شهید مطهری از زبان رهبران حزب توده
گفتوگو با دکتر علی مطهری
سالهای اولیه دهه ۱۳۶۰ بود، مرحوم احسان طبری یکی از چند نظریهپردازان بلند آوازه مارکسیسم و عضو برجسته آکادمی علمی شوروی که شهرتی جهانی داشت، در پی خیانت حزب توده (که او نیز عضو مرکزیت آن بود) بازداشت شده بود.
او بعد از مدتی مورد لطف و عنایت خدای سبحان قرار گرفت و در مقابل حیرت محافل آکادمیک و عصبانیت مجامع سیاسی شرق و غرب، به اسلام بازگشت و با نگاهی عالمانه و جدیتی کم نظیر به نقد و نفی مارکسیسم پرداخت.
نگارنده در آن هنگام از سوی شهید محلاتی (نماینده امام در سپاه و نیز فرماندهی وقت سپاه پاسداران) برای مباحثه و گفتوگو با احسان طبری و برخی دیگر از اعضای مرکزیت حزب دعوت شدم و همراه با دو تن دیگر از برادران سپاهی، از اولین هفتههای بعد از دستگیری سران حزب، کار خود را آغاز کردیم و از نزدیک در جریان تحولات روحی و عقیدتی احسان طبری بودیم.
مرحوم احسان طبری در جریان این گفتوگوها که بعد از بازگشت وی به آغوش اسلام و تا روزهای پایانی عمر وی نیز ادامه داشت، بارها و به مناسبتهای مختلف از استاد شهید مرتضی مطهری یاد میکرد و با قاطعیت میگفت که ترور ایشان نمیتواند کار یک گروه بیشعور نظیر گروه فرقان باشد.
طبری به جد معتقد بود (و برای این اعتقاد خود نیز دلایل و شواهد فراوانی میآورد) که ترور استاد مطهری طرح و برنامه سازمان سیا و موساد بوده و صرفاً با هدف خشک کردن یکی از چشمههای جوشان معارف اسلامی صورت پذیرفته است.
مرحوم طبری میگفت که آکادمی علوم شوروی نیز به اندازه آمریکاییها از تولید فکر شهید مطهری نگران بود. اظهارات مرحوم طبری درباره استاد اگر چه فراوان و تمامی آنها عبرتانگیز و درسآموز است، ولی در این نوشتهها تنها به چند نمونه از آنها اشاره میکنم، با این توضیح که تمامی گفتوگوها از سوی واحد اطلاعات سپاه ضبط میشد و احتمالاً در حال حاضر و بعد از تشکیل وزارتاطلاعات باید این نوارها در آرشیو وزارتاطلاعات باشد که به عقیده نگارنده، انتشار آن برای آگاهی افکار عمومی ضرورت دارد...
و اما نمونهها:
مرحوم طبری میگفت: من و دوستانم در حزب توده و نیز در آکادمی علوم شوروی از آثار استاد مطهری استفاده فراوانی میکردیم. و در مقابل پرسش همراه با تعجب نگارنده توضیح داد: (نقل به مضمون) آقای مطهری از جمله دانشمندانی بود که وقتی میخواست یک نظریه و عقیده مخالف اسلام، نظیر مارکسیسم را نقد و رد کند، مثل بعضیها عقیده مخالف را از ابتدا و بهگونهای ناقص مطرح نمیکرد که نفی و نقد آن ساده و آسان باشد. او مارکسیسم را دقیقاً همانگونه که بود مطرح و تمامی دلایل و شواهدی را که ما برای اثبات مارکسیسم میآوردیم، بدون کم و کاست ارائه میکرد.
و نکته در خورد توجه و مورد استفاده ما اینکه استاد علاوه بر آنچه نظریهپردازان مارکسیسم به عنوان دلیل برای اثبات نظر خود آورده بودند، به دلایل جدید و تازه دیگری نیز که به ذهن ما خطور نکرده بود، اشاره میکرد و سپس با نگاهی عالمانه و موشکافانه به نقد آنها میپرداخت و آنچه را که ما طی چند دهه رشته بودیم، به راحتی پنبه میکرد.
ما به دلایل جدید و بدیعی که استاد مطهری علاوه بر دلایل خودمان برای اثبات ایدئولوژی مارکسیسم میآورد نیاز فراوانی داشتیم و البته طبیعی بود که به منبع آن اشاره نمیکردیم زیرا اشاره به مأخذ باعث مراجعه اعضا و هواداران به نظرات استاد میشد و این یعنی فاتحه خواندن بر مارکسیسم.
طبری میگفت: فلانی آیا به نظر تو اگر کسی فقط پاورقی استاد بر اصول فلسفه و روش رئالیسم را مطالعه کند، دیگر برای مارکسیسم و سایر مکاتب غیر دینی پشیزی ارزش قائل میشود؟
گفتنی است که یک روز از نورالدین کیانوری، دبیر کل حزب توده پرسیدم: چرا بخش قابل توجهی از تبلیغات حزب را به مخدوش کردن چهره استاد مطهری اختصاص میدادید؟ در پاسخ گفت: پس انتظار داشتید که اعضا و هواداران را به مطالعه آثار ایشان تشویق کنیم؟
تلاش برای مخدوش کردن چهره آقای مطهری منحصر به حزب توده نبود، در این زمینه میان گروههای مخالف نظام یک توافق نانوشته و البته قطعی وجود داشت. وی توضیح داد که آثار مطهری برای همه خطرناک بود.
احسان طبری میگفت: اگر استاد مطهری به اردوگاه مارکسیسم و یا اردوگاه امپریالیسم تعلق داشت، هرگز اجازه نمیدادیم اوقات گرانبهای این کانون تولید فکر و اندیشه برای انجام اموری نظیر فیشبرداری و امثال آن تلف شود. در کجای دنیا برای تولید حرارت، به جای هیزم مبلهای گرانقیمت را میسوزانند؟
در جریان یکی از جلسات گفتوگو، احسان طبری اصرار کرد به مسئولان نظام بگوییم، ترویج افکار و اندیشه استاد مطهری نباید منحصر به چاپ و توزیع آثار ایشان باشد، بلکه باید بر اساس افکار و اندیشه استاد مطهری برای سطوح مختلف آموزشی (دبستان، دبیرستان و دانشگاهها) فراوردههای فرهنگی و فکری تولید شود و برای این منظور به ارائه غیر مستقیم اندیشه استاد مطهری در قالب فیلم، سریال تلویزیونی و مخصوصاً رمان تأکید میورزید.
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.