تئوری مبارزاتی دکتر شریعتی

گفت‌وگو با دکتر احسان شریعتی

*برخی معتقدند که بخش‌هایی از اندیشه دکتر این ظرفیت را دارد که گروه‌هایی مثل فرقان را بپروراند. یعنی با دمیدن بر کوره احساسات مخاطبین، آن‌ها را به قدری عصبانی کند که دست به ترور کسانی بزنند که از قضا برخی از آن‌ها از دوستان دکتر بوده‌اند، دیدگاه شما درباره این تلقی چیست؟

_ به طور کلی تفکر دکتر یک خط مشی فرهنگی، آگاهی‌بخش و خشونت‌پرهیز است و با این معیار باید مشی و روش‌های گروه‌های مدعی تداوم راه او را سنجید. کسی که با این خط مشی آشنا باشد، می‌داند که در اواخر دهه ۱۳۴۰ و دهه ۱۳۵۰ که گفتمان یا سرنمون حاکم بر مبارزات، مشی قهرآمیز مسلحانه بود، دکتر از نقطه نظر استراتژیک شیوه مبارزات چریک شهری سبک آمریکای لاتین را نمی‌پذیرفت.
و معتقد بود که به جزء در مواردی چون انقلابات ویتنام، الجزایر و فلسطین که خود مردم در برابر اشغالگر خارجی با دیکتاتور وابسته داخلی مقاومت می‌کنند و مسلح می‌شوند، مانند روزهای انقلاب در بهمن ۱۳۵۷، مبارزه مسلحانه روشنفکران جدای از مردم در نطفه خفه می‌شود و مهم‌تر آنکه به رهبری فکری‌سیاسی مبارزه، صدمه جدی جبران‌ناپذیری وارد می‌آید.
یادم هست در جوانی با بچه‌های گروه‌های چریکی آن زمان، درباره خط‌مشی چریکی که در آن زمان به این نام معروف و در بین گروه‌های سیاسی ایرانی و مخصوصاً فدائیان خلق، به عنوان نظریه مسعود احمدزاده مطرح بود، بحث می‌کردیم. این گرایش متأثر از انقلاب کوبا و چه گوارا و نظریات رژیس دبره بود که بنا به تجربیات آمریکای لاتین، به تئوری موتور کوچک موتور بزرگ را به حرکت می‌آورد، باور داشتند.
البته دبره بعد‌ها در آرای خود تجدید نظر کرد، زیرا این تئوری در همه جا حتی در‌‌ همان آمریکای جنوبی هم جواب نمی‌داد، ولی در ایران منعکس شده بود و گروه‌هایی هم به آن پیوسته بودند.
پس از سرکوب ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، هم در میان نیروهای مذهبی و هم نیروهای چپ و ملی‌گرا، مشی مبارزه مسلحانه مسلط شده بود. در چنین فضایی هم، هر چند دکتر با مبارزان همدلی و همسویی داشت، اما این نظریه را به عنوان راه و مشی غالب مبارزه رد می‌کرد و در عوض روش انقلاب فرهنگی‌اجتماعی را در پیش گرفت که‌‌ همان پروژه‌نوزایی و باز‌سازی سید‌جمال و اقبال لاهوری و برنامه چه باید کرد؟ حسینیه ارشاد بود.
یادم هست که پس از آزادی دکتر از زندان، روزی در روزنامه‌ها خبری منتشر شد که گروهی به نام هدفی‌ها یک روحانی را در اصفهان ترور کرده‌اند. دکتر تازه از زندان آزاد شده بود و همواره از سوی دستگاه منتظر توطئه‌ای بود. او بسیار ناراحت بود و می‌گفت که این می‌تواند توطئه‌ای باشد و بخواهند آن را به ما نسبت بدهند.
*اشاره شما به ترور آیت‌الله شمس آبادی است؟

_ بله، و پیش از اینکه خبرهای دقیق این ماجرا بیاید، یادم هست که از این بابت که چنین سوء‌استفاده‌هایی از سوی رژیم گذشته بشود، بسیار نگران بود. با توجه به اینکه بخش‌هایی از روحانیت سنتی هم با حرکت حسینیه ارشاد مخالف بود، دکتر نگران بود که شاید رژیم این ترور را به نوعی به حرکت فکری او و ارشاد ربط بدهد، در حالی که این حادثه هیچ ربطی به او نداشت.
غرضم از بیان این نکته تاریخی این است که دکتر حتی نسبت به موارد مشابه هم بسیار حساس بود. اصولاً نگاه دکتر به روحانیت و انتقاداتی که نسبت به این هاد از دیدگاه اسلامی و قرآنی و تاریخی و اجتماعی دارد، بحث پیچیده و چند جانبه‌ای است. در این میان در استنباط از واژگان و فرمول بندی‌های دکتر سوء‌تعبیرهایی شده، از جمله تز اسلام منهای روحانیت.
که به نام دکتر مشهور شده و در اصل تز اسلام منهای آخوند است که در قاموس او معنای خاصی دارد و در نامه‌ای به پدرش آن را به کار برده است. همچنان که هر یک از اصطلاحات روحانی، آیه و... یا عالم، طلبه و... تعاریف خاص خود را دارند، باید با زبان او آشنا بود تا این اصطلاحات در متن خود و نه الزاماً به معنای رایج فهمیده شوند.
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.