گفتوگو با سیدعلی موسویجلالی:از فروغ جاویدان تا جهنم مرصاد
منبع:
بنیاد هابیلیان
* تفسیرتان از کلمه پاسدار چیست؟
پاسدار یعنی نگهبان و مراقب، کسی که در حساسترین نقطه زمانی شجاعانه برای رسیدن به حق و ترویج اخلاق کریمه و آزادیخواهی و غیرت دینی تمام هستی و جان خود را فدا کند. همچنانکه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در رابطه با سپاه پاسداران میفرمایند: من اصرار دارم که شما عزیزان پاسدار در هر جا هستید، روح و حقیقت پاسدارى و سپاه پاسداران را مورد توجه قرار بدهید. بیشک امام حسین (ع) الگوی کامل و جاودانه پاسداری از ارزشها برای نسل امروز است.
* لطفا در باره ارتباط و هماهنگی سپاه و ارتش در اوائل جنگ بفرمایید؟
ما در روزهای ابتدایی جنگ مشکلاتی از نظر تجهیزات، تخصص و پتانسیل نیروی انسانی داشتیم. زمانی که رژیم بعثی عراق در شهریور ۵۹ جنگ را به ما تحمیل کرد، نیروهای مسلح ما آمادگی دفاع و مقابله را نداشتند؛ البته این عدم آمادگی به معنای عدم حضور نیست.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ارتش دستخوش یکسری تحولاتی شد و خیلی از فرماندهان بازنشسته شدند. امرای ارشد از سامانه فرماندهی کنار رفتند و این تحولی بود که در ارتش ایجاد شد. حضور بنی صدر و تدابیر نابخردانه و کارهای تعمدانهاش مثلاً نقل و انتقالات بیرونی که در یگانهای ارتش انجام شد، باعث تضعیف این یگانها شد از طرفی هم موج وسیعی در کشور به وجود آمد که شعار انحلال ارتش را سر میدادند که این مساله بر روح و روان کارکنان ارتش اثر منفی گذاشته بود. اما پیام قاطع حضرت امام درباره ارتش باعث شد ارتش جان دوبارهای بگیرد و توانست برای برقراری آرامش وارد مناطق آشوبزده آذربایجان غربی و کردستان شود. چنین مسیری باعث شده بود که ارتش قابلیتهای دفاعی لازم از خود را که در مرزهای غربی و جنوب غربی حضور داشتند، نداشته باشد و دشمن بتواند پیشروی کند. ما در روزهای آغازین جنگ فقط حالت تدافعی داشتیم و نیروهای ما فقط در مقابل حرکت دشمن پدافند میکردند و اگر تهاجمی انجام میشد در قالب حرکتهای پدافندی بود. تا موقعی که بنیصدر بود به هیچ عنوان نمیگذاشت ارتش و سپاه به یکدیگر نزدیک شوند و دستور داده بود که نیروهای ارتشی به هیچ عنوان مجاز نیستند سلاح و مهمات در اختیار سپاه بگذارند. با تشخیص ناکارآمدی ایشان توسط مجلس و تصویب حضرت امام(ره) و رفتن بنی صدر اولین عملیات به نام فرمانده کل قوا خمینی روح خدا شکل گرفت و ارتش و سپاه در کنار یکدیگر قرار گرفتند.
ارتش سازمانی بود که در جنگ کلاسیک و براساس آموختههای نظامی عمل میکرد و براساس دانستههایی که در مدارس نظامی یاد گرفته بود، عملیات را سازماندهی میکرد و نیروهای سپاه هم یکسری جوانان پر شور انقلابی ایثارگر و از جان گذشته بودند و اینها وقتی کنار یکدیگر قرار میگرفتند کارهای بزرگی انجام میدادند.
* اولین نزدیکی سپاه و ارتش به صورت علنی و ملموس در کدام عملیات بود؟
اولین نزدیکی بین سپاه و ارتش به دست توانای شهید صیاد شیرازی انجام شد که قرارگاه مشترک کربلا را ساماندهی کرد و ارتش و سپاه را در قالب یک قرارگاه به میدان آورد و سبب شد نیروی منسجم و متخصصی به نام نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شکل بگیرد و این دو در کنار هم توانستند عملیاتهای بزرگی را انجام دهند. عملیات پر برکت «ثامن الائمه» و شکستن حصر آبادان نتیجه این تصمیم بود و جرقه بسیار مقدسی بود که در امر جنگ زده شد که در پی آن نبردهای طریق القدس، فتحالمبین، مطلع الفجر، محمد رسولالله(ص) و بیت المقدس و رمضان و عملیاتهای کوچکی نظیر مسلم بن عقیل و محرم را داشتیم که بعد به مجموعه نبردهای والفجر رسیدیم و بدینوسیله خداوند این توفیق را به ما داد که ببینیم در اثر این پیوند مقدس چه پیروزیهایی نصیبمان میشود.
* حضور نیروهای سپاهی همراه با دیگر رزمندگان در جبهههای جنگ چه نقشی در نبرد داشت؟
یکپارچگی و متحد بودن رزمندگان به عنوان اصل مهم نبردمان است. وجود هر یک از گروههای رزمنده در میدان جنگ نقش حیاتی دارد. یعنی دیگر الان برای هیچ رزمندهای چه ارتشی چه سپاهی و چه بسیجی اصلاً این فکر نمیگنجد که یک قشر به تنهایی بتواند این مسؤولیت سنگین نبرد را بردوش بگیرد. یعنی یک لیاقت ارزندهای به رزمندگان اسلام در هنگامیکه کنار یکدیگر هستند، داده میشود.
همچنین حضور برادران سپاه در میدانهای جنگ نقش حیاتی داشت و باید بدانیم دشمنان همیشه در کمین هستند تا شکافی بین سپاه و ارتش ایجاد کنند چون از وحدت و یکپارچگی و ترکیب این دو وحشت دارند و به نقش اساسی آن پی بردهاند.
* سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در چه سالی در قانون اساسی جایگاه پیدا کرد؟
سپاه پاسداران در نخستین روزهای پیروزی انقلاب در سال ۱۳۵۷ به فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی تشکیل شد. حضرت امام خمینی (ره) در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۸، طی فرمانی به شورای انقلاب رسماً تأسیس این نهاد را اعلام کردند و شورای انقلاب با تأسیس شورای فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گامی اساسی در جهت سازماندهی این نهاد برداشت. مجلس خبرگان بررسی قانون اساسی نیز در تاریخ ۳۰ مهر ۱۳۵۸، با توجه و تأکید برنقش سپاه پاسداران بر تداوم این نقش در اصل یکصد و پنجاهم، صحه گذاشت و سپاه پاسداران را در قانون اساسی جایگاه ویژهای بخشید.
* کمی از نقش سپاه در امنیت ملی و مقابله با جریانهای برانداز برایمان بگویید.
به عنوان مثال، سازمان منافقین ـ که در پوشش انقلابیگری موفق به جذب جوانان بسیاری شده بود ـ با اعلام فاز نظامی در برخورد با جمهوری اسلامی و ترور شخصیتهای بزرگی چون شهید بهشتی، ۷۲ تن شهدای هفتم تیر و شهید رجایی و باهنر، به معضلی بزرگ برای نظام تبدیل شده بود که با همت پاسداران و همکاری اطلاعاتی مردم، خانههای تیمی آنان شناسایی و با شجاعت کمنظیر پاسداران انقلاب اسلامی متلاشی شدند و فتنه بزرگ منافقین از فضای جامعه اسلامی رخت بربست. در برخورد با گروه فرقان یا حزب توده نیز سپاه پاسداران بیشترین تأثیرات را داشت. همچنین پس از ترورهای سالهای اولیه انقلاب، این سپاه بود که وظیفه حفاظت از شخصیتها و مقامات کشوری را برعهده گرفت و تاکنون نیز بهخوبی از عهده آن برآمده است. سپاه پاسداران در عرصه دفاع مقدس با توجه به در اختیار داشتن نیروهای مردمی بویژه در قالب «بسیج» توانست نقش ویژهای را بهعهده بگیرد و به اعتراف دشمنان از لحاظ روحی و عملیات گسترده و غافلگیرانه، پشت دشمن را بلرزاند و نامش، هزیمت روحی و روانی در دشمنان ایجاد کند.
* اصولا نیروهای مسلح در همه نظامهای سیاسی با هدف پاسداری از تمامیت ارضی و استقلال نظامها تشکیل میشود اما در نظام اسلامی بر اساس قانون اساسی(اصل ۱۵۰) فلسفه و کارکرد وجودی سپاه «پاسداری از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن» تلقی شد. بر این اساس یک تفاوت ماهوی بین سپاه و دیگر نیروهای مسلح وجود دارد؟
رسالت و ماموریت سپاه متفاوت از دیگران بوده و بر این اساس سپاه به عنوان بازوی توانمند ولایت و رهبری آماده پاسداری از حاکمیت جمهوری اسلامی در همه عرصههای مورد نیاز بوده است. انتخاب روز پاسدار در روز ولادت سرور و سالار شهیدان امام حسین علیهالسلام از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی به دلیل اتصاف روحی و اخلاقی پاسداران به امام حسین علیهالسلام بوده که در طول سه دهه گذشته انقلاب اسلامی به دلیل روحیه شهادتطلبی و انقلابی و جانفشانی پاسداران برای جمهوری اسلامی، افتخار دریافت مدال ویژه «اگر سپاه نبود کشور هم نبود» را از بنیانگذار نظام جمهوری دریافت کردند. سپاه علاوه بر تشکیل سه نیروی دریایی، زمینی و هوایی در سال ۶۹ از سوی امام(ره) و توسعه به نیروی مقاومت بسیج و قدس در سال ۶۹ به فرمان مقام معظم رهبری، مسؤولیتهای گوناگونی را در عرصه پاسداری از انقلاب و نظام اسلامی نقشآفرینی کرد.
* در سالیان اخیر نقش سپاه در مواجهه با بحرانها و آشوبهای داخلی و مقابله با فتنههایی همچون ۱۸ تیر ۷۸ چه بود؟
مهار جریان برانداز ملی- مذهبیها در سال ۷۹، از بین بردن حرکتهای ضدانقلابی گروهک پژاک و دهها ماموریت دیگر چون برقراری امنیت ملی، حفاظت از شخصیتهای نظام و خنثی کردن توطئه گروهکها در هواپیماربایی که قویترین امنیت پروازی را در سطح جهان به نمایش گذاشتند، گوشهای از فداکاری فرزندان انقلاب در عرصههای امنیتی و اطلاعاتی است.
* علت انحلال وزارت سپاه پاسداران چه بود؟
زمانی که جنگ جریان داشت، سپاه نیاز به امکانات گسترده، تجهیزات جنگی و جنگافزارهای مختلف داشت. از سوی دیگر باید اعتبارات و منابع مالی نیز دریافت میکرد. از آنجا که تدارک نیروهای مسلح از طریق دولت صورت میگرفت و منابع مالی مورد نیاز نیز از طریق دولت واگذار میشد و از سویی، دولت هم از طریق وزارتخانهها وظایف خود را انجام میداد، بنابراین برای واگذاری امکانات و منابع مالی و نیز مسائل قانونی، وزارت سپاه تشکیل شد. از قدیم وزارت دفاع برای تدارک ارتش وجود داشت که اقدامات لجستیکی و پشتیبانی مربوط به ارتش را انجام میداد ولی برای سپاه تکلیف مشخص نبود، به همین دلیل وزارتی به نام سپاه تأسیس شد که همان نقشی را که وزارت دفاع برای ارتش ایفا میکرد، همان را برای سپاه عمل میکرد.
پس از پایان جنگ نیاز به حذف موازیکاریها و انسجام تشکیلاتی بود بنابراین با تشکیل ستاد فرماندهی کل قوا به دستور حضرت امام خمینی(ره)، اصلاح ساختار تشکیلاتی نیروهای مسلح در دستور کار قرار گرفت و دو وزارتخانه سپاه و دفاع در هم ادغام و بنابر مصوبه مجلس شورای اسلامی، وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح تشکیل شد.
* برگردیم به زمان جنگ و مناقشه ایران و عراق، لایههای پنهان جنگ، چگونگی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و اینکه چه نگرشی در قبول آن وجود داشت؟
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، عراق به مرزهای غربی بویژه کردستان نفوذ کرد. شواهدی از همکاری پنهان عراق با ضد انقلابیون دراین بخش از مرزهای غربی همچنین در منطقه خوزستان در دست است. در همان اوایل سال ۵۹ این مساله به جنگ کنسولگری میان سفارت ایران و عراق انجامید. در کرمانشاه سفارت عراق مورد تعرض قرار گرفت و در منطقه مقابل آن به یکی از مدارس متعلق به عراقیها که به هموطنان عرب ما در این محل آموزش نظامی داده میشد، حملهای صورت گرفت. به دنبال آن در مریوان و دهلران درگیریهای مرزی در تیر و مرداد ۱۳۵۹ بهوجود آمد و سرانجام در ۳۱ شهریور همین سال، حمله سراسری عراق به خاک ایران آغاز شد. تحریکات خارجی کشورهای بزرگ مثل آمریکا را میتوان به جنگ افروزی اضافه کرد. دولتهای بزرگ تمایل نداشتند این جنگ برندهای داشته باشد و در کنار آنها دولتهای منطقه اتفاقاتی که در ایران بروز کرده بود را بهدقت دنبال و از قدرتمندتر شدن انقلاب اسلامی ابراز نگرانی میکردند. آمریکا قصد داشت بدون درگیری مستقیم با ایران بر جمهوری اسلامی فشارهایی را وارد کند تا در نهایت ایران را پشت میز مذاکره و رابطهای که آمریکاییها در آن دست برتر را دارند بکشاند، بنابراین وقوع جنگی که در آن ایران مانند کشور شکستخورده تلقی شده و به دادن امتیازات راضی شود برای آمریکا مطلوب بود.
رژیم بعث عراق با وجود حمایت همهجانبه سران استکبار و بکارگیری تمام توان خود، نتوانست در برابر ایستادگی ملت مسلمان و انقلابی ایران قرار گیرد و به اهداف خود دست یابد. سرانجام حضرت امام خمینی(ره) با در نظر گرفتن مصالح عالی نظام و پس از مشورت با مسؤولان مملکتی و فرماندهان نظامی، قطعنامه ۵۹۸ را در تیر ۱۳۶۷ پذیرفتند. این قطعنامه با قطعنامههای پیشین شورای امنیت متفاوت بود و در آن سعی شده بود برخی از دیدگاهها و خواستههای ایران مورد توجه قرار گیرد. بدین ترتیب جمهوری اسلامی ایران به دلیل ویژگیهای مثبت برخی از مفاد این قطعنامه، بویژه بندهای مربوط به معرفی متجاوز و پرداخت غرامت جنگی، موافقت خود را با پذیرش آن اعلام کرد. یکی از مواردی که خیلی سعی شده به آن شبهه وارد شود پذیرش قطعنامه است. لازم به توضیح است که فرماندهان اعلام کردند ما هستیم اما با توجه به شرایطی که وجود داشت یک عالم حکیم و دانا و ولایت فقیه که به امور و حکمت واقف است، میتوانست تشخیص و تصمیم بگیرد. شرایط نظامی در اواخر جنگ به گونهای بود که ایران در موضع ضعف قرار گرفت. از یک طرف عراق درازدستیهایی به لحاظ نظامی در مرزهای ایران داشت و حتی قسمتهایی از خاک ایران را به تصرف خود درآورده بود، و از سویی آمریکا با آوردن ناوگان جنگی خود، منطقه خلیج فارس را به کانون بحران تبدیل کرده بود. عراق با یک کار اطلاعاتى دقیق که آمریکایىها برایش انجام دادند از آخرین وضعیت مناطق ایران با خبر شده بود و از کم بودن نیرو در جبهه جنوبى آگاه شد در نتیجه با فشارى که آورد و حالت تهاجمى که به خود گرفته بود توانست در آن مقطع فاو را از دست ما پس بگیرد، بنابراین ادامه جنگ در چنین صورتی کاملا به زیان ایران بود و بهترین راه ممکن برای جلوگیری از ضررهای احتمالی آتی، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بود. پذیرش قطعنامه توسط امام (ره) متکى به یک منطق قوى بود.
* با توجه به سالروز عملیات مرصاد بفرمایید که ناکامی منافقین وطنفروش که ادعا داشتند سه روزه خاک ایران را به چنگ میآورند و پیروزی حق بر باطل در تنگه مرصاد چگونه گذشت و علت این نام برای عملیات چه بود؟
دشمن احساس مىکرد مواضع نظامى ایران در حالت ضعف قرار دارد و بعد از پذیرش قطعنامه اقدام به دو حمله سراسرى در منطقه عملیاتى جنوب و غرب کشور کرد. در منطقه غرب دشمن قصد پیشروى داشت که با تغییر تاکتیک و عقبنشینى، نیروهاى آماده منافقین را به طرف ایران گسیل کرد و با بالگردها و هواپیماهاى نظامى، پشتیبانى مستقیمى را از ستون نظامى منافقین انجام داد. ستون منافقین با درک ناصحیح از شرایط سیاسى و اجتماعى داخلى ایران مغرور از پیشروى روى جاده بعد از گذشتن از اسلامآباد به طرف کرمانشاه حرکت کرد تا به اصطلاح بعد از آزادى این شهر بتواند راه پیشروى خود را به سوى تهران هموار کند، در چنین شرایطى مسؤولان نظامى و سیاسى کشور با تدبیرى هوشمندانه توانستند عملیات غرورآفرین مرصاد را طراحى و با فرماندهى امیر سرافراز ارتش جمهورى اسلامى ایران سپهبد شهید على صیادشیرازى و با شرکت یگانهاى ارتش و سپاه پاسداران و نیروهای بسیجی، در روز پنجم مرداد، عملیات مرصاد را با رمز «یا علی بن ابیطالب(ع)» آغاز کردند و در چند ساعت، صدها تن از منافقین را به هلاکت رساندند و مابقی را به فرار واداشتند. در این عملیات، رزمندگان اسلام از قسمت سهراهی اهواز (پشت پمپبنزین اسلامآباد) دشمن را دور زدند و تلفات زیادی به منافقین وارد کردند. کلمه«مرصاد» به معنی کمینگاه است و بهخاطر کمین برنامهریزی شدهای که نیروهای نظامی انجام داده بودند اینگونه نام گرفت.
* ماهیت منافقین چیست؟
برای شناخت گروهک منافقان کافی است بگوییم این گروه منافق، همانهایی بودند که دم از خلق میزدند و بعد از چندسال با صدام؛ دشمنی که سالها آتش خانمانسوزی به روی مظلومترین خلقها گشوده بود، همدست و همداستان شده و آتش به خرمن خلقی زدند که روزی، نقش دایه دلسوزتر از مادر را برایشان بازی میکردند. نقطه اتکای تئوریک گروهک منافقین، حمایتهای مردمی بود، اما غافل از اینکه مردم تصور مطلوبی از ایشان نداشتند و حتی کمترین اعتماد ممکن به آنها در لایههای فکری و تجربی ملت ایران وجود نداشت. حضور گسترده مردم در مناطق عملیاتی در روزهای پایانی جنگ بویژه در منطقه غرب کشور در برابرمنافقین نشان داد که مردم همواره در کنار نظام و مسؤولان ایستادهاند و به محض احساس خطر، حاضر به بذل جان و مال خویش هستند. دشمنی که آن شب روبهروی سپاه اسلام بود، دشمنی بود که با تصورات پوشالی آمده بود انقلابی اصیل و مردمی را ساقط کند و نام بازی کودکانهاش را نیز «فروغ جاویدان» گذاشته بود. توجه به این مساله مهم است که منافقین در مقاطع گوناگون تاریخ، همواره اسیر تحلیل و درک غلط رهبران خود بودهاند و همین غفلت آنان را میتوان علت شکست منافقین در عملیات مرصاد دانست.
* نقطه عطف عملیات مرصاد را در چه میدانید؟
با طولانی شدن جنگ، معمولا نیروی طرفهای درگیر تحلیل رفته و به نوعی با بحران ثبات مواجه میشوند. اما نظام اسلامی به هیچ عنوان با بحران ثبات و خلأ مشروعیت در میان مردم انقلابی خویش مواجه نشد. معدود ناراضیان نظام را افرادی تشکیل میدادند که به نحوی از انحا از پیروزی انقلاب اسلامی متضرر شده بودند اما با اعلام پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام خمینی (ره) که ایشان از آن به عنوان نوشیدن جام زهر یاد کردند، برخی از همین اقشار سرخورده از انقلاب اسلامی زمینه و بستر لازم را برای شایعهسازی علیه نظام و فاصله انداختن بین ملت و نظام مناسب دیدند و شروع به جوسازی و تنشآفرینی کردند. صحبتهای این عده بیشتر پیرامون این موضوع بود که ایران از روی ضعف نظامی و به ناچار قطعنامه را پذیرفته است و رژیم جمهوری اسلامی ایران دیگر یارای مقاومت در مقابل حملات خارجی را ندارد اما با پیروزی شکوهمند و قاطعانه رزمندگان سپاه اسلام در عملیات مرصاد، این دستاویز تبلیغاتی از بدخواهان نظام سلب شد. شناخته شدن دوست از دشمن و تصفیه عناصر مردمی از ضدمردمی یکی از ثمرات جنگ بود.
* و در آخر...
کارنامه سه دهه پرافتخار سپاه در عرصههای مختلف، امیدهای فروانی را بر مسؤولان نظام و همه دوستداران انقلاب در سراسر جهان ایجاد کرده است. سپاه باید با بهرهگیری از تدابیر مقام معظم رهبری خود را آماده فداکاری در عرصههای گوناگون مورد نیاز انقلاب و نظام اسلامی کند و قطعاً باید با شناخت فرصتها و تهدیدهای فراروی انقلاب و اشراف اطلاعاتی بر ظرفیتها و آسیبهای نظام اسلامی، پاسداران انقلاب اسلامی را توانمند در عرصه تمدنسازی کرده و دستاوردهای بزرگتری را به نظام جمهوری اسلامی و ملتهای اسلامی تقدیم کند.