ایدئولوژی و رفتار‌شناسی گروه فرقان

گفتگو با حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر علی ابوالحسنی (منذر)

آقای سیدعباس صالحی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، برای ایدئولوژی و رفتار‌شناسی گروه فرقان، پنج ویژگی عمده را بر می‌شمارد که از قرار زیر است: ۱) تأثیر پذیری شدید از اندیشه و ادبیات دکتر شریعتی، ۲) اعتقاد به تز اسلام منهای آخوند، ۳) تأثیر پذیری شدید از مارکسیسم، ۴) تفسیرهای التقاطی و غیر متدیک از دین، ۵) احساسات گرایی و خشونت در عمل.
صالحی در توضیح دو ویژگی نخست می‌نویسد:
ویژگی اول، تأثیر پذیری شدید این گروه از اندیشه و ادبیات دکتر شریعتی است. رهبران گروه فرقان و شخص گودرزی هم در اندیشه و فکر و هم در ادبیات و سبک نگارش و گفتار، از هواداران افراطی دکتر شریعتی به حساب می‌آیند.
ویژگی دومی که در گروه فرقان از لحاظ فکری و رفتاری می‌شود دید، اعتقاد به تز اسلام منهای روحانیت و مرجعیت است. این مقوله بدین نحو در اندیشه و بنیاد فکری این جریان جایگاه پیدا کرده بود که روحانیت در اسلام امری است بدعت‌آمیز و نیازی به نهاد روحانیت وجود ندارد و لازم نیست تفسیر و تبیین دین توسط روحانیت و مرجعیت صورت بگیرد و به تعبیر دیگر‌‌ همان اندیشه‌های پروتستانیسم در اندیشه‌های اسلام و شیعه. (ر. ک، کالبد شکافی یک التقاط، بررسی مبانی فکری و سیاسی گروه فرقان در گفتگو با سید عباس صالحی، ویژه نامه ایام، ش ۴۸، ضمیمه روزنامه جام جم، مورخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۸۸، ص ۳ – ۲)
تأیید اظهارات آقای صالحی را می‌توان در سخنان آقای رسول جعفریان باز جست که در مورد گروه فرقان و دکتر شریعتی پژوهش گسترده‌ای را سامان داده است. جعفریان معتقد است:
اگر گفته شود که فرقان بر‌کشیده نظریه تشیع علوی و صفوی دکتر شریعتی است، نباید سخنی چندان بیراهه باشد، نشریات فرقان سرشار از استناداتی است که به این اثر مرحوم شریعتی صورت گرفته و بر اساس آن اقدامات بعدی فرقان به انجام رسیده است.
عباس عسگری نفر دوم فرقان در نخستین بازجویی خود و زمانی که روی موضع خود باقی است، مرتب تأکید می‌کند که از صفویه به بعد روحانیت همواره در کنار رژیم‌های فاسد حاکم، بر گرده مردم سوار بوده و به تحمیق آن‌ها پرداخته است...
وی در پاسخ به این پرسش که آیا از زمان صفویه تا کنون حرکتی مردمی‌اسلامی را می‌شناسید که روحانیت در آن نقش تعیین کننده نداشته باشد؟ می‌نویسد:
تا زمان سید‌جمال من حرکتی را نمی‌شناسم و معتقدم که اگر بود حتماً بارز می‌شد و‌‌ همان طور که مرحوم شریعتی که مطالعه کافی هم در تاریخ داشته می‌گوید، شیعه چون فکر کرد که رژیم حاکم اسلامی است (تشیع صفوی) در کنار آن قرار گرفت.
همچنین تحلیل‌های دکتر درباره مسائل طبقاتی و جایگاه روحانیون و تز مذهب‌‌علیه‌مذهب دقیقاً در کتابچه تحلیلی از اوضاع سیاسی ایران در رابطه با تکوین و تدوین ایدئولوژی اسلامی، تداوم انقلاب توحیدی (نوشته) فرقانی‌ها نفوذ کرده است. در این جزوه تمامی استناد‌ها به آثار دکتر شریعتی از جمله بحث او درباره تخصص و نیز بیگانگی از خویشتن و با مخاطب‌های آشنا آمده است.
جعفریان که در تحلیلی، البته قابل‌بحث، تأثیر‌پذیری فرقانیان از افکار دکتر را محدود به همین چند مورد از آثار و افکار وی شمرده و فی المثل، فرقان را در مستمسک قرار‌دادن قرآن‌کریم جهت عرضه نگره‌های انقلابی خود، در مسیری جدا از دکتر شریعتی قلمداد می‌کند، که البته نظر امثال استاد مطهری چنین نیست، می‌افزاید:
با این حال در بازجویی‌های اعضای فرقان، باور به شریعتی یکی از ارکان اصلی عنوان شده است. حسن عزیزی از رهبران همین فرقانی‌ها با اشاره به افراد مختلف وابسته به این جریان می‌گوید: خط فکری همگی کسانی که نام بردم تقریباً تمایلاتی بین دکتر شریعتی و مجاهدین خلق بود.
محمود کشانی، راننده اتومبیلی که افراد آن شهید مفتح را ترور کردند در وصیت‌نامه خود همچنان به خانواده‌اش توصیه می‌کند که کتاب‌های شریعتی را بخوانند و نام کس دیگری را به قلم نمی‌آورد.
کمال یاسینی نیز که از فعالان گروه فرقان و عامل ترور شهید مفتح بود، درباره کتاب‌هایی که مطالعه کرده بود گفت: و بیشتر از همه روی شریعتی، نه اینکه علاقه داشتم، بلکه ایمان و اعتقاد داشتم، تأکید می‌کردم.
شاه‌بابا بیک‌تبریزی از دیگر عناصر این گروه می‌گوید: من به اندیشه فرقان معتقد می‌باشم، من از زمینه‌های این اندیشه از طریق مطالعه آثار دکتر شریعتی آشنا شدم. گودرزی هم در پاسخ به یک پرسش درباره این‌که آیا شما ادامه دهنده راه شریعتی هستید یا نه؟ می‌گوید: فرقان کوشش داشت که افکار و اندیشه‌های شریعتی را هم ترویج کند. اگر این امر معنایش ادامه دادن راه شریعتی می‌باشد، آری ما ادامه دهندگان راه او بوده‌ایم.
همو در پاسخ به پرسشی درباره تشکیل گروه فرقان می‌نویسد: فرقان جریانی است که با بهره‌گیری از برداشت‌های مؤمنین به خداوند در طول تاریخ و به خصوص دکتر شریعتی شکل گرفته است.
آقای معادیخواه که قاضی پرونده برخی از فرقانی‌ها بوده و روزهای متوالی با آنان به‌خصوص با عباس عسگری، نفر دوم گروه گفتگو کرده می‌گوید: این‌ها عاشق دکتر شریعتی و ناراحت از رفتار روحانیون با دکتر شریعتی بودند... اصل برای این‌ها زر و زور و تزویری بود که دکتر شریعتی می‌گفت، چون همه این‌ها عاشق شریعتی بودند... (جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی‌‌سیاسی ایران از روی کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب (۱۳۵۷ – ۱۳۲۰)، رسول جعفریان، چاپ نهم، ویراست جدید با اصلاحات و افزوده‌ها، خانه کتاب، تهران ۱۳۸۷، ص ۲۸۸ – ۲۸۶)
منبع: نشریه یادآور، تابستان، پاییز، زمستان۱۳۸۸ و بهار ۱۳۸۹، شماره های ۶ و ۷ و ۸.