با تاریخ سازان عملیات مرصاد – ۲

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی ۲۶ مرداد ۱۳۶۷

نبرد در تنگه کوزران
درشماره قبل برادر فتاح معاونت فرماندهی لشگرویژه پاسداران به تشریح عملیات پیروزمند مرصاد پرداخت.آنچه که درزیرمی آید ادامه گفتگوی گزارشگر اعزامی ما با ایشان است که ازنظرتان میگذرد:

همانروزوقتی که آرایش نظامی منافقین بهم ریخت و تشکیلاتشان ازهم پاشیده شد . نزدیک ساعت ۷بعدازظهر بود که یکی ازیگانهای سپاه توسط هلی کوپتر به پشت دشمن هلی برن شدند و تنگه حسن آباد رابرروی آنها بستند. بچه ها کاملا دردشت پراکنده شدند و بدین ترتیب عقبه دشمن مسدودشد و برادران تمامی ارتفاعات ، ازتنگه حسن آباد تا تنگه کوزران را بستند و منافقین به محاصره افتادند. روزدوم ازصبح زود دشمن هرچقدرفشار آورد تا بتواند تنگه کوزران را بازکند نتوانست. درحالیکه اینها حیات ومرگشان به همین جا وابسته بود ، بطوریکه مسعود رجوی ملعون ازرادیو برایشان پیام میداد که این راه ، راه بی بازگشت است که شما باید این راه را بازکنید وبه طرف باختران بروید و یا اینکه همه تان جانتان را بدهید و ازبین بروید ، اینها گاهی اوقات انتحارمیکردندو بوضوح مشخص بود که کارهای انتحاری انجام میدهند . شاید۵الی۶بار به آن نقطه تک کرده بودند و نتوانسته بودند آنرا بگیرند دوباره حمله میکردند و بچه ها مقابله میکردند وآنها را ازبین میبردند . بعضی جاها که روی ارتفاعات تک میکردند ودیگرراهی جزتسلیم نداشتند ، بانارنجک خودشان را ازبین میبردند که موارد زیادی هم بود تا شناسایی نشوند و بیشترانتحارها انگیزه اش این بود که شناخته نشوند و بیشتر ازاین ، پیش ملت خودشان و اینهایی که میشناسندشان رسوا نشوند و صورت خودشان را با نارنجک ازبین میبردند تا اثری ازخودشان باقی نماند. دریک مورد ما بیسیم شان را شنودکردیم ، بیسیم چی با عقبه شان تماس گرفت وگفت : که یک نفرازبچه هایمان زخمی و روی ارتفاع بلندی ...... زخمی را چکارکنیم ؟ گفتند سریع پائین بیاورید.

آن زن بیسیم چی گفت که ما نمیتوانیم و مشکل است پائین بیاوریم . بعد یک کُدی گفت که زیادهم تکرار میکردند و معنی اش این بود که او را ازبین ببرید. یعنی دستوردادند که فرمانده خودشان توسط خودشان ازبین برود که مبادا به دست ما بیفتند واتفاقا بیسم چی آنها که زن بود خیلی با ناباوری این مسئله را شنید و سست شد ، بالحن عجیبی گفت : پس همین کاررا بکنیم و پاسخ شنیدکه بله همین کاررا بکنید و البته کارراهم انجام دادند . وهمان تعدادکه سالم مانده بودند توانستند عقب بکشند . موارد زیادی بود که ما مشاهده نمودیم اینها با نارنجک ، سیانور و ... خودشان راازبین برده بودند . اینهائی که درمحاصره بودند مجددا توسط یگانهای قرارگاه روی آنها تک شد و تقریبا توانشان همان شب گرفته شد. صبح روز بعد منافقین تمام توانشان را بسیج کردند و یک تک سنگینی برروی تنگه کردند که تاحد انتحاربود (تنگه کوزران) تاحدی که ۳تا ازخودروهای آنها توانست اززیر این همه آتش بسیارسنگین که ازهردوطرف بود ردشوند و بطرف نیروهای ما بیایند که این ۳تا خودرو همان لحظات اول توسط آرپی چی بچه ها ازبین رفتند و به هلاکت رسیدند. صبح روز پنجم نیز منافقین تک سنگینی باتمام قوا انجام دادند و بازنتوانستند کاری انجام دهند وما ازروی شنود آنها فهمیدیم مرتب به عقبه شان میگفتند : که ما چکاربکنیم ؟! که یکی ازفرماندهان منافقین بابی سیم میگفت : چیزی نیست ، چیزی جلوی تان نیست و جلوبروید درحالی که فاصله اینها با عقبه شان چندصدکیلومتربود .فرماندهی کلّ اینها درعراق بود ولی اینها تجهیزاتی درداخل خاک خودمان داشتند وبا مدارکی که بدست آوردیم ، فرماندهی شان درخانقین که یکی ازشهرهای نزدیک مرزی میباشد بوده است . فرماندهی شان کاملا هماهنگ باداخل عراق بود ، بدین صورت که تدارکاتشان را با هلی کوپتر ازعراق تا کِرِند می آوردند . موارد زیادی ازجمله بمبارانها که دردو روز اول توسط هواپیماهای عراق انجام میگرفت ، کاملا هماهنگ بود و مواضع نیروهای ما را بمباران میکردند . هلی کوپترهای دشمن مرتبا درتردد بودند و دربعضی موارد مجروحین اینها را تخلیه میکردند و توپخانه دشمن از دور اینها را پشتیبانی میکرد . علی ایّحال صبح روز پنجم دیگرنتوانستند کاری از پیش ببرند و بچه ها هم با نیروهای کمکی که تازه به منطقه رسیده بود یک طرح همه جانبه ریختند که آخرین مقاومت های اینها را درهم بشکنند . پشتیبانی هوائی عراق تا آخرین ساعت روز پنجم هم بود ، حتی روز ششم که اینها کلاً ازهم پاشیده و ازبین رفته بودند ، بازموارد بسیارزیادی بودکه دشمن بمباران هوایی داشت و مواضع نیروهای ما را بمباران میکرد. ولی لطف خداوند بود که اینها درچندین مورد که هواپیماهای دشمن آمدند مواضع خود اینها را بمباران کردند و شایدعلت اصلی آن بود که فاصله منافقین با ما خیلی کم بود . عراقیها بسیار شدید مواضع منافقین را بمباران کردند و تلفات زیادی به آنها واردشد . آخرین روز درگیری روز پنجم مردادماه بود که دشمن تمام توانش را از دست داد و تشکیلاتش ازهم پاشیده شده بود ، یعنی خودروها و کادرشان ازبین رفته بودند و یا یک طرحی که ریخته شد عصرآن روز مجددا از پشت آنان هلی برن شد وبچه ها کاملا عرصه را بردشمن تنگ کردند بطوری که حتی یک نفر هم نمی توانست فرار کند وبالاخره کل منطقه ازلوث وجود اینها پاک شد. ازصبح زود تردد درمحور اسلام آباد آزادشد وبا همین حرکت هم شهراسلام آباد و کرند هم خودبخود آزادشد یعنی رژیم عراق ومنافقین با این ضربه مذبوحانه تصمیم به عقب نشینی از اسلام آباد وکرند گرفتند که برادران ما با تکی که برروی آنها انجام دادند درعقب نشینی هم ضربه بسیار بزرگی به آنها زدند و اسرای زیادی از آنان گرفته و تلفات بسیار زیادی به آنها وارد شد. آنچه که تابحال از نظرتان گذشت بیان شرح کلی عملیات بود . معاون لشگر ۶ ویژه پاسداران درادامه گفتگوی خود با گزارشگراعزامی ما درباره نتایج عملیات مرصاد می افزاید: مهمترین نتیجه عملیات این بود ، دشمنی که سالها درانتظارش بودیم و همیشه درداخل وخارج به سم پاشی علیه انقلاب ما مشغول بود . این بار با پای خود درمعرض انتقام نیروهای اسلام قرار گرفت . مدارکی که ما ازاینها به دست آوردیم نشان میدهد که سران منافقین بیشتر نیروهایشان را در تاریخهای ۲۷ ، ۲۸ ، ۲۹ تیرماه از اروپا فراخوانده اند ودرپاسپورتهایشان تاریخ ورود به بغداد راعمدتا تاریخ های فوق نشان میدهد و معلوم میشود که منافقین با یک طرح ریزی قبلی کادرها و نیروهای خودشان را ازاروپا و آمریکا برای مقابله با جمهوری اسلامی فراخوانده و بلافاصله تجهیزشده و عازم این عملیات شده اند که با اراده الهی ازبین رفتند و الآن پاسپورتهای بسیاری ازاینها دردست ماست که نشان میدهد قبلا درآمریکا و اروپا بوده اند و مزدوری اجانب را میکرده اند و حالا به خیال و رویای رفتن به تهران و فتح ایران به این صورت به هلاکت افتاده اند. همانطور که قبلا اشاره شد منافقین در ستونی همراه با بیش از هزارخودروی نظامی دست به این تحرک زده بودند که عمده آنها در همان شب اول با آتش آرپی جی و بمبارانهای هوائی ، هلی کوپتر و توپخانه و ... ازبین رفتند. یک تعداد زیادی ازاین خودروها هم سالم ماند که بحمدالله تمامی یگانهایی که درمنطقه بودند ازنعمت غنیمت بسیارخوبی بهره مند شدند . ما ماشینی ازاینها گرفته ایم که ۲۶۰کیلومتر بیشتر کارنکرده بود . تانکهایشان که ازنوع دجله است همگی نو می باشد و برای اولین بار ازآنها استفاده شده است که همگی سالم بدست ما افتاده است . موقعیت زمانی که منافقین برای شروع این حرکت انتخاب کرده بودند ، براساس این تصوربود که ما با قبول قطعنامه ۵۹۸ درضعیف ترین وضعیت موجود هستیم و دیگرنیرویی نیست که به جبهه برود. پیشرویهای عراق درجنوب که تا نزدیکیهای پادگان حمیدآمدند ، گرفتن سرپل ذهاب ، مهران ، گیلانغرب ، دهلران وقصرشیرین به اینها این باور را داده بود که ایران در ضعیف ترین وضع موجود است و کافی است ازیک محور بگذرند و تا تهران بیایند . آنها با این استراتژی و دید کلی و تحلیل آبَکی به جلو آمدند ، درحالیکه آن طرف قضیه را نخواندند که امام امت با پیامشان یک انقلاب جدیدی دراین مملکت ایجاد کردند که البته خداوند دشمنان ما را از احمقها آفریده و آنها فکراین مسائل را نکرده بودند . ما دراین باره سندی در دست داریم و نشان میدهد که فرماندهی شان برایشان نوشته است رژیم جمهوری اسلامی درضعیف ترین وضع موجود است . با همین طرح ساده لوحانه که ریخته بودند فکرکردند به نتیجه میرسند. لذا می بینیم که در حرکتشان خیلی عجله کردند ، یعنی این نیروهایی را که ازاروپا فراخواندند و سریعا تجهیز کردند و به جبهه روانه کردند ، با این ستونی که اینها درجاده به راه انداختند ، هیچ عقل نظامی ومنطقی نمی پذیرفت . هرعقل نظامی در دنیا بیاید و این حرکت اینها را تحلیل بکند . می بیند که درتاکتیک واقعا ضعیف بودند . یعنی این مسیری که اینها انتخاب کردند برای رسیدن به آن هدف بزرگی که داشتند خیلی احمقانه بود . همین موضوع هم است که درعمل اینها با یک طرح ساده ما، یعنی طرحی که سپاه درخیلی از عملیاتها خصوصا والفجر ۱۰ از به توبرِه انداختن دشمن استفاده کرد ، بدام افتادند.