واقعه ترور شهید مطهری
گفتگو با حمیدرضا نقاشیان
ترور مرحوم آقای مطهری از جنبههای دیگری هم قابل بررسی است، عمده افرادی که توسط گروه فرقان ترور شدند، برنامه روزمره منظم و آشکاری داشتند و پیدا کردن آنها کار سختی نبود، اما در مورد شهید مطهری، با توجه به اینکه جلسات شورای انقلاب مخفیانه برگزار میشدند و کسی از ساعت و محل برگزاری آنها خبر نداشت، اطلاع فرقان از جلسه آن شب بسیار سؤال برانگیز است.
_ جلسات شورای انقلاب در منزل آقای دکتر سحابی تشکیل نمیشدند، اعضای نهضت آزادی یعنی مهندس مهدی بازرگان، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، احمد صدر حاج سید جوادی و عزت الله سحابی با آقای مطهری رابطه بسیار صمیمانهای داشتند و از سالها قبل با هم در فعالیتهای مشترکی از جمله برگزاری جلسات انجمن اسلامی حسینیه ارشاد هم به اتفاق مرحوم محمد همایون و ناصر میناچی مشارکت داشتند و آقای مطهری برای اداره امور آنجا غالباً با آنها مشورت میکرد.
به همین دلیل بعد از انقلاب هم رابطه داشتند و چنانچه میخواستند مشورتی بکنند و یا گلایهای را مطرح کنند، از طریق برگزاری جلسه با آقای مطهری این کار را میکردند و شاید بخش اعظم اعضای دولت موقت با مشورت ایشان انتخاب شدند، اساساً انتخاب مهندس بازرگان به نخست وزیری هم به پیشنهاد ایشان بود.
البته دیگران هم بودند، ولی آقای مطهری نقش اساسی داشتند، به همین دلیل طبیعی بود که آقای مطهری و این آقایان جلساتی داشته باشند، ولی جلسات شورای انقلاب هیچ وقت در منزل دکتر سحابی تشکیل نشد. جلسهای که آن شب در منزل آقای سحابی در پشت مجلس تشکیل شد، نوعی جلسه هماهنگی و مشورت بود.
*فرقانیها چگونه با خبر شدند که این جلسه در منزل دکتر سحابی تشکیل شده است؟
_ آقای مطهری را از دم درب منزلش تعقیب کرده بودند، این ترور قرار بود دم درب منزل آقای مطهری انجام شود. ایشان با رانندهشان که بعداً شناسایی کردیم و دیدیم از نزدیکان ایشان است، از منزل بیرون میآیند و به طرف منزل دکتر سحابی حرکت میکنند.
منزل آقای مطهری در خیابان دولت بود، اینها از آنجا ایشان را تعقیب میکنند، چون روز بوده و امکان انجام عملیات نبوده میایستند و سر کوچه کشیک میکشند و منتظر میمانند، اتومبیل نمیتوانسته داخل کوچه برود و اینها هم به این نکته توجه داشتند که آقای مطهری هنگام بازگشت باید از درب منزل دکتر سحابی تا سر کوچه پیاده بیایند.
بعد از اتمام جلسه، آقایان یدالله و عزت الله سحابی، آقای مطهری را چهار پنج قدم هم بدرقه میکنند، ولی آقای مطهری از آنها خواهش میکنند که برگردند و تنهایی به طرف ماشین حرکت میکنند. سه چهار قدم مانده به اینکه به سر کوچه برسند، آنها ایشان را ترور و سپس با موتور سیکلت فرار میکنند.
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.