ناگفته‌های"عملیات مرصاد" از نابودی منافقان و درهم شکستن حصار توهم دشمن

نویسنده:هابیلیان

به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، کج‌اندیشی و تحلیل نادرست سران نفاق از اوضاع داخلی کشورمان در نخستین روزهای پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸، منجر به طرح‌ریزی عملیاتی موسوم به «فروغ جاویدان» به سرکردگی مسعود رجوی با هدف سقوط ۴۸ ساعته ایران اسلامی شد که در نتیجه آن رزمندگان خسته اما جان بر کف این مرز‌و‌بوم که فرمان صلح امام(ره) را نیز همچون دستور جهاد او بر دیدگان خود نهاده بودند، سراسیمه به کمین‌گاه «چار‌زبر» در مرز‌های غربی ایران شتافته و با در هم شکستن حصار توهم دشمن، تحت فرماندهی «شهید امیر سپهبد علی صیاد شیرازی»، مرصاد را بیافرینند.

همدان، پشتیبانی کننده اصلی رزمندگان در عملیات مرصاد

استان همدان به عنوان پشتیبانی کننده اصلی رزمندگان، با اعزام ۱۴ گردان مجهز و خودرو‌های کمک‌دار ویژه منطقه عملیات، نقش کلیدی در پیروزی عملیات مرصاد و شکست تحقیر‌آمیز دشمن ایفا کرده است تا آن‌جا که محسن رضایی فرمانده وقت سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در پیامی با بیان «برادران رزمنده لشکر ۳۲ انصار‌الحسین (ع) همانند قهرمانان عاشورا با آنچنان قدرتی در مقابل نیرو‌های بعثی و منافق می‌جنگیدند و دشمن را تار‌و‌مار می‌کردند که گویا قدرت الهی به دست مردانی پاک بر سر جنایتکاران باریدن گرفته است.» به خوبی از نقش مجاهد این امت شهید‌پرور و خانواده‌های آن‌ها قدردانی کرده است.

اینکه چگونه می‌شود رزمندگان همدانی قبل از رزمندگان سایر استان‌ها در مرز‌های غربی کشور حضور یافته و در نخستین ساعات حمله منافقین به مرز استان کرمانشاه و پیشروی تا کرند، در مقابل آن‌ها قدی استوار علم کنند، را با « محمد آهنین جان» فرمانده یکی از گرو‌ها‌ن‌های گردان ۱۵۴ لشکر ۳۲ انصار‌الحسین(ع) همدان به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم.

او که برای نخستین بار پس از جنگ و تنها با هدف زنده‌ماندن یاد شهدای مرصاد، راضی به مصاحبه با خبرنگار تسنیم شده است، حضور خود در این عملیات غرور‌آمیز را تنها ناشی از لطف خدا دانست و طرح‌ریزی اعزام نیرو‌ها به جبهه غرب، علی‌رغم شدت یافتن درگیری‌ها در جبهه‌های جنونی کشور را، جلوه‌ای از امداد‌های غیبی او بر شمرد.

ناگفته‌های حاج «طاهر» از آغاز مرصاد

«طاهر»۲۷ ساله عملیات مرصاد گفت: اواخر تیرماه سال ۶۷، رزمندگان لشکر ۳۲ انصارالحسین(ع) با هدف آموزش و تجهیز نیرو از همدان عازم جبهه‌های غربی کشور شدند که در این منطقه، پس از تعیین گرو‌هان ها و فرماندهی آن‌ها، تصمیم گرفتم میزان توانایی و هماهنگی اعضای گروهان خود را در یک رزم شبانه مورد سنجش قرار دهم.

وی گفت: چند ساعتی از اخذ این تصمیم ساده نگذشته بود که خبر رسید دشمن، مرز‌های غربی را درنوردیده و به کرند رسیده است لذا شهید بهرام مبارکی فرمانده گردان ۱۵۴ حضرت علی‌اکبر(ع) با توجه به اطلاع از آمادگی گروهان تحت فرماندهی من، این گروهان را در خط مقدم دفاع از مرز‌های غربی کشور قرارداد.

آهنین جان ابراز کرد: در حالی که نیرو‌های اعزامی به آن منطقه آموزشی بودند نه عملیاتی و از نظر سلاح و تجهیزات نیز در سطح آموزشی قرار داشتند، عزم خود را جزم کرده و خط مقدم را به دست گرفتند تا آنجا که علی‌رغم مخالفت‌های موجود، شخصآ به عنوان فرمانده گروهان و «پیرو» معاونم، بدون مهمات در عملیات حاضر شدیم.

وی دو قبضه آرپی جی با ۵ گلوله، یک تیربارچی با ۶ نوار ناقص تیربار را تمام مهمات گروهان حدودأ ۴۰ نفره خود در عملیات مرصاد تا رسیدن نیرو‌های پشتیبان دانست.

طاهر با بیان اینکه هنوز نمی‌دانستیم دشمن پیشرونده به مرز‌های ایران کیست و چه ادوات و تجهیزاتی در اختیار دارد، از اعزام دونفر نیروی شناسایی به آنسوی تنگه چارزبر و چندین بار تغییر آرایش گروهان مستقر شده در این سوی تنگه در شب عملیات سخن گفت و افزود: سپیده که سر زد و با ستون دشمن که مواجه شدیم باورم نمی‌شد حتی یک ساعت بتوانیم با آن‌ها مقابله کنیم چرا که هر ستون زرهی آن‌ها از دو عدد کالیبر ۵۰، یک تیربار گرینف، یک ۱۰۶، یک نفر بر برزیلی، دولول‌های ضدهوایی ۲۳ و چهار لول ضد هوایی روسی تشکیل شده بود.

برگ‌ریزان پائیز، یادآور مرصاد

وی برگ‌ریزان پاییز را تا به همین امروز یادآور عملیات مرصاد دانست و گفت: آتش تهیه دشمن به حدی بود که درختان تنگه چار زبر با هر آتشی از سمت دشمن، یک خزان را تجربه می‌کردند.

آهنین جان در ادامه از کمبود تسلیحات سخن گفت و افزود: همین کمبود سبب شد که حق استفاده از سلاح فقط در مواقع اضطراری و با اطمینان از مثمر‌ثمر بودن، به رزمندگان داده شود.

وی ناآگاهی دشمن از میزان استعداد و ترس خاموش آن‌ها از توان رزمندگان ایرانی را عامل درنگ آن‌ها در پیشروی سریعتر دانست و از مجروحیت خود از ناحیه صورت راست در حوالی ظهر روز عملیات خبر داد.

طاهر با بیان اینکه پس از مجروحیت، شاهد اصابت گلوله آر‌پی جی به یک تویوتای دشمن بودم از آرم سازمان مجاهدین خلق بر روی این تویوتا و بر بازوی افراد موجود در آن خبر داد و ادامه داد: تازه حالا متوجه شدیم که باید با منافقین کور‌دل، سودای نبرد در دل داشته باشیم.

وی از مقابله گروهان خود با دشمن منافق تا عصر همانروز خبر داد و افزود: با رسیدن نیرو‌های پشتیبان تازه نفس و مجهز، گروهان را برای استراحتی مقطعی به پشت جبهه منتقل کردیم.

تفاوت مرصاد با دیگر عملیات‌ها: دشمن تا دندان مسلح


از آهنین جان که پیش از مرصاد در عملیات‌های مختلف دیگری از جمله فتح‌المبین، فاو و چندین عملیات برون مرزی دیگر شرکت داشته است، تفاوت عملیات مرصاد با دیگر عملیات‌ها را پرسیدیم و او در پاسخ از تلآلو آتش دشمن تا دندان مسلح، بر آموزه‌های حضرت امام در قلب رزمندگان سخن گفت.

وی در توضیح ابراز داشت: در عملیات‌های دیگر، از حداقل یک ماه قبل، نیرو‌های اعزامی گزینش شده و آموزش داده می‌شدند، نیرو‌ها در رزم‌های آزمایشی بر منطقه عملیات اشراف پیدا کرده واعضا نسبت به یکدیگر و فرمانده خود شناخت پیدا می‌کردند، ادوات و تسلیحات پیش‌بینی شده برای اجرای عملیات از میزان لازم برای تجهیز رزمندگان بیشتر بود، گروهان احتیاط، برای اینکه در مواقع لزوم وارد صحنه شوند تدارک دیده شده و سنگرها از پیش ساخته و تعبیه شده بود حال آن که در عملیات مرصاد، هیچ‌کدام از این آمادگی‌ها و توان‌افزایی‌های قبلی را نداشتیم و سنگر‌های رزمندگان در عملیات مرصاد سنگر‌های طبیعی مثل صخره‌ها و درختان بود.

آهنین‌جان نقش هوانیروز کشورمان را در پیروزی رزمنگان در عملیات غرور‌آفرین مرصاد بسیار حیاتی دانست و در خاتمه با بیان دوخاطره، یاد مرصاد را در قلب خود تا ابد ماندگار دانست:

خاطراتی ماندگار از عملیات مرصاد

وی با اشاره‌ای به شب قبل از عملیات مرصاد اذعان کرد: تعداد اعضای گرو‌هان تحت فرماندهی من از حد معمول بیشتر بود و همین سبب شد تا بهرام مبارکی، فرمانده گردان ۱۵۴ که در همین عملیات جام شیرین شهادت را نوشید، طی فرمانی اکید خواستار گزینش و چینش مجدد اعضای گروهان شود.

طاهر عملیات مرصاد افزود: پس از دریافت دستور، از برخی اعضای گروهان خواستم خود داوطلب شده و به عقب برگردند. اما هیچ‌کس داوطلب نشد، سپس ناچار به گزینش از میان بچه‌های گروهان شدم. لحظات سختی بود، اعضا راضی به برگشتن نبودند، میان خواستن از سر مصلحت فرمانده گردان و خواستن از سر عشق به وطن رزمندگان گروهان، مردد مانده بودم. شهید مبارکی که استیصال مرا احساس کرده بود، پرسید: از پس مسئولیت این تعداد برمی‌آیی؟ و من سرخوش از تأمین خواسته رزمندگان، به نشان تأیید سر تکان دادم.

آهنین‌جان این اتفاق را دلیلی بر امداد غیبی پروردگار در دفاع مستحکم‌تر از مرز‌های ایران اسلامی دانست و خاطرنشان کرد: اگر حضور همین رزمندگان مشتاق در خط مقدم نبود، در همان ساعت اول عملیات، قیچی شده بودیم و دشمن با در نوردیدن کمتر از ۲۵ کیلومتر، کرمانشاه را فتح می‌کرد.

وی به عنوان خاطره دوم اظهار کرد: دو شب قبل از عملیات سیمای پسر جوان ناشناخته‌ای را در خواب دیدم که در نبرد با دشمن بعثی شهید شد، شب عملیات او را در کنار یکی از اعضای گروهان دیدم، آمده بود و می‌خواست که به گروهان بپیوندد، تا نگاهش کردم خوابی که دیده بودم از جلو چشمانم گذشت. جوان رعنایی بود، دلم نیامد شاهد شهادتش باشم به همین خاطر با حضورش در گروهان مخالفت کرده و با اصرار او را به عقب فرستادم.

اما با این اقدام تنها دو روز توانستم شهادت «مرتضی محمودی» را به عقب بیاندازم چرا که در همراهی با فرمانده گردان، راهی منطقه عملیاتی مرصاد شده و همانجا به خدا پیوست.