موضع مطهری در برابر شریعتی
گفتوگو با دکتر علی مطهری
*آیا در آغاز، شناخت شهید مطهری از دکتر شریعتی کافی نبود؟
میتوانیم بگوییم ایشان مطلب را خیلی ساده گرفته بود یعنی روی اعتمادی که به پدر دکتر شریعتی وشناختی که از خانواده ایشان داشت، فکر میکرد دکتر شریعتی در خانوادهای مذهبی بزرگ شده، بعد هم به خارج رفته و با علوم جدید آشنا شده و حالا هم به رغم احراز تخصص، با همان گرایشات مذهبی خانوادگی، به ایران برگشته است.
شاید شهید مطهری تجربه کافی در مراوده با قشر روشنفکر نداشت، ایشان قبلاً با مهندس بازرگان مرتبط بود و اگر چه بعضی از انحرافات فکری را هم در او دیده بود، اما معتقد بود که وی انسان صادقی است، یعنی از روی حقیقت جویی به افکاری رسیده و آنچه را که در درون او هست، بازگو میکند و نفاقی در او نیست. ایشان با چنین تصوری به سراغ دکتر شریعتی رفت، ولی بعدها دید که چنین نیست و قضیه به شکل دیگری است.
برخی معتقدند که مخالفتهای صریح شهید مطهری با افکار دکتر شریعتی که گاهی اوقات لحن تندی هم به خود میگرفت و اینکه ایشان رعایت نسل جوان را نمیکرد و بیمهابا به کسی میتاخت که جوانان خیلی دوستش داشتند، موجب ایجاد نوعی دوگانگی در میان انقلابیون مذهبی میشد.
*بر حسب نقل قول برخی از اطرافیان شهید بهشتی، ایشان معتقد بود که آقای مطهری باید ملاحظه عواطف جوانان نسبت به دکتر شریعتی را بکند و از برخورد تند با افکار او بپرهیزد. آیا آنچه که شهید مطهری انجام داد، نفی مطلق دکتر شریعتی بود یا تصحیح او؟
_ من فکر میکنم منشاء این ذهنیتها همان نکاتی باشد که در اعلامیهت مشترک شهید مطهری با مهندس بازرگان منتشر شد، در آنجا هم لحن ایشان ملایم و مشفقانه است. این حرفها و شایعات عمدتاً بعد از شهادت ایشان مطرح شده است، و الا نامهای هم که ایشان به امام نوشت، تا بعد از شهادت ایشان منتشر نشده بود و یک نامه خصوصی بود.
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.