فروغ جاویدان در محضر تاریخ

نویسنده: ایران‎دیدبان
امروز سوم مردادماه، سالروز عملیات ضدایرانی مجاهدین - بعثیون، "فروغ جاویدان" است.

در ۱۷ سال پیش از این نیز، مردم ایران هیچ شائبه‎ای در ضدایرانی و ضدمیهنی بودن ِ این حرکت جنایت‎کارانه مجاهدین نداشتند و از همین رو بود که در اوج خستگی و بحران‎های ناشی از جنگ، آن‎قدر حضور و نام‎نویسی برای شرکت در عملیات پیش‎گیرانه زیاد بود که مسؤولان جنگ، در سازماندهی و به‎کارگیری آنان ناتوان شده بودند.

اما این مسأله با گذشت ایام برای خیلی‎ها از جمله هواداران و حامیان ریز و درشت مجاهدین در گوشه و کنار جهان، که بعضاً فروغ جاویدان را یک عملیات آزادسازانه می‎دانستند، روشن شد. در این امر مسائلی چند دخیل بود:

- اول این‎که در یک داوری بین‎المللی و بی‎طرفانه، رژیم صدام به‎عنوان متجاوز شناخته شد. داوری‎ای که هنوز مجاهدین به عنوان ستون پنجم صدام و یک گروه یاغی به آن گردان ننهاده‎اند و به روشنی میزان پای‎بندی دار و دسته رجوی به قوانین و ضوابط بین‎المللی را مشخص می‎سازد.

- عملیات فروغ جاویدان در یک جمع‎بندی نظامی، حاوی نکات بسیار برجسته‎ای است، که بدون تردید مهم‎ترین آن، فرماندهی نابخردانه، ابلهانه و غیرکارآمد آن است. فرماندهی‎ای که دن کیشوت وار نیروها را به صف کرد و به قربان‎گاه فرستاد. از اهم موارد نظامی این عملیات، همانا ناتوانی نیروی نظامی مجاهدین است که به درستی در مقابل قوای نظامی آن وقت ایران به پشه مثال زده شده است. دست زدن مجاهدین به این عملیات، باعث گردید تا با روشن شدن میزان توانایی‎های آنان، حتی صدام نیز به ضعف و ناتوانی این گروه پی برده و تا انتهای حاکمیتش دیگر اجازه عملیات به دار و دسته رجوی ندهد.

- از آنجا که این عملیات بر پایه باطل و هواهای نفسانی رجوی استوار بود، باعث سر باز کردن تضادهای درونی و محاکمه تمامی اعضایی شد که زنده از این عملیات بازگشته بودند و رجوی سعی نمود تا با به‎راه انداختن مضحکه انقلاب ایدئولوژیک، سرپوشی بر تضادهای درونی گروه بگذارد. تضادهایی که باعث ریزش نیرویی اساسی در ابتدای دهه هفتاد در این گروه شد.

- تمام کسانی که سر سوزنی در مورد عدم استقلال حضور مجاهدین در عراق شک داشتند، با مجموع پشتیبانی‎های لجستیک و ادوات ارتش صدام در دست مجاهدین، دیگر نمی‎توانند ادعایی در مورد آن داشته باشند. مجموعه اظهارات کسانی که خود در این عملیات شرکت داشته و به نوعی زنده مانده‎اند، گواه این واقعیت است. ادامه حضور مجاهدین در عراق پس از جنگ نیز، مؤید روشنی بر این واقعیت است که آنها برگی در دست صدام بودند و پس از شکست استراتژیک خود، چاره ای جز سر سپردن به دستورات صدام نداشتند. اسنادی که پس از اشغال عراق از ارتباط این گروه با استخبارات عراق به دست آمده است، این پرونده را تکمیل می‎کند.

- افسانه‎ی داشتن پایگاه مردمی مجاهدین و استقبال و اقبال مردم از آنان، که رجوی برای سال‎ها در گوش اعضا و حامیان خارجی خود می‎خواند، به ضد خود تبدیل شد و همچون کابوسی بر جان متجاوزان و نامردمان افتاد. این‎که امروز مجاهدین به هر نحو ممکن، می‎کوشند تا امریکا را برای حمله نظامی به ایران ترغیب و تحریک کنند، نتیجه‎ی درک همین واقعیت است.

- اما از همه دردناک‎تر، جنایاتی است که مجاهدین در حق ملت ایران انجام دادند. خیانت‎ها و سفاکی‎های این گروه از زمان حضور آنان در منطقه کردستان و قرار دادن مین‎های کنترل شونده، بر سر راه ماشین‎های حامل سربازان ایرانی آغاز گردید و تا عملیات فروغ جاویدان که به اعتراف مجاهدین طی آن ۵۵۰۰۰ سرباز ایرانی را به خاک و خون کشیده‎اند، ادامه داشت و کارنامه‎ای مشحون از اعمال پلید ضدایرانی و ضدانسانی برای آنان ساخت. پرونده‎ای که اگر در آن هیچ برگی جز عملیات ضدمیهنی فروغ جاویدان وجود نمی‎داشت، مردم ایران حاضر به بخشش آن نبودند.

امروز قضاوت تاریخ درباره آنان، بدون ذره‎ای اشتباه، آنها را یک گروه مزدور وابسته به دشمن متجاوز می‎داند که در سخت‎ترین روزها، از پشت بر مردم ایران خنجر زدند.