حمله آمریکا به عراق در 19 مارس 2003 میلادی اتفاق افتاد و تا 1 می همان سال به طول انجامید. این جنگ بعدها از سوی آمریکا با نام عملیات آزادی عراق نام گرفت. نیروهای نظامی آمریکا به همراه نیروهایی از بریتانیا، استرالیا و لهستان به عراق حمله کردند و دولت صدام را برکنار نمودند و متعاقبا بغداد را به اشغال خود در آوردند. اگر چه جنگ در عرض چند ماه تمام شد اما حضور نیروهای نظامی خارجی در این کشور تا سالها ادامه یافت.
در ابتدا آمریکا به همراه متحدانش در حمله به عراق دو توجیه اصلی داشت که اولی عبارت بود از رابطه صدام با القاعده به عنوان یک گروه تروریست افراطی و دیگری هم شامل نابود کردن سلاحهای کشتارجمعی عراق. آنها مدعی بودند که عراق زرادخانه عظیمی از جنگافزارهای شیمیایی، میکروبی و حتی هسته ای در اختیار دارد که باید نابود شود و گرنه تهدیدی جدی برای منطقه و شاید ایالات متحده آمریکا باشد.
همین توجیهات برای آمریکا کافی بود تا سالها تنش و ناآرامی در عراق حکمفرما شود. چرا که پس از جنگ نیز در طی سالها، حملات شورشیان و جواب های تند نظامیان آمریکایی بارها و بارها، جنایتهایی را در عراق اشغال شده رقم زد. کشته شدن بیش از صدهزار غیرنظامی عراقی به همراه تعداد بالایی از سربازان آمریکایی و انگلیسی در طی صدها عملیات چریکی در عراق دستاورد ورود آمریکا به این کشور بود. تمام این عملیات و جنایات در طی سالهای حضور آمریکا در عراق، توانست این کشور را به ویرانهای آشوبناک و بیثبات تبدیل کند. به عنوان مثال تنها نبرد دوم فلوجه، یکی از بزرگترین جنایتهای جنگ شهری در تاریخ به شمار می رود. در این یورش نیروهای نظامی آمریکایی از فسفر سفید به عنوان جنگافزاری آتشزا برای مقابله با شورشیان استفاده کردند که در طی این نبرد حدود 95 سرباز آمریکایی و 1350 شورشی عراقی کشته شدند و فلوجه، هرچند که خالی از سکنه شده بود، کاملا نابود شد. این اوضاع در حالی بود که خود نیروهای اشغالگر به عدم کشف سلاحهای کشتارجمعی در عراق اعتراف نمودند و بدین ترتیب دلیل اصلی حمله به عراق و تداوم حضور در آن، بدون هیچگونه پاسخی برای قربانیان و افکار عمومی جهانی، در هاله ای از ابهام قرار گرفت.
باید توجه داشت که قربانی جنگ دوم عراق تنها کشته شدهها و زخمی های این جنگ نبودند؛ چرا که تا سالها تنش و ناآرامی بر مناطق مختلف عراق سایه گسترد و جنگ داخلی در عراق و متعاقب آن ظهور داعش از میان بیثباتی در این کشور، مصائب بسیاری را برای عراق به ارمغان آورد. بسیاری از صاحبنظران اوضاع عراق را در آن زمان سخت و رو به وخامت توصیف میکردند. اوضاعی که قرار بود پس از صدام برای عراق و جهان صلح و آرامش بیشتر را در بر داشته باشد خود به باتلاقی برای نیروهای آمریکایی و به میدان رزمی برای شورشیان افراطی تبدیل شده بود.
در نهایت اینکه، پس از چند سال حضور نیروهای نظامی آمریکایی در عراق به نظر میرسید که آمریکا ترجیح میدهد تا شورش و نزاع داخلی همچنان در عراق پا برجا باشد تا بدین طریق منافع اقتصادی و بلندمدت آمریکا از جمله امنیت اسرائیل بیشتر تامین شود. ضمن آنکه باید در نظر گرفت، عراق مالک یکی از بزرگترین ذخایر نفت جهان پس از عربستان و ایران بود و همین مسائل برای حضور مداوم و نادیده گرفتن حقوق مردم در جهت رسیدن به صلح و ثبات در کشور و منطقه کافی بود.
نویسنده: معصومه طالبی، بنیاد هابیلیان