گودرزی اختصاص داد و با چاپ تصویری از وی در ذیل عکس، عبارت: مجاهد تشیع مظلوم، شهید ششم ایدئولوژیک شیعه، اکبر گودرزی را درج نمود و در ابتدای یادنامه نوشت: با یاد زندگی سراسر درد و محرومیتش و فریادهای آغازین از جان برخاسته‌اش که جوانان محروم و پاک را ابوذر وار به رویارویی با غارتگران خلق و ملک‌های ظالم بر می‌شوارند. (فرقان شماره ۲۶، خرداد ۱۳۵۹، ص ۵)
در واقع این فریادهای از جان برخاسته، هرگز در دوران انقلاب به گوش شنوای مأموران ماجراجوی ساواک نرسید به گفته خود اکبر گودرزی او که یک‌بار دچار توهم شده و فکر کرده بود که او را تعقیب می‌کنند، مجبور شد به پاکستان برود این رهبر فریادگر ظاهراً فقط در کنج مساجدی که خود انتخاب می‌نمود، اسلام انحرافی و خود ساخته را در گوش مریدانش نجوا می‌کرد.
فرقان می‌افزاید: با یاد رگبارهای آتشینش که در غیر منتظره‌ترین موقعی که دشمن انتظارش را نداشت، قلب و مغز عناصر خیانت‌کار نظام نوپا را نشانه گرفت و به آن‌ها فهماند که به سادگی نمی‌توانند بر سرنوشت ملت محروم کشورمان تسلط یابند... و خواب و خیال امپراتوری‌های روم باستان و واتیکان قبل از رنسانس را در سر بپروراند. (همان)
افرادی که رگبار آتشین اکبر گودرزی قلب و مغزشان را نشانه گرفت، نزدیک‌ترین و شاخص‌ترین یاران امام بودند. این افراد بار‌ها در زندان‌های شاه، صدای مرگ را شنیده، ولی دست از مبارزه و جهاد در راه خدا برنداشته بودند. در حقیقت اکبر گودرزی راه ناتمام رژیم شاه را کامل کرد.
استاد مطهری که در یکی از مراحل بازجویی به شدت مورد اذیت ساواک قرار گرفته بود، (استاد شهید مرتضی مطهری در سال ۱۳۵۲ به دنبال بسته شدن حسینیه ارشاد دستگیر و راهی زندان شدند. در حین بازجویی به شدت ایشان را اذیت کردند. استاد پس از آزادی به طور پنهانی بخش‌هایی از این آزار‌ها را به شهید مفتح گفته بود و به کلیاتی از شکنجه‌ها نیز اشاره کرده بود. رجوع شود به: علی کردی، استاد شهید به روایت اسناد، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص ۲۱۲.) به ضرب گلوله فرقانی‌ها ناآگاه به شهادت رسید. مبارز پرآوازه حاج مهدی عراقی که امام او را معادل بیست مبارز خواند، در زمان رژیم شاه و در ارتباط با قتل منصور به اعدام و در دادگاه تجدید نظر با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد. (زوایای تاریک، خاطرات جلال الدین فارسی، تهران، نشر حدیث، ۱۳۷۳، ص ۱۳۰ ناگفته‌ها، خاطرات حاج مهدی عراقی، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۰)
سایر چهره‌هایی که در اثر کینه و عقده فرقانی‌ها به شهادت رسیدند، از خوش نام‌ترین مبارزان دوران انقلاب بودند. همچنین می‌خوانیم: طبیعی است که مرگ شهید، نوید بعثت و انگیزش در دوران حاکمیت ارتجاع می‌دهد و بعد از شهادتش، مظلومیت و حرکتش آشکار گشته و گواه و میزانی خواهد بود برای تمام آن‌ها که می‌فه‌مند... (فرقان، شماره ۲۶، خرداد ۵۹، ص ۵)
اتفاقاً مرگ گودرزی نتیجه عکس داد و فرقانی‌های فریب خورده، گروه‌گروه به دامان نظام اسلامی بازگشتند. آن‌ها ضمن حضور در جبهه‌های جنگ، برخی نیز به شهادت رسیدند. (خاطرات حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری، ج ۱، ص ۱۸۷)
اما فرقان همچنان با شور و احساسات شعار سر می‌دهد: آیا گمان می‌برند که با اعدام آشکار شهیدان همیشه زنده تاریخ، می‌توانند نسل و طبقه رو به اضمحلال خویش را نجات دهند و بر سرنوشت ملت محروم و مستضعفان حاکم شوند، ملتی که هنوز خاطرات ظلم و اختناق رژیم قبل را از یاد نبره است... (فرقان، شماره ۲۶، خرداد ۵۹، ص ۶.)
اشتباه فاحش سیاسیون کم تجربه و بی‌سواد فرقانی در همین نکته بود که آن‌ها متوجه حضور و حمایت یک‌پارچه ملت از انقلاب‌اسلامی نمی‌شدند. فرقانی‌های تندرو در حصاری از بدبینی قرار گرفته بودند که چیزی جز خود و شعارهای احساسیشان را درک نمی‌کردند. فرقان در تجلیل شعارگونه‌ای از اکبر گودرزی در ویژه نامه بعدی می‌نویسد: آری، شهید ششم ایدئولوژیک شیعه، اکبر گودرزی، این چوپان‌زاده آزاده، این الگوی درد و رنج و محرومیت و انسانیت و این تجسم عینی عصیان و قاطعیت و سازش‌ناپذیری و آزادگی، در طول زندگی کوتاه و سراسر تلاش و حرکتش، با فریاد و قلم رسواگرش به تمام آن‌ها که مشتاق اسلام و قرآنند، فهماند تا اسلام و قرآن اسیر طبقه و قشر خاصی همچون روحانیت است، هدایت‌گری و تکامل آفرینی اندیشه توحیدی انتظاری عبس و بیهوده است و قبل از اینکه از اسلام و توحید انتظار رهایی‌بخشی و آزاد‌سازی داشته باشیم، باید که خود اسلام و توحید را از اسارت متولیان غاصبش آزاد ساخت. (همان، هشتم خرداد ۱۳۵۹، ص ۳)
اگر کسی اکبر گودرزی را نشناسد، تصور می‌کند که با یک سوپر انقلابی آزاده روبروست که ده‌ها سال زندان‌های رژیم شاه را تجربه کرده و فریاد آزادگی سر داده است فرقان در فرازی دیگر می‌گوید: آری! برادر از آن زمان که تو و هم پیمانان صادقت، وحشیانه اسیر خبیثان هزار چهره گشتید و دیکتاتوری فاشیست آخوندیسم خود را در سایه در هم کوبنده سلاح‌هایش در امان دید، برادران و خوارهان محروممان در گنبد، کردستان، خوزستان و در هر کوی و برزنی، بی‌رحمانه آماج گلوله‌های مرگبار نظام گشتند و متولیان ریاکار، چاپلوس و نگون‌بخت و عوامل مزدور سرسپرده نظام، حرمت هیچ خونی و پیام و پیمانی را نگه نداشتند... (همان، ص ۵)
واقعیت این است که این فرقانی‌ها بودند که حرمت هیچ خونی را نگه نداشتند و تنها از روی سرسپردگی به اربابان منافق خود (سازمان مجاهدین‌خلق)‌‌ همان راهی را طی کردند که آمریکایی‌ها برای تحقق آن لحظه‌شماری می‌کردند. ضربه‌زدن به نظام انقلابی که نظام شاهنشاهی وابسته به غرب را سرنگون کرده بود، از مهم‌ترین آمال آمریکایی‌ها بود و فرقانی‌ها این حرکت را انجام دادند.