بیانیه مجاهدین‌خلق دو پهلو بود

گفت‌وگو با غلام‌علی حداد‌عادل

*عده‌ای معتقدند مجاهدین خلق در یکی دو سال اول انقلاب نمی‌خواستند مستقیماً وارد عرصه رویارویی با نظام شوند و گروه فرقان در عین غفلت، از این ترفند غافل بوده و به عنوان ابزار آن‌ها عمل کرده است. وقتی هم که آن‌ها از بین رفتند، سازمان مجاهدین خلق مجبور شد رأساً وارد فاز ترور شود. نظر شما در این مورد چیست؟

_ من قویاً این نظر را تأیید می‌کنم و احتمال قوی می‌دهم که این‌ها در لایه‌هایی پنهایی با مجاهدین خلق هماهنگ بودند. شاید هم ترور آقای مطهری را با موافقت و صلاحدید و چراغ سبز مجاهدین انجام داده باشند. من این را بعید نمی‌دانم.
یک قرینه حدس من این است که فردای شهادت مرحوم مطهری، سازمان مجاهدین خلق بیانیه‌ای دادند، اگر آن بیانیه را ملاحظه کرده باشید، کاملاً دو پهلو است. در آن فضا‌ها که همه این ترور را محکوم می‌کردند، بیانیه مجاهدین خلق طوری بود که این ترور را از آن جهت محکوم می‌کرد که می‌گفت هنوز وقت این کار نرسیده است! از متن اعلامیه سازمان مجاهدین، محکوم کردن صریح و روشن این کار فرقانی‌ها بر نمی‌آید.
/ آیا در مورد دستگیری گروه فرقان هم خاطراتی دارید؟

_ آقای نقاشیان آن موقع در سپاه دنبال پرونده این‌ها بود. من آن موقع در صدا و سیما عضو شورای سرپرستی بودم، شهادت آقای مطهری و آقای مفتح که اتفاق افتاد، گمانم آقای نقاشیان بود که برای من تعریف می‌کرد.
گروه فرقان اعلامیه‌هایشان را روی کاغذ زرد منتشر می‌شد. بچه‌های سپاه به بازار رفته و تاجر این نوع کاغذ را پیدا کرده بودند. مرکز فروش و سرنخ را از آنجا گیر آوردند و این‌ها را به دام انداختند.
. / از حساسیت‌ها و برخوردهای شهید مطهری با گروه فرقان چه نکاتی را به خاطر دارید؟

_ مرحوم شهید مطهری در کتاب» علل گرایش به مادی‌گری «در برابر این جریانات انحرافی موضع گیری آشکار کرد و گروه فرقان را صراحتاً به باد انتقاد گرفت.
این موضع گیری صریح آقای مطهری در واقع برای فرقانی‌ها انگیزه‌ای شد که در قدم اول به سراغ ایشان بیایند، چون هیچ کس صریح‌تر و مؤثر‌تر از شهید مطهری به نقد افکار آن‌ها نمی‌پرداخت.
. / شهید مطهری در نامه‌ای که به امام نوشتند، ضمن طرح انتقاداتی نسبت به دکتر شریعتی، به این نکته اشاره کردند که عده‌ای از شخص شما تعریف می‌کنند، اما سایر روحانیون را می‌کوبند! این اشاره نشان می‌دهد که ایشان متوجه ظهور جریانی متشکل از عناصری متنوع از جمله برخی از روحانیون به ظاهر مبارز شده بودند که حامل چنین فکر مضر و مسمومی بودند.

ایشان بر این باور بود که گروه فرقان بخشی از این جریان مسموم است و گناه آموزگاران و جرأت دهندگان آن‌ها بسیار بیشتر است. به نظر شما این تیزبینی شهید مطهری و دست گذاشتن روی این جریان باعث نشد که ایشان در اولویت ترور‌ها قرار بگیرند؟

_ مرحوم مطهری در نامه به امام از ظهور رگه‌ای در میان مبارزین که امام را تأیید و بقیه را نفی می‌کنند، اظهار نگرانی کرده بودند. این به معنای آن نیست که این‌ها در ترور آقای مطهری دست داشتند، ولی این‌ها جزو کسانی بودند که ته دلشان از ترور آقای مطهری خوشحال شدند و بعد‌ها هم مشی آن‌ها نشان داد که هیچ وقت با جریان عمومی انقلاب همراهی نداشتند.
نمی‌شود واقعاً تشخیص داد که این جماعت واقعاً اعتقاد قلبیشان این بود که امام یک استنثناست یا از بس پیشگامی و مبارز ودن امام بارز بود، جرأت مخالفت نداشتند. شاید در بین این جماعت از هر دو سنخ وجود داشته باشد، یعنی کسی اگر می‌خواست روی زندگی و مبارزات امام هم انگشت بگذارد، در واقع خودش را از صحنه خارج می‌کرد و محبوبیت خود را از دست می‌داد.
بنده فکر می‌کنم بعضی‌ها باور داشتند که امام یک استثناست و این واقعیت دارد، بعضی‌ها هم به عنوان تاکتیک از امام حمایت می‌کردند و جرأت مخالفت با امام را نداشتند، چون کاری را که آن‌ها جرأت و عرضه انجامش را نداشتند، امام در بالا‌ترین سطح انجام داده بودند.
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.