تاریخ را ورق بزنیم

منبع: سعید مستغاثی
در واقع قضیه تقابل ابوالحسن بنی صدر با انقلاب و امام که از اواسط سال ۵۹ جدی شده بود در اسفند‌‌ همان سال در چالش بین او و مجلس، بار دیگر اوج گرفت.نمایندگان مجلس یک طرح دوفوریتی ارائه دادند تا دولت بتواند تکلیف وزارتخانه‌های بی‌سرپرست را روشن نماید.گفت‌و‌گوهای مجلس بین موافقان و مخالفان طرح، باب جدیدی را در سیر انتقاد و دفاع از بنی صدر گشود.به دنبال این مباحث و مسکوت ماندن طرح موردنظر، در یازدهم اسفند ماه، دادستان کلّ کشور، آیه الله موسوی اردبیلی، جلسه‌ای با حضور مسئولان طراز اول کشور (دکتر بهشتی، بنی صدر، شهید رجایی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، دکتر باهنر، آیت الله مهدوی کنی و آیت الله خامنه‌ای) در خانه خود تشکیل داد تا به بحران تکمیل کابینه پایان داده شود.در چنین زمینه و فضای سیاسی ملتهبی، مراسم ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران با مشارکت فعال طرفداران بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق، برنامه ریزی و اجرا شد.
بخش سازماندهی شده و متشکل جمعیتی که در ۱۴ اسفند در دانشگاه تهران اجتماع کردند، هواداران سازمان مجاهدین خلق بودند.روز قبل از مراسم به وسیله سرتیم‌ها از تمام افراد میلیشیا و هواداران سازمان خواسته شد که از صبح پنجشنبه برنامه خود را شروع کنند.تیم‌ها با فرماندهی مشخص و آمادگی کامل برای درگیری تقسیم شده بودند.
از جمله شعارهایی که از طرف سازمان با تمرکز بر حملات شدید به حزب جمهوری اسلامی به عنوان نماد متشکل نیروهای پیرو خط امام، به میلیشیا و دیگر هواداران ابلاغ شده بود چنین بودند:
«حزب چماق به دستان باید بره گورستان»، «مرگ بر حزب چماق به دستان»، «مرگ بر چماقدار»، «بنی صدر، بنی صدر، افشاکن»، «تا حزب سقط نشود این وطن وطن نشود»، «نصر من الله و فتح قریب، مرگ بر این حزبک مردم فریب»،، «مرگ بر بهشتی»، «صدا و سیمای ما، از انحصار حزبی، آزاد باید گردد»، «تا بهشتی کفن نشود، این وطن وطن نشود»، «بهشتی، بهشتی، طالقانی را تو کشتی»
میلیشیا و دیگر هواداران سازمان به صورت منسجم و منظّم قبل از شروع مراسم وارد دانشگاه شدند؛ جلوی تریبون را اشغال کرده و قسمت‌های در نظر گرفته شده زمین چمن را پوشاندند.
پس از شروع سخنرانی بنی صدر و از آغاز برنامه ریزی شده درگیری‌ها، گروه ضربت سازمان که از افراد قوی متشکّل بود، با کلیه توان و نیرو در درگیری و هدایت آن شرکت کردند.
با درگیری وسیع نیروهای گارد ریاست جمهوری علیه مردم و ضرب و شتم بسیاری از آنان توسط نیروهای سازماندهی شده میلیشیا و گارد بنی صدر با فرماندهی مستقیم شخص رییس جمهور، اغتشاش ۱۴ اسفند چالش سیاسی اجتماعی وسیع و گسترده‌ای حول مشروعیت و صلاحیت سیاسی و فکری رییس جمهور پدید آورد.عدم حمایت اکثریت مردم از فراخوان‌های بعدی بنی صدر و گروه‌های سیاسی مؤتلف وی، غائله ۱۴ اسفند را به نقطه عطف سرنوشت سیاسی بنی صدر تبدیل نمود و پس از آن عملاً رییس جمهور کاملاً به رییس یک جبهه محدود گروه‌های سیاسی برای مقابله با نیروهای پیرو خط امام مبدل گردید.
در روز دهم اردیبهشت،۱۳۶۰ حضرت امام خمینی (ره) طی سخنانی مجدداً به گروه‌های مسلح و از جمله سازمان مجاهدین خلق هشدار دادند تا اسلحه را کنار گذاشته و به آغوش ملت بازگردند:
« ... این‌ها اشتباه می‌کنند.اگر این‌ها به ملت برگردند که برای خودشان صلاح است و اگر به این امر [تشنج آفرینی] ادامه بدهند یک روز [در پیش] است که پشیمانی دیگر سودی ندارد و آن روزی است که به ملت تکلیف شود، تکلیف شرعی الهی به مقابله با این‌ها و تکلیف آخری نسبت به این‌ها تعیین شود...شما چیزی نیستید که بتوانید درمقابل این موج خروشان انسان‌های بپاخاسته مقاومت کنید.پس صلاح شما و صلاح ملت و صلاح همه این است که اسلحه‌ها را زمین بگذارید و از این شیطنت‌ها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید...»
سازمان در نامه خود بدون پذیرش خلع سلاح، از موضع مظلوم و حق به جانب و در عین حال مدعی قدرت، خطاب به امام این گونه به تهدید برخاسته بود:
« ... بی‌گمان شما در هر موقعیتی که مقتضی بدانید «تکلیف نهایی» مورد اشاره در سخنان ده اردیبهشت را مقررخواهید فرمود، لیکن ما باز هم به عنوان انقلابیون یکتاپرست به عرض می‌رسانیم...تا وقتی راه‌های مسالمت آمیزِ ابراز عقیده وفعالیت انقلابی مطلقاً مسدودنشده و به اصطلاح حجت تمام نگردیده است [تلاش خواهیم نمود] از عکس العمل‌های خشونت بار و قهرآمیز بپرهیزیم...در برابر «تکلیفی» که گوشزد فرمودید چه چاره‌ای جز نوشتن و تقدیم وصیت نامه‌ها باقی می‌ماند؟»
قسمتی از سخنان حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانی مورخ ۲۱ اردیبهشت ۶۰ در پاسخ به نامه سازمان که در واقع آخرین اتمام حجت‌ها با سازمان محسوب می‌شود در پی می‌آید:
« ...آنهایی که این طور باقلم‌هایشان، علاوه برتفنگ‌هایشان، با ما معارضه دارند، به آن‌ها کراراً گفته‌ایم و حالا هم می‌گوییم که مادامی که شما تفنگ‌ها را در مقابل ملت کشیده‌اید، یعنی در مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده‌اید، نمی‌توانیم صحبت کنیم و مجلسی با هم داشته باشیم.شما اسلحه‌ها را زمین بگذارید و به دامن اسلام برگردید، اسلام شما را می‌پذیرد...در آن نوشته‌ای که نوشتید، در عین حالی که اظهار مظلومیت‌های زیاد کرده‌اید، لکن باز ناشی‌گری کردید و تهدید به قیام مسلحانه کردید.ما چه طور با کسانی که می‌خواهند بر ضداسلام قیام مسلحانه بکنند می‌توانیم تفاهم کنیم؟...اسلام دین رحمت است، دین عدل است، دیانت قانون است.شما به قوانین اسلام سربگذارید، گردن فروبیاورید، کشور اسلامی، همه شما را می‌پذیرد...و من هم که یک طلبه هستم با شما حاضرم که در یک جلسه، نه در یک جلسه، در ده‌ها جلسه با شما بنشینم وصحبت کنم...و من اگر یک در هزاراحتمال می‌دادم که شما دست بردارید از آن کارهایی که می‌خواهیدانجام بدهید،حاضر بودم که باشماتفاهم کنم و من پیش شمابیایم، لازم هم نبودشما پیش من بیایید.وحالا هم به موجب احکام اسلام به شمانصیحت می‌کنم.شما در مقابل این سیل خروشان ملت نمی‌توانید کاری انجام بدهید...برگردید به دامن اسلام...دست بردارید از قیام مسلحانه...مادامی که اسلحه در دست شماست...تهدید به قیام می‌کنید، ما نمی‌توانیم ازشما این طور مسائل را قبول کنیم...»
سازمان برای رهایی از بن بست ناشی از پاسخ مشروط امام، توجیه عدم تمکین عملی از درخواست امام برای خلع سلاح را طی نامه‌ای، با هماهنگی قبلی به بنی صدر اعلام کرد و شرط گذاشت که اگر وی، به عنوان «عالیترین مقام رسمی کشور» اجرای قانون اساسی را تضمین کند و وسایل اجرای این تضمین را ارائه نماید و تأمین سیاسی کافی برای سازمان فراهم نماید، برای تحویل سلاح‌های خود اعلام آمادگی خواهد کرد.
بنی صدر هم در یک مصاحبه مطبوعاتی از دادن تضمین، اظهار ناتوانی کرده و عملاً با موجه جلوه دادن موضع سازمان راه را گشود تا سازمان از بن بست پدید آمده رهایی یابد.
با اوج گیری تنش در فضای سیاسی کشور، بنی صدر در مقابله با مجلس شورای اسلامی و دولت رجایی و در شرایط حساس ناشی از جنگ عراق علیه ایران، با حمایت تبلیغاتی سازمان مجاهدین خلق، مدعی وقوع «بن بست» شده و برگزاری «رفراندوم» را عنوان کرد.
«نهضت آزادی» نیز با حمله به دولت و مجلس، از طرح بنی صدر اعلام حمایت کرد.روزنامه‌های انقلاب اسلامی (بنی صدر)، میزان (نهضت آزادی) و نشریه مجاهد ارگان سازمان، تحلیل‌ها و مواضعی مشابه و هماهنگ، برای اثبات وجود بحران غیرقابل حل و ضرورت رجوع مستقیم به آرای عمومی،منتشر ساختند.مسعود رجوی که در طرح‌های بنی صدر، همفکری و هماهنگی قبلی و بعدی سازمان با وی را هدایت می‌کرد، طی نامه‌ای با تبریک به رییس جمهور به خاطر ارائه تز رفراندوم، او را در پی گیری این طرح تشجیع و تشویق نمود و تأکید کرد:
«هیچ یک از حضرات را یارای حذف شمانیست...طرف دیگر، به خوبی می‌داند که شماچه از نظرسیاسی و چه به لحاظ اجتماعی در وضعی هستید که اگربخواهید و اگر بایستید می توانید فی الواقع جارویش کنید.»
در آن زمان برخی گزارش‌ها از درون دفتر رییس جمهور حاکی از آن بود که دو روز در میان مسعود رجوی و موسی خیابانی با بنی صدر جلسه دارند و دقیقاً هر کاری که دارد انجام می‌گیرد توسط این‌ها هدایت می‌شود.
در پاسخ به تشنج آفرینی بنی صدر و سازمان که در آن زمان در حمله به مجلس و روحانیت و دولت رجایی کاملاً از همراهی علنی سیاسی و تبلیغاتی نهضت آزادی نیز برخوردار بودند، حضرت امام خمینی (ره) در دیدار با نمایندگان مجلس شورای اسلامی در تاریخ ۶ خرداد ۶۰، طی سخنان مشروحی ضمن حمایت قاطع از مجلس به تحلیل شرایط کشور پرداخت.امام در سخنان خود مواضع آشکار و قاطعی در برابر طرح بن بست و رفراندوم ارائه داد و رییس جمهور و متحدانش را نسبت به تخطی از قانون انذار نمود:
« ...نگویید که ملت با من است، ملت با اسلام است، نه با من است نه باشما و نه با دیگری...ملت اسلام رامی خواهد.ملت شخص نمی‌خواهد...شما به بن بست رسیدید.اشتباه می‌کنید.مملکت اسلام که به بن بست نمی‌رسد...این مردم، اسلام را می‌خواهند.اگر پایتان را از اسلام کنار بگذارید، این طلبه‌ای که اینجا نشسته با کمال قوا باشما مخالفت می‌کند...آقای رییس جمهور حدودش درقانون اساسی هست.یک قدم آن ور بگذارد من با اومخالفت می‌کنم...نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم.غلط می‌کنی قانون را قبول نداری، قانون تو را قبول ندارد...همه باید مقید به این باشید که قانون رابپذیرید ولو برخلاف رأی شماباشد...آن چیزی را که قوانین یا قانون اساسی پذیرفته است، بپذیرد.آن چیزی را که مجلس به آن رای می‌دهد و شورای نگهبان آن را موافق قانون شرع می‌داند باید بپذیرد این‌ها را، اگر می‌خواهید از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را...»
آیه الله دکتر بهشتی رییس دیوان عالی کشور نیز در مصاحبه مطبوعاتی خود با اشاره به اصلی بودن و تقدم موضوع جنگ در آن شرایط، در مورد رفراندوم چنین اظهارنظر نمود:
« ...طرح مسئله رفراندوم درست به منظور تضعیف جمهوری اسلامی، تضعیف قانون اساسی، مجلس و دولت است...ملت باید درمقابل هر نوع ندا و آوایی که درجهت خلاف ثبات وضع است بایستد.اینکه برخی از روزنامه‌ها می‌کوشند، بگویند در جمهوری اسلامی، امروز یک بحران است و راه حل این بحران را در رفراندوم و چیزهای دیگرجستجو می‌کنند، این کار‌ها اصلاً به منظورایجاد بحران صورت می‌گیرد...»
سازمان در سرمقاله اولین شماره نشریه مجاهد پس از سخنان امام، بر دیدگاه خود مبنی بر وجود بن بست سیاسی تأکید مجدد کرد و شرایط کشور را مشابه سال آخر رژیم شاه توصیف نمود.سازمان در این موضع گیری با تهدید تلویحی به احتمال «ساعت صفر» و «وقوع انفجار» رفراندوم پیشنهادی بنی صدر را تنها راه خروج مسالمت آمیز از بحران برشمرد و مقابله خود با رهبری انقلاب را آشکار‌تر ساخت.
بنی صدر نیز در مصاحبه مطبوعاتی خود مجدداً بر موضع خود پافشاری نمود و انگیزه اصلی خود ازطرح این موضوع را جلوگیری از تضعیف خود برشمرد و موقعیت خود را در «مخاطره» توصیف کرد.وی همچنین در سخنرانی پایگاه هوایی شیراز، برخلاف توصیه امام مبنی بر عدم سخنرانی تحریک آمیزِ، مطالب تند و تحریک آمیزی علیه سایر قوا به ویژه قوه قضائیه ایراد نمود و تصریح کرد من در خطی که هستم با استقامت می‌ایستم.
هیئت سه نفره حل اختلاف نیز سخنرانی و مصاحبه مزبور را تخلف از فرمان امام و قانون اساسی اعلام نمود و تخلف دو روزنامه انقلاب اسلامی و میزان را نیز محرز دانست.و سخنگوی این هیئت با قرائت اصل ۵۹ قانون اساسی در مورد شرایط همه پرسی عمومی گفت:
« ...مراجعه به آراء عمومی دراختیار هر کس نیست، بلکه باید در مجلس مطرح شود و اگر دو سوم مجموع نمایندگان مجلس موافق بودند آن وقت می‌توان به آراء عمومی مراجعه کرد، ولی آقای بنی صدر درهیچ کدام از دومصاحبه اخیرشان به این قسمت آخر اصل [قانون اساسی] تصریح نمی‌کنند...»
تظاهرات گسترده و میلیونی مردم در سالگرد قیام ۱۵ خرداد در سراسر کشور ۴ و اعلام حمایت سراسری مجدد از امام خمینی و روحانیت، آشکار ساخت که اکثریت مردم در برابر جبهه ائتلافی بنی صدر قرار دارند.
مقطع جدیدی از رودررویی بنی صدر با امام و نیروهای انقلابی، آغاز گردید و مجاهدین خلق، جبهه ملی و نهضت آزادی در کنار گروه‌های کوچکتری مانند حزب ملت ایران و حزب مائوئیستی رنجبران بر شدت فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی تنش زای خود افزودند.
به دنبال تحرکّات غیرقانونی و غوغاگری طرفداران بنی صدر در روزنامه‌ها و نشریات و ضمناً محرز اعلام کردن تخلفات آن‌ها توسط هیئت سه نفره حل اختلاف، دادستانی انقلاب در اطلاعیه ۱۸ خرداد ماه ۱۳۶۰ اعلام کرد:
«به حکم دادستان انقلاب اسلامی مرکز، نشریات آرمان ملّت [ارگان حزب ملّت ایران به رهبری داریوش فروهر]، انقلاب اسلامی [ارگان بنی صدر]، جبهه ملّی [ارگان جبهه ملی ایران]، میزان [ارگان بازرگان و نهضت آزادی]، نامه مردم [ارگان حزب توده ایران] و عدالت [ارگان حزب رنجبران]، به دلیل نشر مقالات تشنّج آفرین، تا اطّلاع ثانوی توقیف شدند.»
ه‌مان روز، مجاهدین خلق واکنش علنی و رسمی نشان دادند.فرصت زیادی باقی نمانده بود؛ سازمان در اجابت وعده حمایت یکپارچه و کامل خود از بنی صدر باید همه موجودیت خود را به تدریج خرج می‌کرد.آری، سرنوشت مجاهدین خلق و بنی صدر به هم گره خورده بود.سازمان به دنبال توقیف نشریات یاد شده، با صدور اطلاعیه‌ای آن را محکوم ساخت و ضمن توصیف این اقدام به عنوان توطئه حذف رییس جمهور، از وی اعلام حمایت نمود:
« ...توطئه تعطیلی روزنامه‌های غیرحزبی، به ویژه روزنامه انقلاب اسلامی ایران، گام بلندی است در مسیرحذف رییس جمهور دکتر بنی صدر؛ که جزخفقان هرچه بیشتر وخشنودی دشمنان این میهن و سرکوب و کشتار داخلی را در پیش ندارد...»
همچنین ۹، تن از نمایندگان مجلس از جمله مهدی بازرگان، سلامتیان، غضنفرپور، یدالله سحابی و کاظم سامی طی نامه‌ای به رییس مجلس، توقیف نشریات توسط دادستانی انقلاب را غیرقانونی دانسته و محکوم نمودند.
صفحه اول نشریه هفتگی «مجاهد» مورخ ۲۱ خرداد،۶۰ تماماً به پیام و سخنان بنی صدر و اطلاعیه‌های سازمان در حمایت از وی اختصاص یافته بود و مضامین تحلیل‌ها و سایر مطالب آن نیز آشکارا تحریک و آماده سازی شورش علیه نظام را به مخاطبان القا می‌کرد.در همین شماره نامه سرگشاده بازرگان و بیانیه شیخ علی تهرانی خطاب به وی که از مضمون مشابه ولی صریح‌تر و تحریک آمیزتری درباره امام برخوردار بود، به چاپ رسید.جهت گیری اصلی این مطالب، زیر سؤال بردن مشروعیت و اعتبار سیاسی و قانونی رهبری انقلاب بود.با این موضع گیری‌های صریح علیه امام، به نظر می‌رسید بهانه‌های سازمان برای توجیه اقدامات تروریستی بعدی علیه نظام تقویت می‌گردید.در بیانیه نهضت آزادی مورخ ۲۰ خرداد نیز ضمن حمایت از رییس جمهور، اقدام قوه قضائیه و دادستانی محکوم گردید و تلویحاً تلاطم‌ها و تشنج‌ها امری موجه و ناشی از عدم اجرای قانون توسط حاکمیت توصیف شد.
امام خمینی (ره) روز هجدهم خردادماه در یک سخنرانی پرشور و قاطع در مورد اقدامات بنی صدر و مؤتلفین وی، آخرین اتمام حجت‌ها را اعلام نمود و مقاومت در برابر قانون و مصوبات قانونی مجلس را دیکتاتوری نامید و صریحاً به تشنج آفرینان هشدار داد.
با دعوت بنی صدر از مردم برای مقاومت و ایستادگی در دفاع از وی، در چند نقطه تهران و شهرستان‌ها در روزهای ۱۸ و ۱۹ خرداد، تجمع‌های غیرقانونی و آشوبگرانه گروه‌هایی از طرفداران بنی صدر و مجاهدین خلق، با حضور خودجوش مردم خاتمه یافت و نشان داد که پایگاه مردمی جریان مخالف رهبری انقلاب برخلاف تصور و توهم خود، بسیار اندک است.
روز بعد، امام خمینی (ره) با یک حکم که در جمله‌ای واحد نگاشته بود ابوالحسن بنی صدر را از فرماندهی نیروهای مسلّح عزل کرد:
بسم الله الرّحمن الرّحیم

ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران.آقای بنی صدر از فرماندهی کلّ نیروهای مسلّح برکنار شده‌اند.
روح الله الموسوّی الخمینی ۲۰/۳/۶۰

بنی صدر در زمان صدور این حکم در کرمانشاه به سر می‌برد، و اختفای وی از همانجا آغاز شد.فردای آن شب، سازمان اطلاعیه دیگری در حمایت از بنی صدر تحت عنوان «هشدار نسبت به حفظ جان رییس جمهور» صادر کرد:
« ...مجاهدین خلق ایران با اخطار قاطع انقلابی علیه هرگونه سوءنیّت به جان رییس جمهور، از تمامی خلق قهرمان ایران، روشنگری، هوشیاری، آمادگی و حضور دایمی درصحنه‌ها و مقاومت پیگیر را طلب نموده؛ و در این شرایط،حمایت ازشخص رییس جمهور وحفاظت از جان او را یک وظیفه مبرم انقلابی در سراسر کشور تلقی می‌کند...»
سازمان، تحولات سیاسی کشور و اقدامات قانونی رهبری انقلاب و مجلس شورای اسلامی برای جلوگیری از قانون شکنی بنی صدر و دفاع از حریم قانونی ارکان نظام را، «کودتای مرتجعین» نام گذاری کرد و مردم را به مقابله با نظام فراخواند.
از صبح پنجشنبه ۲۱ خرداد ماه،۱۳۶۰ بعد از برکناری بنی صدر از فرماندهیِ کلّ قوا، با پشتیبانی اعضای سازمان، درگیری‌های خشونت بار پراکنده‌ای در تهران و چند شهر بین گروه‌های طرفدار بنی صدر با مردم رخ داد که از جمله در تهران پس از تجمع حدود ۱۵۰ نفر از افرادی که به شعار و فحاشی علیه دولت و مسئولان کشور و حمایت از رییس جمهور پرداختند، جمعی از مردم برای متفرّق کردن آنان وارد عمل شدند؛ عده‌ای از پاسداران نیز مجبور به مداخله گشتند.در این درگیری، گلوله‌ای به سمت پاسداران شلّیک شد که یکی از آن‌ها زخمی و در بیمارستان به شهادت رسید.
بنی صدر بار دیگر، در بیانیه مورّخ ۲۲ خرداد ۶۰، مردم را به مبارزه علنی علیه نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی فراخواند.وی در بخشی از این بیانیه بلند با تأکید بر اینکه «کودتای خزنده» در حال اجراست و آزادی و امنیت از بین رفته، مدعی وجود خطرهای جدی برای استقلال کشور گردید:
« ...با شما مردم سخنم همواره این بوده است که...استقامت کنیم.راه‌های استقامت راشما خود درگذشته یافته‌اید و اینک نیزمی توانیدبیابید....به شما می‌گویم:اگر امروز که هنوز وقت باقی است نایستادید و استبداد را که هنوز قوام نگرفته، دفع شر نکردید واستبدادبا سلطه خارجی پیوند قطعی پیدا کرد، همه آنچه را که گفتم و بد‌تر از آن را برشماخواهند آورد و...آنچه را که باید به اطلاع شما می‌رساندم، رساندم.بر شما مردم است که نگران سرنوشت انقلاب اسلامی و کشورخودباشید و استقامت کنید...»
از سوی دیگر، نهضت آزادی نیز در تاریخ ۲۴ خرداد ۶۰ با صدور بیانیه‌ای تحت عنوان «احساس خطر و پیشنهادات به رهبری و دولتمردان و مردم»، مضمون و مفاد بیانیه بنی صدر و مواضع مجاهدین خلق درباره شرایط سیاسی کشور را تکرار و تأکید نمود.
در این بیانیه که از ساختار کاملاً مشابه متن اطلاعیه بنی صدر برخوردار بود، در حمایت از وی تصریح شد که انقلاب چنان از شعارهای اصلی خود فاصله گرفته که «رییس جمهور منتخب مردم ناچار است روی پنهان کند».ادعای فقدان آزادی و امنیت و وجود اختناق، همانند بیانیه‌های سازمان و سایر گروه‌های مؤتلف بنی صدر، در این اطلاعیه مجدداً تشریح و تکرار شده بود.همچنین این اتهام تکرار شده بود که نقض قانون و انحصارطلبی مسئولان نظام موجب خشونت و دشمنی گردیده است.و نیز در تأیید برچسب «کودتای مرتجعین» که از سوی مجاهدین خلق و بنی صدر طرح شده بود، نهضت آزادی نیز وضع کشور را یادآور روزهای قبل از کودتای ۲۸ مرداد توصیف کرده بود.
پیشنهادات مطروحه در این بیانیه نیز ناظر بر آن بود که امام و دولتمردان و مجلس و نهادهای انقلابی مقصران وضعیت پدید آمده هستند و می‌بایست تغییر رفتار دهند و با رییس جمهور تفاهم کنند و به انحصارطلبی خاتمه دهند تا حکومت قانون استقرار یابد.همان مواردی که در بیانیه‌های بنی صدر و مجاهدین خلق به انحای مختلف طرح و تکرار شده بود و برآیند آن‌ها، موجه ساختن اقدام خشونت بار در مقابل نظام محسوب می‌گردید.
سازمان نیز طی اطلاعیه مورخ ۲۴ خرداد خود در واکنش به طرح بررسی کفایت سیاسی رییس جمهور «اخطار» کرد که عزل رییس جمهور در مجلس، عملاً مفهومی جز اعلام جنگ مرتجعین به تمامی خلق ایران ندارد.
در این اطلاعیه مجدداً نسبت به احتمال تهدید جان بنی صدر که در اولین اطلاعیه بعد از برکناری وی از فرماندهی کل قوا طرح شده بود، هشدار داده شد.تأکید ویژه سازمان بر این موضوع یکی از سوژه‌های اصلی برای نظامی کردن فضا و تحریک مخاطبان به اقدامات خشونت بار بود.
نشریه «مجاهد» همچنین اطلاعیه‌های گوناگونی از افراد و گروه‌های مختلف با گرایش‌های سیاسی گوناگون در مخالفت با اقدامات قانونی رهبری انقلاب و مجلس انتشار می‌داد و به شدت فضای کشور را در معرض فروپاشی ترسیم می‌کرد.
از جمله در بیانیه ۶۱ نفر از نویسندگان و خبرنگاران تحت عنوان «به موج تازه سرکوب تسلیم نشویم» نشریه سازمان منتشر شد که ضمن تکرار ادعاهای مجاهدین خلق علیه نظام، مردم را به مقاومت دعوت می‌کرد.برخی از کسانی که این بیانیه را امضا کردند عبارت بودند از:
رضا براهنی، باقر پرهام، مهدی خانبابا تهرانی، اسماعیل خوئی، علی دهباشی، غلامحسین ساعدی، محمدعلی سپانلو، احمد شاملو، هوشنگ گلشیری، جواد مجابی، هما ناطق، منوچهر هزارخانی.
در بیانیه دیگری با اعلام حمایت از بنی صدر و دعوت به «مقابله با تمام قوا با غول استبداد»، نظام جمهوری اسلامی به سرنوشتی مشابه رژیم شاه تهدید شد.از جمله امضا کنندگان این بیانیه محمد شانه چی، محمد ملکی، احمد علی بابایی و...بودند.
بنی صدر که مفتون تحلیل و ارزیابی سازمان مجاهدین خلق و اسیر توهمات خویش شده بود پیام‌های مسالمت و آشتی را از موضع ضعف تلقی می‌کرد و می‌پنداشت با حمایت گروه‌های سیاسی متحد خود و تشکیلات نظامی سازمان، به فروپاشی حاکمیت پیرو خط امام قادر خواهد بود.بنابراین خط گسترش آشوب و درگیری در شهر‌ها و آماده شدن برای یک مقابله مسلحانه تمام عیار با نظام توسط مجاهدین خلق و ائتلاف طرفداران بنی صدر همچنان پی گیری می‌کرد.جبهه ملی، طی اعلامیه‌ای، که بهانه آن نفی و حمله شدید به لایحه قصاص بود، مردم را به یک راهپیمایی در مسیر خیابان انقلاب به سمت دانشگاه تهران، در بعدازظهر روز ۲۵ خرداد ۱۳۶۰فراخوانداد.قرار بود در جلسه ۲۶ خرداد مجلس شورای اسلامی پیرو درخواست ۱۲۰ نماینده، دو فوریت طرح بررسی کفایت سیاسی رییس جمهور به بحث و رأی گیری گذارده شود.به نظر می‌رسید راهپیمایی جبهه ملی اولاً به عنوان مقدمه و آزمون موفقیت شورش اجتماعی طراحی شده بود (که در صورت موفقیت زمینه را برای یک حرکت گسترده براندازانه و خشن در ادامه درگیری‌های پراکنده تهران و شهرستان‌ها، فراهم می‌ساخت) و ثانیاً مانوری بود برای تقویت جایگاه اجتماعی و افزایش روحیه گروه‌های متحد بنی صدر در آستانه اقدام نهایی؛ صبح ۲۵ خرداد، بازرگان، یدالله سحابی و کاظم سامی طی یک نامه مشترک اعلام کردند به دلیل عدم امنیت و وجود سانسور و ادامه توقیف چند روزنامه، از شرکت در جلسات علنی مجلس خودداری خواهند نمود.
صبح آن روز، امام خمینی (ره) در میان جمعی از اقشار مختلف مردم بیاناتی ایراد کرد که موارد و نکاتی از آن از جمله انتقاد شدید و صریح به بنی صدر، اعلام ارتداد جبهه ملی در صورت اصرار و پافشاری بر نفی حکم ضروری قصاص، و تکلیف به نهضت آزادی در روشن کردن موضع خود و تبرّی جستن از اعلامیه جبهه ملی تا آن زمان سابقه نداشت.بخش‌های مهم بیانات امام که ظهر‌‌ همان روز از رادیو پخش شد، از این قرار است:
«من دو تا اعلامیه از جبهه ملی که دعوت به راهپیمایی کرده است، دیدم.در یکی از این دو اعلامیه جزء انگیزه‌ای که برای راهپیمایی قرار دادند لایحه قصاص است...در اعلامیه دیگر تعبیر این بود که لایحه غیرانسانی.ملت مسلمان را دعوت می‌کنند که در مقابل لایحه قصاص راهپیمایی کنند، یعنی چه؟ یعنی در مقابل نص قرآن کریم راهپیمایی کنند...من کار ندارم جبهه ملی با اینکه بعضی افرادش شاید افرادی باشند که مسلمان باشند.لکن من کار دارم با اینهایی که پیوند کرده‌اند، با جبهه [ملی]، پیوند کرده‌اند بامنافقین...شمایی که متدین هستید و مدعی تدین، چه توجیهی از این معنا دارید؟...این آقایانی که با این منافقین ائتلاف کردند، ائتلاف کردند که مملکت را به هم بزنند.ائتلاف کردند که آشوب به پاکنند...حالا ائتلاف کردید که به ضد رأی مردم عمل کنید...بیاییدحساب خودتان راجداکنید.آیا نهضت آزادی هم قبول دارد آن حرفی را که جبهه ملی می‌گوید؟...رادیو بعد از ظهر را باز کنیم گوش کنیم ببینیم که نهضت آزادی اعلام کرده است که این اطلاعیه جبهه ملی کفرآمیز است...متأثرم از اینکه با دست خودشان، این‌ها گورخودشان راکندند.من نمی‌خواستم این طور بشود.من حالا هم توبه را قبول می‌کنم، اسلام توبه را قبول می‌کند...بگویند ماتاحالاخطا کردیم،اشتباه کردیم مردم را دعوت کردیم به شورش، غلط بوده، خلاف اسلام بوده،خلاف قوانین کشوری بوده ائتلاف کردیم با گروه منافق.من چندین بار به این آقا [بنی صدر] گفتم:آقا این جمعیت [مجاهدین خلق] تو را به بادفنا می‌دهند و این افرادی که دور توجمع شدند، بعضی ازاین‌ها یک گرگ‌هایی هستند که تو را به باد فنا می‌دهند.گوش نکرد،حالا هم دیر نشده،آقایانی که متدین هستند اعلام کنند به اینکه این دعوت به راهپیمایی، دعوت برضد اسلام است...آن آقا هم بروند عذرخواهی کنند از ملت؛ بگویند ملتی که به من رأی داده من مطابق رأی آن‌ها عمل نکردم ازحالا به بعد [عمل] می‌کنم...من نمی‌خواستم شما ائتلاف بکنید با منافقینی که بر ضد اسلام هستند...الاۤن هم من نصیحت می‌کنم، این جمعیت متدین نهضت آزادی را و آقای رییس جمهوری را...جدا کنید حسابتان را از مرتد‌ها، آن‌ها مرتد هستند، جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است.بله، جبهه ملی ممکن است بگوید که ما این اعلامیه را ندادیم، اگر آمدند و در رادیو اعلام کردند به اینکه این اطلاعیه‌ای که حکم ضروری جمیع مسلمین را غیرانسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده...از آن‌ها هم می‌پذیریم که اسلام درِ رحمتش به همه مردم باز است...بیایید توبه کنید، برگردید توبه همه‌تان قبول است بیایید با هم برادربشوید این مملکت را به پیش ببرید.»
اجتماع مورد نظر جبهه ملی و بنی صدر شکست خورد و خیابان‌ها در اختیار نیروهای طرفدار انقلاب قرار گرفت و آخرین امید بنی صدر به اینکه شاید اجتماع ۲۵ خرداد مفرّی برای او در پی داشته باشد، به یأس مبدّل شد.بنی صدر، که در بیانیه ۲۲ خرداد خویش رسماً و علناً مردم را به قیام علیه انقلاب اسلامی تحریک کرده بود، و در همدان و در پایگاه یکم شکاری مردم و ارتشی‌ها را به استقامت و قیام خوانده بود، به دنبال بیانات حضرت امام و ملاحظه واکنش مردم در ۲۵ خرداد اکنون بر آن شده بود که با نامه‌ای به امام از شدت فشار علیه خویش بکاهد.در متن نامه ضمن تظاهر به اطاعت از رهبری، اهانت‌ها و مدّعیات قبلی هم به بیانی دیگر تکرار شده بود.طرح دو فوریتی آیین نامه چگونگی بررسی کفایت سیاسی رییس جمهور، که از طرف تعدادی از نمایندگان، تقدیم مجلس شورای اسلامی شده بود، در ۲۷ خرداد پس از سخنان موافقان و مخالفان، مورد تصویب قرار گرفت.میلیون‌ها تن از مردم در تجمع‌ها و تظاهرات مختلف سراسر کشور و نیز نمازهای جمعه ۲۹ خرداد، از اقدام مجلس حمایت کردند و خواستار عزل و محاکمه بنی صدر شدند.درگیری‌های پراکنده و خشونت باری نیز در برخی شهر‌ها بین طرفداران بنی صدر و سازمان مجاهدین خلق با مردم رخ داد.
آیه الله دکتر بهشتی رییس دیوان عالی کشور طی مصاحبه مطبوعاتی در ۲۷ خرداد،۶۰ ضمن توضیح ابعاد حقوقی و قضایی رسیدگی به کفایت سیاسی رییس جمهور و نحوه اجرای قانون مربوط، از افراد و گروه‌هایی که به عنوان حمایت از رییس جمهور در دام آشوبگری افتاده بودند دعوت کرد به آغوش نظام اسلامی باز گردند:
«جوان‌ها باچشمان باز و با دقت هر چه تمام‌تر درباره گفته‌ها و عملکردهای افراد و گروه‌ها مطالعه کنند و‌‌ همان طور که حق پرستی و عدالت دوستی و اسلام دوستی وخدادوستی آن‌ها یجاب می‌کند، راه صحیح رابشناسند وانتخاب کنند.امید ما این است که...آن‌ها هم فرصت را مغتنم بشمارند، مبادا از روی ناآگاهی و بی‌توجهی به بیراهه بروند...مگرجوانان عزیز ماآرزویی غیر از استقلال کامل ایران، جامعه‌ای آباد، جامعه‌ای که در آن عدالت اجتماعی واقتصادی به وجودبیاید، دارند؟...آرزوی ما این است که همه مردان و زنان متدین دلسوخته و همه جوانان، دختران و پسران علاقمند و پاک ودلسوخته، موقعیت زمان راخوب درک کرده و توجه داشته باشند که این انقلاب اسلامی با شرکت همه آن‌ها هر چه سریع‌تر بتواند مراحل پیشرفت را یکی پس از دیگری طی کرده و به صورت یک نهاد استوار در تغییر وضع کلی جهان و تاریخ عصر ما، مؤثر واقع بشود.»
مجاهدین خلق، پی درپی اطلاعیه می‌دادند و با هر تمهیدی به دنبال آن بودند که چرخه سقوط قانونی بنی صدر را از حرکت بیندازند.از این رو سه اعلامیه پیاپی، در روزهای ۲۷ و ۲۸ خرداد، انتشار دادند.در یک اطلاعیه ۲۷ خرداد، متعاقب هشدار قبلی در مورد تهدید جان رییس جمهور، با عنوان «هشدار مجاهدین خلق در رابطه با تهدید جان زندانیان انقلابی» به منظور تکمیل فرایند تحریک و، تقویت انگیزه خشونت در برابر نظام، ادعا شد که هم زمان با «کودتای ارتجاعی امپریالیستی» احتمال کشتار زندانیان وابسته به گروه‌ها و از جمله سازمان وجود دارد و تهدید شده بود که پاسخ لازم، مشابه آنچه «در حق طاغوت و شکنجه گران و دژخیمانش روا بود»، توسط سازمان داده خواهد شد.
پنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۶۰ مصادف بود با صدور پیام مهمی از سوی امام خمینی (ره) به مناسبت نیمه شعبان، با محوریّت هشدار در مورد توطئه‌های جبهه داخلی ضدّانقلاب.در قسمتی از این پیام آمده بود:
« ...امروز و روزهای آینده، روز شکست جریان دشمنان قسم خورده اسلام است.روز شکست فرد یا افراد نیست.روز شکست جریانی است که به اسلام معتقدنیستند و اگر هم باشند، مسلّماًتاحدودی است که با قوانین غرب برخورد و مخالفتی نداشته باشد....روز شکست جریانیاست انحرافی که حضور به موقع شما،پایه‌های آن را لرزاند و فرو ریخت.دوستان عزیزم! بسیار دقت نمایید و کاملاً بهوش باشید و هوشیارانه با آرامش کامل ولی با تمام توان در صحنه باشید...خمینی دست یکایک شما را می‌بوسد و به یکایک شما احترام می‌گذارد و یکایک شما را رهبر خودش می‌داند؛ که بار‌ها گفته‌ام:من با شما یکی هستم و رهبری در کار نیست.من خوب درک می‌کنم که حضور شما در این روزهای حسّاس به چه معنایی است، و به امید پیروزی نهایی شما بردشمنانتان روزشماری می‌کنم....افسران، درجه داران و سربازان رشید اسلام، شما خوب می‌دانید که منافقین، که امروز به عنوان طرفداران پروپاقرص «بعضی‌ها» اطراف آن‌ها را گرفته‌اند و به بهانه طرفداری از آنان دست به انفجار و درگیری مسلّحانه می‌زنند و هر روز در گوشه‌ای تشنّج می‌آفرینند،ه‌مان‌ها بودند که از روز اول شعار «انحلال ارتش» را سر می‌دادند.من با قدرت ملت دلاور، مقابل ضدانقلاب که تصمیم گرفته است بعضی از افراد رابهانه قرار داده و علیه شما هر روز دست به اغتشاش بزند، خواهم ایستاد...امروز، منافقین و جبهه ملی و حزب دمکرات و تمامی ضدانقلابیون، دست در دست یکدیگرگذاشته‌اند تاشما و انقلاب پاک ملت را نابود کنند.مگر نمی‌بینید که هر روز در گوشه‌ای جمع می‌شوند و دست به خرابکاری می‌زنند؟...شما مردم عزیز، هوشیارباشید و آرامش خودتان را حفظ کنید...و با حضور دائمی خود، کید هرج و مرج طلبان را خنثی کنید...»
فردای آن روز، آیه الله خامنه‌ای در مراسم نماز جمعه تهران به شکلی مستوفی و جامع دلایل سقوط بنی صدر را بیان نمود در حالی که شعار «خمینی بت شکن بت شکن، بت جدید را بشکن» لحظه‌ای قطع نمی‌شد.همچنین میلیون‌ها تن از مردم در نمازهای جمعه سراسر کشور با شعارهای خود و تأیید مواضع امامان جمعه خواستار رأی قاطع مجلس شورای اسلامی به عدم کفایت سیاسی رییس جمهور شدند.
پس از تصویب آیین نامه نحوه رسیدگی به کفایت سیاسی رییس جمهور در جلسه مورخ ۲۷ خرداد مجلس شورای اسلامی و اعلام آغاز بحث و بررسی آن در اولین جلسه بعد از تعطیلات (پنجشنبه ۲۸ خرداد نیمه شعبان و جمعه ۲۹ خرداد)، سازمان در روز ۲۸ خرداد ماه ۱۳۶۰ رسماً حرکت مسلحانه علیه رژیم جمهوری اسلامی را اعلام کرد تا به زعم دیرین رجوی، ایران به لبنان تبدیل گردد.وی در مصاحبه‌ای که اسفندماه ۵۹ انتشار یافت به روشنی سابقه دیدگاه و تحلیل مبتنی بر اقدام خشونت بار و غیرمسالمت آمیز را تشریح کرده بود:
«البته بدیهی است که دیگر این روز‌ها هر کس می‌داند که اگر سیراوضاع کشور وجامعه به همین ترتیب ادامه یابد و اجباراً رفرمی رخ ندهد، جزجنگ داخلی پایانی نخواهد داشت.مجاهدین نیز از‌‌ همان نخستین دورانتخابات مجلس پیوسته یکی از مهم‌ترین محورحرف‌هایشان همین بوده است که بدون یک مجلس واقعاً ملی فراگیرنمایندگان طبقات و اقشارمختلف مردم، خبری از زندگی مسالمت آمیز در کار نخواهد بود.در امجدیه نیز من با زبان صریح‌تر این نکته را یادآورشدم وحتی به آن‌ها که درصددایجاد ترکیه‌ای جدید در ایران هستند هشدار دادم که مبادا ازلبنان سردربیاورند.»
به عبارت دیگر رجوی در سخنان خود تصریح می‌کند که تاوان عدم دستیابی سازمان به قدرت و عدم انتخاب کاندیدای آن از سوی مردم در انتخابات مجلس، جنگ داخلی و پایان زندگی مسالمت آمیز بوده است.در متن اطلاعیه سازمان، هرکس می‌توانست دریابد که چنین استدلالی، صرفاً دستاویز و بهانه یک حرکتِ برنامه ریزی شده قبلی است.متن اطلاعیه را به دلیل اهمیّت آن شخص رجوی نگاشته بود.به گونه‌ای که فرهنگ و ادبیات او در سراسر اطلاعیه ظهور داشت.اطلاعیه بدون عنوان همیشگی و مرسوم «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ایران» بود.متن این اعلامیه به تعبیر دکتر حسین رفیعی، از جداشدگان سازمان در سال،۵۹ «اعلامیه جنگ تمام عیار با جمهوری اسلامی» بود.متن اطلاعیه فوق ضمن اعلام رسمی شورش مسلحانه در قالب عبارت «مقاومت انقلابی از هر طریق» با ذکر «کیفر به زودی و مضاعف آمران و عاملان» و در ادامه اطلاعیه‌ها و تحلیل‌ها و تبلیغات قبلی سازمان، به منزله فرمان شروع عملیات تروریستی نیز محسوب گردید.
عصر روز سی‌ام خرداد، در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، هواداران و وابستگان سازمان حرکتی را انجام دادند یا شروع کردند که سرانجامی جز تباهی برای آن‌ها نداشت.سازمان بعداً مدّعی شد که ۵۰۰ هزار نفر در تظاهرات ۳۰ خرداد شرکت کردند؛ لیکن تعداد افراد سازمان دهی شده سازمان و گروه‌هایی که به آن‌ها پیوستند و در حمایت از بنی صدر و سازمان به تظاهرات خشونت بار و مسلحانه دست زدند بیش از چند هزار نفر نبود.خبرگزاری روی‌تر گزارش داد که بیش از حدود ۳ هزار نفر از افرادی که به سازمان چریکی مجاهدین خلق تعلق دارند خیابان‌ها را بستند و تعدادی اتومبیل و موتورسیکلت را آتش زدند و علیه حکومت اسلامی به شعار دادن پرداختند.«
شروع تظاهرات، ساعت چهار بعدازظهر تعیین شده بود و مکان‌های تظاهرات در تهران، عبارت بودند از:خیابان انقلاب، میدان فردوسی، خیابان طالقانی، منیریّه، خیابان ولیّ عصر، میدان ولیّ عصر، بلوار کشاورز، میدان فلسطین، خیابان نظام آباد، پل سیدخندان.مسئولیت و هدایت تظاهرات، به عهده «بخش اجتماعی» و زیرنظر محمد ضابطی بود.هواداران تشکیلاتی در تیم‌های ۳ تا ۵ نفره سازماندهی و به یکی از سلاح‌های سرد مسلّح شده بودند.رده‌های بالا‌تر دارای سلاح گرم بودند.چاقو، چماق، تیغ موکت بری، قمه، پنجه بکس، و فلفل (برای پاشیدن به چشمان مخالفان) از وسایلی بود که اغلب هواداران به دستور تشکیلات با خود حمل می‌کردند.۳ مقصود از این تظاهرات، نه به صورت خودجوش بلکه بر اساس تصمیم رهبری سازمان، به یک حرکت کور مسلحانه تبدیل گردید.مقصود از این، چنانکه سازمان بار‌ها بدان اعتراف کرده بود، عملیات «سرنگونی نظام» به صورت شبهِ کودتا و با حضور سازماندهی شده «هواداران» و با «پیشتازی عنصر مسلّح»، بود.
بنی صدر، به دلیل ضعف تحلیل و بینش سیاسی و نیز مغلوبیّت روانی در برابر سازمان به امید کسب موقعیت سیاسی جدید، پس از تغییر حاکمیت این حرکت را همراهی کرد.مردم حزب اللهی و حتی کسانی که نظر میانه‌ای داشتند، در برابر این تظاهرات که نقطه عطف تغییر فاز سیاسی به فاز نظامی تلقّی می‌شد موضعگیری کردند.از جنوب شهر تهران و مناطق دیگر (می‌دان خراسان، میدان امام حسین (ع)، خیابان مولوی، شهرری، راه آهن و جوادیه و...)، گروه‌های مردم به راه افتادند و با موتور، دوچرخه، اتوبوس، مینی بوس، و هر وسیله شخصی و امکان دیگری که در دسترس بود، خود را به مرکز شهر رساندند.در ابتدای رویارویی، مردم عموماً از کمربند یا سنگ استفاده می‌کردند؛ ولی زمانی که هواداران سازمان با سلاح‌های مختلف سرد (و در چند جا سلاح گرم) حمله کردند، نیروهای سپاه و کمیته وارد عمل شدند.مردم، در خلال این درگیری‌ها متحمّل جرح و ضرب و قتل تعدادی از خود شدند.اولین خبر منتشره در مورد تعداد تلفات ۳۰ خرداد تهران، حاکی از آن بود که بیش از ۱۶ تن از مردم کشته و ده‌ها نفر مجروح شده‌اند.هشت تن از مجروحین نیز فردای آن روز به علت شدت جراحات وارده، در بیمارستان فوت کردند.صدای آمریکا در خبر خود، وقایع ۳۰ خرداد تهران را از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی بی‌سابقه توصیف کرد و اعلام نمود که در خلال درگیری‌های آن روز دست کم ۳۰ تن کشته شدند و ۲۰۰ تن مجروح گردیدند.
خیابان‌های محل درگیری در تهران وضعیت غریبی پیدا کرده بود چهره‌های ملتهب، مغازه‌های تعطیل شده، اتوبوس‌های به آتش کشیده شده، و دود لاستیک‌های سوخته، چهره این مناطق را دگرگون کرده بود.هواداران سازمان (و اغلب‌‌ همان «میلیشیا» ی معروف) به همراه جمعی از هواداران دیگر گروه‌ها، در کوچه و خیابان، افرادی را که از جهت هیئت ظاهری به حزب اللهی‌ها شبیه بودند، کتک زده و از آن‌ها می‌خواستند که به نفع بنی صدر و سازمان شعار دهند، چوب و سنگ بر سر و روی افراد مقاوم می‌ریختند، و با کارد و چاقو و تیغ موکت بری صورت و بدن آن‌ها را زخمی می‌کردند.حضور گروه‌های مختلف مردم و پاسداران در خیابان‌های اصلی و مرکزی شهر کم کم وضع را دگرگون کرد و دستگیری مهاجمان آغاز شد.از حدود ساعت ۷ بعدازظهر، هواداران باقی مانده که مبهوت از این شکست بودند، با انفعال و سردرگمی، متفرق شدند و فضای شهر تحت کنترل نیروهای انتظامی آرام گرفت.هم زمان در چند شهر مانند اصفهان، همدان، ارومیه، شیراز، اهواز، اراک، زاهدان، مسجد سلیمان، بندرعباس و مشهد نیز درگیری‌های پراکنده مشابهی در سطوح کوچک تری رخ داد که طی آن‌ها نیز ده‌ها تن مجروح و چند تن کشته شدند.مقارن با این وقایع شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاه نیز در مصاحبه‌ای با یک روزنامه فرانسوی گفت:«اگر بنی صدر سرنگون شود در ایران حمام خون جاری خواهدشد.»
حضور خودجوش و گسترده مردم نقاط مختلف کشور در تظاهرات خیابانی روزهای ۳۰ و ۳۱ خرداددر تجدید پیمان با رهبری انقلاب و اعلام حمایت از مجلس شورای اسلامی و مخالفت با بنی صدر و سازمان، عملیات ارعابی و شورشگرانه سازمان را با ناکامی مواجه ساخت.روز ۳۱ خرداد نیز بررسی طرح عدم کفایت رییس جمهور در مجلس ادامه یافت و در جلسه بعد از ظهر آن، اکثریت نمایندگان به عدم کفایت سیاسی بنی صدر رأی دادند.در این روز نیز نمایندگان طرفدار نهضت آزادی و رییس جمهور از شرکت در جلسه مجلس شورای اسلامی خودداری کردند.علاوه بر افرادی که جلسه ۳۰ خرداد را ترک کرده بودند، عزت الله سحابی، گلزاده غفوری، اعظم طالقانی و حسین انصاری راد نیز از شرکت در جلسه ۳۱ خرداد خودداری کردند.پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری طی پاسخ حضرت امام به نامه رییس مجلس شورای اسلامی و اتمام روال حقوقی و قانونی موضوع براساس قانون اساسی، امام خمینی در اول تیرماه ۱۳۶۰ در دیدار با اقشار مختلف مردم ضمن اشاره به وقایع ۳۰ خرداد و تجلیل از حضور ملت، در صحنه دفاع ازانقلاب، هواداران سازمان را به تفکر و توبه و جدایی از آشوبگران دعوت نمود:
« ...به این جوان‌های گول خورده‌ای که ازچند نفر گرگ گول خورده‌اند،نصیحت می‌کنم...توجه داشته باشید این امری که دو روز پیش [۳۰ خرداد] اتفاق افتاد این را مطالعه کنید،ببینیدچه بود؟...شما که بازی خوردید، و سران جنایتکار منافقین شما را بازی دادند وخودشان در پناهگاه هانشستند وشما را بهخیابان آوردند و آن غائله اسفناک را به دست شما به بار آوردند...اعلام قیام مسلحانه در مقابل کیست؟ اعلام قیام مسلحانه در مقابل ملتی است که قریب بیست سال و اخیراً دو سه سال،خون خودش را داده و دست آمریکا و بلوک او را، و شوروی و بلوک او را، از این کشور کوتاه کرده است...کراراً من [به بنی صدر] گفتم که بیا و از این گروهک‌های فاسد، از این منافقین، تبرّی کن،حیثیت خودت را ازدست نده، برو در ملأعام واین‌ها را ازخود بران.این‌ها تو را به تباهی می‌کشند...من خیر این گروه‌ها رامی خواهم، اگر این گروهک‌ها دست بردارند و در مقابل اسلام و کشور اسلامی قیام نکنند و آنهایی که قیام کردند توجه کنند و برگردند به دامن اسلام...جوان‌ها و دختر‌ها و پسرهای عزیز ما گول این‌ها را نخورند.از دامن این‌ها فرار کنند و به آغوش اسلام برگردند...آن آقا [بنی صدر] که من کراراً به او گفتم که حسابت را از این منافقین جدا کن و اعلام کن به اینکه شما‌ها [منافقین] از اسلام نیستید و شما‌ها به من ارتباط ندارید، نپذیرفت و دید آنچه دید و من امیدوارم که توبه کند...برای همه کس هر کار بکند، بازجای توبه هست، در توبه باز است، رحمت خدا واسع است.»