نشست علمی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر

Neshastazadshahr

دومین نشست علمی از سلسله‌نشست‌های هم‌اندیشی نخبگان حوزه و دانشگاه در موضوع تروریسم در تاریخ  17خرداد1394 برگزار شد. این نشست را بنیاد هابیلیان با همکاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر و با موضوع «بازشناسی تروریسم در ایران» در محل دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر برگزار کرد.

سخنرانان

سخنرانان این نشست عبارت بودند از:

سیدمحمدجواد هاشمی‌نژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان؛

دکتر کاظم شریعت‌نیا، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر؛

دکتر عبدالرضا بای، دکترای روابط بین‌الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه؛

دکتر مسعود مطلبی، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه؛

دکتر محمدمهدی نادری، دکترای فلسفه دین و عضو هیئت علمی دانشگاه؛

دکتر ایرج میر، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه؛

حاج عبدالرزاق آخوند رهبر، امام‌جمعه و مدیر حوزۀ علمیۀ آق‌قلا و عضو هیئت امنای دانشگاه و مجمع جهانی تقریب مذاهب؛

دکتر خسرو مزرعی، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه؛

دکتر حسن بوژمهرانی، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه.

منافقین بیشترین جنایات تروریستی را در ایران مرتکب شده‌اند

پس از قرائت قرآن، دکتر غلامرضا کحلکی، محقق مطالعات تروریسم و روابط بین‌الملل استراتژیک اسلامی، ضمن عرض خیر مقدم به استادان و اندیشمندان حاضر در جلسه، توضیحات مختصری دربارۀ این نشست و موضوع تروریسم ارائه کرد. وی گفت: تروریسم پدیده‌ای است که پس از حادثۀ یازده سپتامبر ماهیت جدیدی به خود گرفت. خیلی از مسائل در عرصۀ بین‌الملل باید با درنظرگرفتن این پدیده تجزیه‌وتحلیل شوند و بدون درنظرگرفتن آن، درک نمی‌شوند. پس لازم است که به این پدیده بیشتر توجه شود. اما آیا تروریسم در جمهوری اسلامی ایران فقط محدود به همین دوران پس از حادثۀ یازده سپتامبر است؟ تعداد 17000 شهید ترور در کشور نشان می‌دهد که این‌طور نیست. گروهک منافقین که خود را مجاهد خطاب می‌کنند، بیشترین جنایات را در این میان مرتکب شده است.

Hasheminezhadazadshahr

در مبارزه با تروریسم و پیگیری حقوق قربانیان تروریسم در ایران کم‌کاری کرده‌ایم

آقای سیدمحمدجواد هاشمی‌نژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان و دبیر کنگرۀ بین‌المللی 17000 شهید ترور، تروریسم را موضوع اول جهان در سال‌های اخیر دانست و به کم‌کاری در مقابله با آن در داخل ایران و در سطح بین‌المللی اشاره کرد و گفت: کشور ایران از قدیم طعم تلخ ترور را چشیده است. اگر بعد از پیروزی انقلاب را در نظر بگیریم، از همان ماه‌های اول کشور ما درگیر این موضوع شد و تا این لحظه به شیوه‌های مختلف و با هدفی واحد به این کشور ضرر رسانده است. با توجه به اتفاقات اخیر در آمریکا و اروپا و به‌خصوص کشورهای اطراف ایران، تروریسم به موضوع روز دنیا تبدیل شده است. در داخل کشور معضلات و کم‌کاری‌هایی در این زمینه داریم. همین آمار 17000 شهید هم محصول یک سال تحقیقات بنیاد هابیلیان بود و کسی در کشور از این آمار مطلع نبود. می‌دانیم قربانی تروریسم هستیم اما از تعداد شهدا و جزئیات وقایع تروریستی مطلع نیستیم و اصلاً در این زمینه کار جامعی انجام نشده است. البته در همۀ کشورها این‌گونه است که دولت‌مردان درگیر کار اجرایی هستند و پرداختن به زوایای سیاسی و حقوقی و اجتماعی موضوعاتی از این قبیل خیلی مشکل است. آنچه در بعضی کشورها اتفاق می‌افتد کمک و همیاری جوامع علمی و اندیشکده‌ها با بدنۀ اجرایی است. در ایران این حلقۀ مفقوده وجود دارد که جامعۀ علمی با بدنۀ اجرایی در این زمینه‌ها همکاری نمی‌کنند.

پیگیری حقوقی موضوع تروریسم در سطح بین‌الملل نیازمند همکاری جامعۀ علمی است

تجربۀ ده سال کار ما در بنیاد هابیلیان نشان می‌دهد که ظرفیت مناسبی برای کار در این حوزه وجود دارد. مثلاً بعد از اینکه سازمان‌ملل آقای احمد شهید را به‌عنوان گزارشگر حقوق‌بشر در ایران تعیین کرد، تصمیم گرفتیم اسناد و مدارکی را به او ارائه کنیم که نشان‌دهندۀ قربانی‌بودن ایران بود. برای اولین بار توانستیم تمامی اسناد و مدارکی که همه بین‌المللی بودند و سازمان‌ملل، جوامع غربی، وزارت خارجۀ آمریکا، اتحادیۀ اروپا و سازمان دیدبان حقوق بشر آن‌ها را منتشر کرده بودند به او ارائه کنیم. در نتیجه او هم در بند 34 اولین گزارش خود به‌صورت مستقیم به این موضوع اشاره کرد که در دیدار با مؤسسۀ هابیلیان مدارک و اسنادی دریافت کرده که نشان می‌دهد 17000 نفر از ایرانیان توسط گروهک‌های مختلف مانند منافقین به‌تعبیر او کشته شده‌اند. من جلسۀ دیگری با او ملاقات کردم و گفت که برای اولین بار این کار را انجام دادم و در سازمان‌ملل ثبت شد که ایران قربانی تروریسم است.

جهت‌گیری دنیا و نگاه دوگانۀ جهان به موضوع تروریسم مشخص است. در قرن گذشته سنای آمریکا تصمیم گرفت به یک تعریف واحد از تروریسم برسد؛ اما در هر تعریفی که ارائه کردند آمریکا نیز یکی از مصادیق آن می‌شد و بنابراین آن را کنار گذاشتند. تروریسم تأثیرات مختلفی بر یک جامعه دارد. آقای احمد شهید می‌گفت که تروریسم کشورها را از حرکت در مسیر قانون خارج می‌کند؛ یعنی به کشورها حق می‌داد که اگر ترور در کشور اتفاقی افتاد، از مدار حرکت قانونی خارج شود. همین‌طورکه آمریکا بعد از حوادث یازده سپتامبر برای حمله به عراق، سازمان‌ها و کشورهای هم‌پیمان خود را دور زد.

ما می‌توانیم اقدامات زیادی در سطح بین‌المللی انجام دهیم. پیگیری حقوقی این موضوع بسیار مهم است. سازمان منافقین در سال 1997 در لیست گروه‌های تروریستی آمریکا قرار گرفت و به‌دنبال آن اتحادیۀ اروپا هم چهار سال این کار را انجام داد. پس امکان بسیاری از حرکت‌های اجتماعی و حقوقی و سیاسی در سطح بین‌الملل وجود دارد. با توجه به گسترده‌بودن ابعاد تروریسم، مهم‌ترین مسئله همراهی جامعۀ علمی کشور به‌عنوان پشتوانۀ فکری در مبارزه با تروریسم است. در کنگرۀ اول در مدت یک ماه با تبلیغات کم، حدود سیصد مقاله دریافت کردیم. در این کنگره که فرصت بیشتری قرار دادیم، مقالات بسیار زیادی حتی از اروپا و آمریکا به ما رسیده که نشان‌دهندۀ جذابیت این موضوع در داخل و خارج از کشور است.

Bay

داعش خواستگاه ایدئولوژیکی دارد

دکتر عبدالرضا بای، دکترای روابط بین‌الملل و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد آزادشهر، سپس مدیریت نشست را برعهده کرد و با اشاره به موضوع سخنرانی نفر اول توضیح مختصری در این موضوع ارائه کرد و گفت: آمارها نشان می‌دهد بیست درصد از کسانی که وارد فعالیت‌ها و اقدامات تروریستی می‌شوند، به‌نوعی خود را به مبانی مذهبی و دینی وصل می‌کنند. جریان‌هایی مثل داعش دقیقاً خواستگاه ایدئولوژیکی دارند. پس بیست درصد جریان‌های تروریستی متأثر از مبانی ایدئولوژیک هستند.

وی در ادامه از دکتر محمدمهدی نادری دعوت کرد تا سخنرانی خود را با موضوع سلفی‌گری و تروریسم با تأکید بر اندیشۀ رشید رضا آغاز کند.

Naderi

ریشۀ بنیادگرایی، اسلام‌گرایی سنتی و قرائت نادرست از دین اسلام است

دکتر محمدمهدی نادری، دکترای فلسفه دین و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد آزادشهر، سخنران بعدی این نشست بود که سخنرانی خود را با موضوع سلفی‌گری و تروریسم با تأکید بر اندیشۀ رشید رضا آغاز کرد. وی با اشاره به دو دیدگاه کارشناسانۀ اسلام‌گرایان تمدن‌گرا و اسلام‌گرایان سنتی، بنیادگرایی را نتیجۀ دیدگاه دوم دانست و گفت: امروز بزرگ‌ترین چالش خاورمیانه بنیادگرایی است. همۀ محافل علمی به این نتیجه رسیده‌اند که تنها راه نجات اسلام احیای دوباره تمدن اسلامیست که روزی در اوج بود. یکی از راهکارها و شاید بتوان به‌جرئت گفت که تنها راه احیای تمدن اسلامی احیای تمدن اسلامی در شرایط کنونی وحدت شیعه و سنی است. به همین دلیل تمام محافل دانشگاهی و حوزوی و فضای علمی کشورها خصوصاً ایران باید به این موضوع معطوف شوند. یقیناً این گفتمان مربوط به اسلام‌گرایان تمدن‌گراست که در صدر آن‌ها رهبر معظم انقلاب تذکرات لازم را می‌دهند. در کنار اسلام‌گرایی تمدن‌گرا بحث اسلام‌گرایی سنتی که همان بنیادگرایی در خاورمیانه است، نیز وجود دارد.

در خاورمیانه شاهد بحران‌های زیادی هستیم و سؤال اکثر دانشجویان این است که چرا این بحران‌ها در خاورمیانه اتفاق می‌افتند. همۀ کارشناسان معتقدند که تفاوت خاورمیانه با بقیۀ نقاط جغرافیای سیاسی امروز در این است که تحولات خاورمیانه ریشۀ دینی دارند. اگر ریشه‌های بنیادگرایی یا نوبنیادگرایی اسلامی یا تروریسم سلفی را دنبال کنید، ممکن نیست غیر از مباحث دینی به مطلب دیگری برسید. پس ریشۀ بحران‌های خاورمیانه را باید در تحولات دینی جستجو کنیم. از طرف دیگر اسلامی که الان مطرح می‌شود، اسلام ناب مد نظر ما نیست. تمام اعمالی که انجام می‌شود، چهرۀ مخدوش و مریضی از اسلام را نمایش می‌دهد. این چهره در اسلام تمدن‌گرا به‌هیچ‌وجه وجود ندارد؛ به همین دلیل بحث را روی طیف سنت‌گرا متمرکز می‌کنیم.

سلفی‌گری ناشی از تفسیری غلط از روایتی ساده است

ریشۀ سلفی‌گری پنداری غلط و تفسیری نادرست از یک روایت ساده است. بسیاری از روایات منابع دست‌اول اهل‌سنت مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم و سنن ابی‌داوود، در معرض قرائت‌های ناقص و غلط و متضاد قرار گرفته‌اند. به همین دلیل اینکه چه عاملی باعث شده سلفی‌گری با قرائت غلط از دین به‌وجود آید، مسئله بسیار مهمی است. اولین رسالت ما مشخص‌کردن جایگاه تفکرات اصیل اهل‌سنت و تمیز آن‌ها از تفکرات ناشی از قرائت غلط در جامعه است. چگونه روایتی ساده از پیامبر(6) سرسلسلۀ بنیادگرایی و آغاز بحران در جهان اسلام می‌شود؟ سلفی‌ها می‌گویند که پیامبر(6) فرمودند: «بهترین امت‌ها سه امت هستند. امتی که با من هستند و امتی که بعد از من هستند و امتی که بعد از امت دوم می‌آیند.» این امت‌ها چه کسانی هستند؟ خیلی‌ها می‌گویند که در قیامت، هم‌عصربودن با حضرت‌محمد(6) امتیاز است. نگاه دوم به صحابه است که در منابع سلفی صحابه کسانی هستند که باید با پیامبر مصاحبت داشته و اوامر و نواهی پیامبر را شنیده و رفتارش را دیده باشند. جماعت دوم و سوم تابعین‌ و تابعین تابعین هستند. این سه امت بهترین مراحل تاریخ اسلام را رقم زده‌اند. پس ما باید برای اینکه اسلام را از تحریف نجات دهیم، آن را به این سه مرحله برگردانیم و حیات فکری اسلام را از این سه مرحله سیراب کنیم.

قیام در برابر عقلانیت معتزله در دوران عباسی آغازگر جریان سلفی

اولین ابزار تعطیلی عقل است. جریان سلفی در اواخر دوران عباسی در مقابل عقل معتزلی به‌وجود آمد. آن‌ها معتقد بودند مباحثی که معتزله مطرح می‌کنند به‌هیچ‌وجه حجت نیست و تنها راه نجات، مراجعه به نصوص است. آن‌ها به این سخن پیامبر استناد می‌کردند که فرموده‌اند: «هرکس قرآن را به رأی خودش تفسیر کند، هرآینه جایگاهش جهنم است.» اما این حدیث به کسی اشاره می‌کند که بدون ذره‌ای اطلاعات آیۀ قرآن را تفسیر می‌کند. زمانی‌که با داشتن علوم لازم به تفسیر بپردازیم، اجتهاد است. تنها حربه‌ای که سلفی‌ها در طول تاریخ از زمان عباسیان تا امروز در همۀ جوامع استفاده کردند، دوری از مسیر عقلانیت است. نکته‌ای که اهل‌سنت هم باید توجه کنند، این است که سلفی‌ها اصلاً دست دوستی به‌طرف اهل‌سنت دراز نکرده‌اند. آن‌ها هر چهار امام مکاتب اهل‌سنت را نقد می‌کنند و معتقد هستند که خیلی از منابع بعد از این چهار امام باید از محافل حوزوی حذف شوند.

آرمان‌گرایی با ابزارهای دست‌نیافتنی، ویژگی اسلام سلفی

از نیمۀ دوم قرن بیستم افرادی مثل محمد عبده و رشید رضا و سیدقطب، جریان سلفی‌گری را زنده کردند. زمانی‌که جمال عبدالناصر فشار زیادی به اخوان‌المسلمین در مصر وارد کرد، گرایش‌های سلفی پیدا کردند. آن‌ها تمام مبانی فکری سلفی را که بعد از ابن‌تیمیه کم‌رنگ شده بود دوباره احیا کردند. آن‌ها دیدگاه‌های سیدقطب را در این قضیه خیلی به ابن‌تیمیه نزدیک دیدند. بعد از سیدقطب محمد عبده و رشید رضا محور این جریان می‌شوند. آن‌ها پای سید جمال‌الدین اسدآبادی را هم به میان می‌کشند، درحالی‌که در اندیشه‌های سید جمال به‌هیچ‌وجه حکومت اسلامی با نگاه این دو نفر وجود ندارد. در دیدگاه رشید رضا در حکومت اسلامی، آرمان‌گرایی خیلی پررنگ است. جوامع قرن بیستم و بیست‌ویکم با این حکومت اسلامی خیلی فاصله دارند. شرایطی که رشید رضا و محمد عبده برای رسیدن به این حکومت اسلامی مطرح می‌کردند، به‌راحتی محقق نمی‌شد. نهایتاً سلفی‌ها با استمداد از اندیشه‌های این سه نفر به جمع‌بندی رسیدند. آن‌ها معتقدند که باید در مقابل سه کشور اسرائیل و آمریکا و ایران شدیداً موضع‌گیری کنند. این موضع‌گیری می‌تواند از طریق ترور یا خشونت یا حذف باشد.

اسرائیل و آمریکا و ایران پرچم‌داران حذف اسلام در نگاه سلفی‌ها هستند

در جریان سلفی‌گری به این باور رسیده‌اند که سه کشور اسرائیل و آمریکا و ایران، پرچم‌داران حذف اسلام راستین هستند. آن‌ها در خطابه‌های خود می‌گویند که کشتن شیعیان کاملاً مجاز است. بنیادگرایی را به‌عنوان گروه‌های مقاوم در خاورمیانه مطرح کرده‌ و می‌گویند مدرنیسم و پست‌مدرنیسم و فراپست‌مدرنیسم عرصه را برای اسلام تنگ می‌کنند. به دولت آمریکا هم گفته‌اند که اگر می‌خواهید جریان‌هایی مثل داعش و گروه‌های تروریست در خاورمیانه از بین رفته و بحران کم شود، باید سرعت مدرنیسم را پایین آورده تا اضطراب از آن‌ها گرفته شود. کارشناسان علوم سیاسی نیز معتقدند هرچقدر سرعت مدرنیته و لیبرالیسم بیشتر شود، مقاومت این گروه‌ها به‌دلیل اضطراب و قرائت غلط از دین بیشتر می‌شود.

Motalebi

تروریسم فرهنگی علیه ایران

دکتر مسعود مطلبی، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد آزادشهر، به موضوع تروریسم فرهنگی و به‌طور خاص فیلم‌های ساخته‌شده علیه ایران پرداخت و گفت که درحال‌حاضر تعریف جامعی از تروریسم در جامعۀ جهانی وجود ندارد و آنچه هست تابع قدرت و هژمون است. امیدواریم در این جلسات و با همت مؤسسۀ هابیلیان ما هم بتوانیم به تعریفی ایرانی‌اسلامی از تروریسم برسیم. وی در ادامه افزود: تروریسم در جامعۀ جهانی هدف نیست؛ بلکه وسیله‌ای در دست قدرت‌های منطقه و جهان است. پس نگاه ما به تروریسم، نگاه اسلامی و ایرانی است.

در جهان پنج امپریالیسم وجود دارد: سیاسی؛ ارتباطی؛ اقتصادی؛ نظامی؛ فرهنگی. تروریسم وسیله‌ای در خدمت امپریالیسم فرهنگی است. این دیدگاه را یوهان گالتونگ مطرح می‌کند و من براساس این دیدگاه مباحث خود را ارائه می‌کنم. ابزارهای تروریسم فرهنگی که وسیله‌ای برای امپریالیسم فرهنگی هستند و همۀ آن‌ها با اینترنت و ماهواره گسترش پیدا می‌کنند، عبارتند از:

  1. طنز؛
  2. کاریکاتور، که اخیراً در مجله‌ای فرانسوی در توهین به پیامبر(6) منتشر شد؛
  3. فیلم؛
  4. موسیقی؛
  5. کتاب، مانند کتاب «آیات شیطانی» از سلمان رشدی و کتاب «شهر دروغ» که اخیراً یک ایرانی در لندن منتشر کرد و نوعی سیاه‌نمایی اوضاع ایران است؛
  6. مطبوعات؛
  7. پوشاک؛
  8. لوازم تحریر؛
  9. عروسک؛
  10. بازی‌های رایانه‌ای.

فیلم‌های ساخته‌شده علیه ایران

از سال 2009 به بعد ساخت فیلم‌های علیه جمهوری اسلامی ایران تشدید می‌شود. تعداد مؤسسه‌های حامی این فیلم‌ها زیادتر شده و از کارگردانان و بازیگران برجسته‌تری استفاده شده است. بنده به تعدادی از این فیلم‌ها اشاره خواهم کرد:

  1. دختر تنها در شب به خانه می‌رود؛
  2. گلاب (زندگی یک روزنامه‌نگار ایرانی)؛
  3. ظهور یک امپراتور؛
  4. رکن پنجم (فریب حکومتی در ایران)؛
  5. آرگو (دربارۀ تسخیر سفارت آمریکا که جیمی کارتر و همسر اوباما از آن تقدیر کردند)؛
  6. بکارت؛
  7. شرایط؛
  8. زنان بدون مردان؛
  9. اورشلیم (علیه برنامه‌های هسته‌ای ایران)؛
  10. حجاب طلایی؛
  11. 300؛
  12. الکساندر؛
  13. کشتی‌گیر؛
  14. پرسپولیس؛
  15. سنگسار ثریا؛
  16. شبی با پادشاه؛
  17. عبور؛
  18. بدون دخترم هرگز.

جامعۀ هدف اول فیلم‌های ضدایرانی، زنان و موضوع اول آن‌ها ایران‌هراسی است

جامعۀ هدف این فیلم‌ها در درجۀ اول زنان ایرانی است و بخش اعظم این فیلم‌ها دربارۀ زنان و محدودیت‌های آن‌ها در ایران مانند حجاب و ازدواج است. هدف بعدی آن‌ها جوانان است. در بسیاری از این فیلم‌ها تلاش می‌شود ایران را یک جامعۀ بسته و غرب و آمریکا را جوامعی باز و آزاد نشان دهند و زمینۀ فرار جوانان را از مملکت فراهم کنند. حوزۀ روشنفکری و روزنامه‌نگاران در ایران یکی دیگر از جوامع هدف آن‌هاست. ایران را جامعه‌ای بسته معرفی می‌کنند که این قشر از جامعه را تحت فشار قرار داده است. اولین موضوع این فیلم‌ها ایران‌هراسی است؛ یعنی چهره‌ای خشن از ایران به‌نمایش می‌گذارند. این کار از سال 2009 و به‌خصوص از زمان تشدید بحث‌های هسته‌ای و تحریم‌ها، بیشتر شد. در این فیلم‌ها تلاش می‌شود ایران به‌عنوان حامی تروریسم در جامعۀ جهانی معرفی شود. حجاب یکی دیگر از موضوعات برجستۀ این فیلم‌هاست. هژمونی سپاه پاسداران و تحت فشاربودن اقلیت‌ها به‌خصوص بهائی‌ها و یهودی‌ها در ایران و بازداشت روزنامه‌نگاران از موضوعات دیگری است که در فیلم‌های ضدایرانی نشان داده می‌شود. درمجموع تلاش می‌شود به‌صورت هدفمند در قالب تروریسم فرهنگی، چهره‌ای منفی و تاریک از ایران و اسلام به جامعۀ جهانی نشان داده شود. وظیفۀ ما این است که سواد رسانه‌ای شهروندان را بالا ببریم و این موضوعات را در سطح دانشگاه‌ها مطرح کنیم تا بتوانیم در سندی رسمی و ایرانی‌اسلامی تعریفی از تروریسم ارائه دهیم.

Irajmir

امکان‌سنجی زایش تروریسم در ایران

دکتر ایرج میر، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر، با طرح این سؤال که آیا امکان ظهور و گسترش فعالیت‌های تروریستی تکفیری در ایران وجود دارد، پاسخ آن را مثبت دانست و به ذکر شواهد و دلایل خود برای این ادعا پرداخت. وی گفت: چند روز قبل رهبر جبهۀ النصره گفته بود که اقدامات آن‌ها علیه ایران از داخل این کشور صورت خواهد گرفت. یکی از اعضای داعش نیز در فیلمی گفته است که در تهران این وضعیت را خواهند داشت.

تکفیری‌ها و سلفی‌ها تشیع را دینی ساختگی و خارج از اسلام می‌دانند

یکی از اشتراک‌های گرایش‌های سلفی، حساس و ضدبودن با شیعه است. البته شدت و ضعف دارد، اما اصل آن وجود دارد. طیف معتدل سلفی شیعیان را مسلمانان منحرف و بدعت‌گذار می‌دانند که به جوامع سنی حمله می‌کنند. این دیدگاه یوسف قرضاوی است که در روزنامۀ الشرق الاوسط در سال 2008 منتشر شد. طیف افراطی‌تر معتقدند که شیعه دینی ساختگی و خارج از اسلام است. شیخ عطیۀالله، نظریه‌‌پرداز شاخص القاعده، در سال 2008 گفته بود که شیعه نه‌تنها از مارقین و خارج از امت است، بلکه متعلق به دین خودساخته‌ای است که هدف نهایی آن با سلطۀ ایران بر اهل‌سنت و به‌دست‌گرفتن رهبری امت اسلامی محقق می‌شود. سلفی‌ها معتقدند که ایران با کفار (آمریکا) علیه اهل‌سنت به‌خصوص عراق همدست شده است و مسئول تنزل جایگاه کشورهای عربی همچون عراق است. این ضدیت با شیعه جزء مبانی فکری سلفی‌ها و به‌خصوص شاخۀ تکفیری است.

اصولاً بحث تکفیر در هر دین و مذهبی مطرح می‌شود. در اسلام اگر کسی یکی از اصول و ضروریات آن را انکار کند به‌طوری‌که به رد خدا و رسول او منتهی شود، کافر است. سلفی‌ها این تعریف را آن‌قدر گسترده می‌کنند که شامل بسیاری از گروه‌های مسلمان ازجمله شیعیان هم می‌شود. آن‌ها بعضی اعمال خاص را مانند توسل و زیارت اهل قبور و شفاعت‌خواستن، مصداق شرک و کفر می‌دانند. شاخۀ دیگری از سلفی‌ها به‌نام سلفی‌های جهادی هستند که دشمن اصلی آن‌ها آمریکا و اسرائیل است. این شاخه تحت تأثیر اندیشه‌های سیدقطب بودند؛ اما از دل آن‌ها القاعده و داعش بیرون آمد.

اوضاع جهان اسلام و نارضایتی عده‌ای از مسلمانان، به فعالیت تکفیری‌ها کمک می‌کند. پیدایش تفکر سلفی، واکنشی به وضع موجود در جهان اسلام بود. در قرن بیستم با فروپاشی خلافت عثمانی و اوضاعی که کشورهای اسلامی تحت سیطرۀ کشورهای غربی داشتند، واکنش عده‌ای از مسلمان‌های ناراضی تکفیر و سلفی‌گری را به‌وجود آورد.

احتمال حملۀ داعش به ایران ضعیف است، اما باید تدابیر لازم اتخاذ شود

در بحث زایش و فعالیت گروه‌های تکفیری در ایران، دو امکان وجود دارد:

  1. انجام فعالیت‌های تروریستی به‌شکل محدود مانند یک اقدام انتحاری که احتمال آن زیاد است و در هفته‌های اخیر شاهد نمونه‌هایی از آن بودیم؛
  2. حملۀ داعش به ایران پس از استقرار کامل در عراق که احتمال آن فعلاً ضعیف است.

این مسائل اهمیت زیادی دارند و حتی اگر احتمال وقوع آن‌ها ضعیف باشد باید تدابیر لازم را در نظر بگیریم. پشتیبانی قدرت‌های خارجی خطر داعش را بیشتر می‌کند. زمانی‌که داعش به الرمادی حمله کرد، حدود دو ساعت نیروهای آن‌ها در جاده حرکت می‌کردند و برای هواپیماهای آمریکایی که ظاهراً در ائتلاف ضدداعش هستند، حمله به آن‌ها کار خیلی ساده‌ای بود؛ اما هیچ اقدامی انجام ندادند. داعش نیز توانست به الرمادی برسد و آنجا را اشغال کند. به‌هرحال قدرت‌هایی مانند ایالات متحدۀ آمریکا از گروه‌هایی مثل داعش درصورت حمله به ایران به‌صورت همه‌جانبه‌ حمایت خواهند کرد.

Banifatemi

شهدای ترور بهترین اسناد برای نشان‌دادن پشتوانۀ مردمی و فکری انقلاب هستند

دکتر بنی‌فاطمی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام‌حسین(7) و تحلیل‌گر مسائل دفاع مقدس در سپاه پاسداران، سخنران بعدی این نشست بود که پس از اتمام سخنان دکتر میر به ارائۀ نظرات خود دربارۀ ریشه‌های فکری تروریسم پرداخت. وی در ابتدا به نقش فعال سپاه پاسداران در بینش‌افزایی و حوزه‌های نظری اشاره کرد و در ادامه گفت: زمانی‌که برای اولین بار سایت قربانیان ترور را دیدم، فکر نمی‌کردم بنیاد هابیلیان صاحب چنین تشکیلاتی شود. ما در مرکز تحقیقات سپاه یک دهه مشغول جنگ بودیم؛ ولی دو دهۀ بعد در فکر تئوری‌پردازی بودیم. از دل این تئوری‌پردازی، دانشی به‌وجود آمد که در دنیا نبود. موضوع روان‌شناسی دفاع، علمی است که اصلاً وجود نداشت و در سپاه پاسداران تعریف و تئوریزه شد. سپاه از نظر ضرورت‌های زمانی و بینشی، جلوتر از زمان خود است. پس ما می‌توانیم در بحث تروریسم هم صاحب تعریف و تئوری دقیقی باشیم که وجود نداشته است. بیش از صد تعریف برای جنگ وجود دارد؛ ولی تعریفی برای دفاع ارائه نشده است و سپاه تعریفی بومی‌شده از آن ارائه کرد. سازمان‌ملل، جنگ را پدیده‌ای منطقی در روابط بین دولت‌ها تعریف می‌کند؛ یعنی هر کشوری می‌تواند به کشور دیگر حمله کند. ما نیز دفاع را امری منطقی و پاسخ هر انسان هوشمند در معرض جنگ را تعریف کردیم.

جنگ هشت‌ساله گونۀ دیگر تروریسم بود

دشمن دقیقاً می‌داند چه کسی را باید ترور کند. شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید رجائی و شهید باهنر رهبران ایران و موتور محرک انقلاب بودند. اما این ترورها بعد از شهادت علما و رهبران دینی شکل دیگری به‌خود گرفت و جنگ هشت‌ساله آغاز شد. این جنگ گونۀ دیگر تروریسم بود که از بیرون مرزها هدایت شد و باز هم نخبگان و وزنه‌های انقلاب را به‌شهادت رساند. خیلی‌ها می‌گویند که جنگ هشت‌ساله جنگی خصوصی بین امام‌خمینی(;) و صدام بود، درحالی‌که همین قربانیان ترور بهترین اسناد ما هستند که این جنگ تقابل دو شخص نبوده بلکه تقابل دو اندیشه بوده است. اندیشۀ افرادی مثل شهید هاشمی‌نژاد و کسانی‌که در کنار امام قرار گرفتند با استکبار مقابله کردند. پس ما با مانوردادن روی پدیدۀ تروریسم، می‌توانیم شخصی‌نبودن انقلاب و پشتوانۀ مردمی آن را ثابت کنیم. حداقل 17000 شهید ترور پشتوانۀ این تفکر هستند.

ایجاد رشته‌ای دانشگاهی برای مقابله با تروریسم لازم است

شکل‌گیری بنیاد هابیلیان و گسترش فعالیت‌های آن بسیار ارزشمند است. کشور ایران صرفاً در معرض ترور فیزیکی نیست؛ بلکه در معرض ترور فرهنگی و اقتصادی و سیاسی نیز قرار دارد. برای مقابله با تروریسم نیازمند ایجاد رشته‌ای دانشگاهی و تحقیق و بررسی در ابعاد مختلف آن در فضای علمی کشور هستیم. روزی‌ که مرکز تحقیقات سپاه به‌سمت روان‌شناسی دفاع رفت، هیچ‌وقت کسی فکر نمی‌کرد نتیجۀ آن بیش از هفتاد جلد کتاب باشد. ما اکنون 76 عنوان کتاب در زمینۀ روان‌شناسی دفاع داریم.

Abdorazagh

تمسک به قرآن و فرهنگ پیامبر(6) و اهل‌بیت او داعش را ریشه‌کن می‌کند

حاج عبدالرزاق آخوند رهبر، امام‌جمعه و مدیر حوزۀ علمیۀ آق‌قلا و عضو هیئت امنای دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر و مجمع جهانی تقریب مذاهب، با اشاره به فرهنگ پیامبر(6) و آیات قرآن مجید، حفظ وحدت بین مسلمانان را اصلی‌ترین راه مقابله با تروریسم و سلفی‌گری دانست و گفت:

«يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ» ما همه مسلمان هستیم و فرهنگ مسلمان‌ها، فرهنگ پیامبر(6) و اهل‌بیت اوست. اگر این‌گونه باشد، هیچ اختلافی بین مسلمان‌ها به‌وجود نخواهد آمد. در فرهنگ پیامبر(6) قوم‌گرایی و ترور و اختلاف نبود. پیامبر(6) همه را به دین واحد اسلام دعوت کرد. «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ» حضرت‌محمد(6) می‌فرماید: «لَیسَ مِنّا مَن دَعا إلى عَصَبِیَّةٍ و لَیسَ مِنّا مَن ماتَ عَلى عَصَبِیَّة»؛ یعنی کسی‌که دنبال عصبیت (قوم‌گرایی و تندرویی) باشد، از امت من نیست. پیامبر(6) فرقه‌هایی مانند داعش و القاعده و سلفیه را رد کرده است. پس در اولین قدم باید فرهنگ‌سازی کنیم. باید محبت رسول‌الله را در قلب بشریت و مسلمان‌ها به‌وجود آورد. باید فرهنگ‌سازی را از کودکی و نوجوانی شروع کرد. اگر کودکان و نوجوانان از پدر و مادرشان اطاعت کنند، هیچ‌وقت فکر انحراف در زمان جوانی و بلوغ به ذهن آن‌ها خطور نمی‌کند. پیامبر(6) فرمود: «وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرا» پس باید در جامعه محبت و احترام و صمیمیت را فرهنگ‌سازی کنیم.

وحدت، هدف مشترک همۀ بزرگان و چهره‌های برجستۀ انقلاب است

پیامبر(6) قرآن و عترت را به‌عنوان دو هدیۀ گران‌قیمت به ما عطا کرد. اگر ما از این دو جدا نشویم، داعش و این گروه‌های تکفیری از بین خواهند رفت. فرهنگ حضرت ‌محمد(6) برادری و عدالت و احترام متقابل بود. در ایران اقوام زیادی وجود دارند. فارس، ترک، ترکمن، آذری، سیستانی و... در کنار هم زندگی می‌کنند. باید با محبت به این اقوام نگاه کرد؛ اما به این شرط که در دین متعصب نباشند. پیامبر(6) فرمود: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ فقد ماتَ مَيْتَةً جاهِلِيَّةً»؛ یعنی باید به فرهنگ امام‌خمینی(;) و رهبر معظم انقلاب اقتدا کنیم. امام‌خمینی(;) که هدفش وحدت بود و به‌همین دلیل روز قدس و هفتۀ وحدت در تقویم‌ها نوشته شد. الان ما طلبه‌هایی داریم که در آسیای میانه، قرقیزستان، تاتارستان و چچن امام‌جمعه هستند. اساتید هم باید این فرهنگ وحدت را به دانشجوها و طلبه‌ها آموزش دهند. قبل از انقلاب همین شهید هاشمی‌نژاد در مسجد آذربایجانی‌ها در آق‌قلا سخنرانی و همه را به وحدت دعوت می‌کرد. در مشهد نیز پای سخنرانی‌های او در خیابان نواب نشسته‌ام. همۀ شخصیت‌های برجسته و تأثیرگذار انقلاب به‌دنبال رفع اختلافات و ایجاد وحدت در جهان اسلام بودند. «قلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی.» اگر محبت اهل‌بیت در روح و قلب ما باشد، هیچ اختلافی به ‌وجود نخواهد آمد و چهرۀ واقعی داعش و گروه‌های تروریستی برای همۀ مسلمانان نمایان خواهد شد. اگر فرهنگ رسول‌الله را برای خودمان الگو قرار دهیم، هیچ معضلی در زندگی و کشورمان نخواهیم داشت.

Mazrooyi

تروریسم می‌تواند پدیده‌ای با منشاء داخلی نیز باشد

دکتر خسرو مزرعی، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد آزادشهر، صحبت خود را با این سؤال آغاز کرد که آیا تروریسم پدیده‌ای وارداتی و خارجی است یا اتفاقی داخلی هم می‌تواند باشد؟ وی در ادامه به پاسخ این سؤال پرداخت و گفت: در تجزیه و تحلیل موضوع تروریسم صرفاً باید ورای مرزهای کشور جستجو کنیم یا بخشی از ریشه‌ها و عوامل مبقیه در درون مرزهای کشور است؟ در بحث تروریسم در مرحلۀ اول نیاز به بازخوانی است. در مراحل بعدی باید بازتعریف و بازسازی انجام شود.

در حوزۀ معرفتی و شناخت دین مشکل داریم

در مرحلۀ بازخوانی در ابتدا باید به خودمان بپردازیم؛ چراکه در حوزه‌های معرفتی مشکل داریم. موضوعات مهم و استراتژیک را با تعارف‌های روزمره نمی‌توان حل کرد و باید بی‌تعارف و عالمانه اقدام کرد. با وجود اقداماتی که در طی سال‌های متمادی در حوزۀ مسائل فرهنگی و دینی انجام داده‌ایم، باز هم در زمینۀ معرفتی مشکل داریم. طبیعتاً در مرحلۀ اجرا و عملیات هم به مشکلات اساسی بر می‌خوریم. پس باید از خودمان شروع کنیم. بنده از خودم می‌پرسم که آقای دکتر مزرعی، شما که استاد دانشگاه و فارغ‌التحصیل و دانش‌آموختۀ حوزۀ علمیۀ قم هستید، چقدر از دین شناخت و اطلاعات دارید؟ تازه بعد از این سؤال باید پرسید که حالا تعهد عملی شما به دین چقدر است؟ همین معضل را باید در اقشار و توده‌های جامعه آسیب‌شناسی کرد. این ضعف در رفتارهای اجتماعی بروز پیدا می‌کند و کشور را در حوزۀ فرهنگی دچار مشکل می‌کند. نابهنجاری‌های اخلاقی و گرایش به جریان‌های نوظهور و فرقه‌های موجود نتایج این مسئله هستند. بنابراین تنها راه عبور از این معضل این است که به خدا برگردیم. «پاپ جان پل دوم» گفته بود که مسیحیت برای رهایی از چرخ‌دنده‌های مدرنیته و لیبرال‌دموکراسی باید به خدا برگردد؛ یعنی باید پالایش دینی و اعتقادی برای خود به ‌وجود بیاورد.

ما باید برای سالم‌ماندن در این مهلکه به قانون تن دهیم؛ قانونی که به‌عدالت نوشته شده و براساس دانش و اقتضائات زمان و مکان است و مخاطب خود را به‌درستی می‌فهمد. بنابراین در جوامع مختلف به قانون‌گذاران اندیشمند نیازمندیم. قانون نیز باید در مدار عدالت حرکت کند، چراکه «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ». عدل یعنی اینکه هرکسی و هرچیزی در جایگاه خودش قرار بگیرد.

اگر مردم اعتمادبه‌نفس داشته‌ باشند، هیچ‌وقت در دام گروه‌های تروریستی نمی‌افتند

وظیفۀ دیگر ما اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی است. در جبهۀ حق باید حقانیت خود را با ‌شیوه‌های مختلف اعلام کرد. اگر من و شما بر حق هستیم، باید با شیوه‌های گوناگون به‌خصوص استفاده از فضای مجازی و رسانه، حقانیت خود را اعلام و اعتماد ملی و دینی را در مردم تقویت کنیم. اگر مردم اعتمادبه‌نفس داشته‌ باشند، هیچ‌وقت در دام گروه‌های تروریستی قرار نمی‌گیرند. در آموزه‌های اخلاقی و سیر و سلوک گفته شده است که اگر شخص به مرحله‌ای برسد که از گناه متنفر باشد، دیگر مرتکب گناه نخواهد شد. به‌عنوان مثال کسی‌که از ضررهای سیگار آگاه و از آن متنفر است، حاضر نیست حتی با گرفتن پول سیگار بکشد. پس باید در حوزۀ فکری و معرفتی جامعه و به‌خصوص نسل جوان کار کنیم.

یکی‌نبودن حرف و عمل مسئولان و دوری از عدالت، زمینه‌ساز انحراف جوانان است

مشکل بعدی ما شعارزدگی است؛ یعنی از مرحلۀ علم به مرحلۀ باور و عمل نرسیدیم. باید به‌دنبال اسلام حقیقت‌گرای واقع‌نگر باشیم. جوهرۀ اسلام واقع‌نگر، حقیقت است و همۀ تلاش ما نیز باید حاکم‌شدن حقیقت باشد. مردم باید در اصول و حقایق مشترک تفاهم داشته باشند. کشور ایران به‌اندازۀ کافی دشمن خارجی دارد و نباید در داخل هم دعوا و اختلاف باشد. وقتی‌که حرف و عمل ما با هم متفاوتند، قطعاً جوانی که درگیر مسائل روانی، اقتصادی، فرهنگی و هجمه‌های گوناگون است، از ما ناامید می‌شود و در دام گروه‌های منحرف می‌افتد. عقلانیت باید در زندگی، به جایگاه اصلی خود بازگردد. انسان با عقل خود خداوند را عبادت می‌کند. پس اگر عقلانیت از زندگی انسان دور شود و عدالت و قانون نیز در جامعه جایگاهی نداشته باشد، نمی‌توان دین رحمانی را معرفی کرد و مردم آن را نمی‌پذیرند. بنابراین تروریسم صرفاً یک پدیدۀ وارداتی خارجی نیست، بلکه می‌تواند پدیده‌ای با منشاء داخلی باشد.

Boozhmehrani

نیهلیسم نیچه­ای و مدرنیته و توجیه تروریسم

دکتر حسن بوژمهرانی، دکترای علوم سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد واحد آزادشهر، تفکر مدرن را مستعد و توجیه­کنندۀ تروریسم دانست و درادامه به ‌توضیح این دیدگاه پرداخت و گفت: اکثراً فکر می‌کنیم برای تروریست‌شدن باید سَلَفی بود یا به گذشته بازگشت؛ درحالی‌که تفکر مدرن هم استعداد بسیار زیادی برای توجیه تروریسم دارد. برای تحلیل درست این بحث باید سه فرض را در نظر گرفت که در ادامه آن‌ها را بیان خواهم کرد.

امپراتوری رسانه‌ای می‌تواند جای حق و باطل را عوض کند

در درجۀ اول نباید مرعوب امپراتوری رسانه­ای و تبلیغاتی شد. همان‌طورکه امپراتوری اقتصادی و سیاسی داریم، امپراتوری رسانه­ای و تبلیغاتی نیز وجود دارد. به‌عنوان مثال اخیراً در اثر تیراندازی در دفتر مجلۀ شارلی ابدو، دوازده نفر در فرانسه کشته شدند. جنجالی که پس از این ماجرا شبکه­ها و رسانه‌های غربی ایجاد کردند، زمینۀ کشتار 2000 مسلمان بی‌گناه را در نیجریه توسط بوکوحرام به‌وجود آورد. پس اگر تروریسم را در فضای رسانه­ای مشابه همین رسانه­های غربی تبلیغ کنیم، تصویری کاریکاتوری و بعضاً خلاف واقع از آن به مخاطب می‌دهد. مثلاً در تهاجم سال گذشتة اسرائیل به غزه، رسانه­ها به‌گونه‌ای کار ­کردند که گویی جنگی برابر و موشک در جواب موشک بود. اتکا به رسانه­ها، فهم ما را از وضعیت تروریسم، غیرواقعی می‌کند.

برای تحلیل تروریسم الگوی مشخصی نداریم

مسئلۀ بعدی این است که در علوم اجتماعی معاصر برای مطالعة مفاهیم و نظریه­ها الگوی مشخصی نداریم و فقط از لیبرالیسم­ یا مارکسیسم­ یا تروریسم می­گوییم. دربارۀ تروریسم نیز چنین وضعیتی وجود دارد؛ یعنی الگویی برای آن نداریم. در زیارت­نامة امام‌رضا(7) آمده است: «قَتَلَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ بِالْأَيْدِي وَ الْأَلْسُنِ» (خداوند بکشد آن‌کسی‌که را با دست و زبان شما را کشت)؛ یعنی درحقیقت تبلیغ روانی هم نوعی تروریسم است و اصطلاحاً ترور شخصیت گفته می‌شود. تروریسم فقط عملیات فیزیکی در خیابان یا منزل یا دانشگاه نیست؛ بلکه می‌توان مفهوم آن را توسعه داد. استعمار و امپریالیسم و بسیاری از روش­هایی که در عصر جدید اعمال می‌شوند، صورت­های متنوعی از تروریسم هستند. تهاجم به کشورها، جنگ جهانی اول، جنگ جهانی دوم، جنگ­های منطقه­ای و مسائلی از این قبیل را می‌توان تروریسم به‌شمار آورد.

اقدامات امپریالیستی غرب نوعی تروریسم است

مسئلۀ سوم ویژگی خاص منحصر به تمدن مدرن غرب است. هیچ تمدنی در طول تاریخ به‌اندازة تمدن مدرن غرب خصلت امپریالیستی نداشته است. تمدن مدرن ادعاهای جهانی دارد و تکنولوژی هم به‌کمک آن آمده است. این تمدن، خود را در قالب استعمار و جنگ به سایر تمدن­ها نشان داده است و خشن­ترین تمدن شناخته می‌شود. روش­های نژادپرستانة‌ استعماری و امپریالیستی را هم باید نوعی تروریسم دانست. اگر خود را فقط به رفتارهای موجود در خاورمیانه منحصر کنیم، کمکی به حل معضل تروریسم نخواهد شد و درحقیقت نوعی آدرس غلط است. اگر کارهای آمریکا بعد از حادثۀ یازده سپتامبر مانند حمله به دو کشور منطقه و بمباران مناطق غیرنظامی و استفاده از هواپیمای بدون‌سرنشین در کشورهای پاکستان و یمن را اعمال تروریستی ندانیم، خیلی از کارها و رفتارهای گروه‌های تکفیری را هم به ‌اسم دفاع از دین و فرهنگ می‌توان توجیه کرد. ما در عصری زندگی می­کنیم که تحریف و جعل مفاهیمی مثل حقوق‌بشر، دموکراسی، دین، معنویت و... بسیار زیاد است. این قضیه دربارۀ تروریسم هم وجود دارد.

تفکر مدرنیته اخلاق و معنویت را بی‌بنیاد و خشونت را زیاد کرد

تروریسم شدیدترین نوع اعمال خشونت است. معمولاً در این روش کسانی‌که کم‌ترین ارتباط را با اهداف نظامی دارند، قربانی می‌شوند و نوعی قصاص قبل از جنایت است. تروریسم درحقیقت خشن­ترین الگوی اعمال قدرت و سیطره و به‌استخدام‌گرفتن دیگران است. اسلام به‌عنوان دینی الهی و دارای نظام تربیتی و معنوی برای بشر، نمی­تواند تروریسم را توجیه کند و به‌تعبیر شهید مطهری راه اسلام از تروریسم جوهراً متفاوت است. تفکر مدرن غربی این‌گونه نیست و از همان بدو تولدش به‌شیوۀ ماکیاولی عمل کرد. تفکر ماکیاولی بین اخلاق و سیاست شکاف ایجاد کرد و هابز نیز به‌عنوان اولین فیلسوف سیاسی مدرن، اخلاق را تابعی از مناسبات معیشتی و زاییدۀ مالکیت دانست. عمدتاً فضای تئوری­پردازی اخلاقی در عصر مدرن منفعت­گرایانه شد. در عصر مدرن کسی‌که قانونمند باشد، انسان بااخلاقی است و به وضعیت شخصی و حالات درونی فرد توجه نمی‌شود. الگوی لیبرال‌دموکراسی که جلوة سیاسی مدرنیته است، برای حیات و سلوک اخلاقی بشر هیچ توصیه و الگویی ندارد و به ارادة خودِ فرد واگذار کرده است. درحقیقت مشکلی که تفکر مدرن ایجاد کرد، بی­بنیادشدن اخلاق و معنویت بود؛ یعنی منشاء اخلاق را مناسبات معیشتی یا غرایز سرکوب‌شده یا قانون قرار داد. این هرج‌ومرج ایجادشده در تئوری­های اخلاقی بحران معنا را به‌وجود آورد. امروزه مسئلة معنای زندگی به جدی­ترین مشکل فلسفه تبدیل شده است. آلبرکامو در ابتدای رمانش می‌گوید که بزرگ‌ترین سؤال امروز در فلسفه این است که چرا نباید خودکشی کرد؟

نسبیت اخلاق و افزایش نژادپرستی و استعمار، دستاوردهای مدرنیته هستند

عمیق­ترین بحران دنیای مدرن به‌تعبیر فیلسوفان غربی، بحران اقتصادی و زیست‌محیطی و سیاسی نیست، بلکه بحران معناست. موضوعی که نیچه تحت‌عنوان نیهیلیسم در قرن نوزدهم وعدۀ آن را داده بود. نیچه معتقد بود، مردم در آینده به این حرف او خواهند رسید که اخلاق نسبی است و عملاً حق و باطلی وجود ندارد. تنها چیزی که درنهایت برای بشر مانده، لذت و منفعت است. لذت و منفعتی که از طریق قدرت به‌دست می‌آید. میشل فوکو گفته است: «در دنیای مدرن اصالت قدرت به عریان­ترین و نظام­مندترین شکل خودش در تاریخ نهادینه و اعمال شده است.»

مدرنیته از لحاظ اخلاقی‌تربیتی یک بینش شکست‌خورده است. هیچ الگویی ندارد و فلسفة‌ تکاثر قدرت و ثروت با مرزگذاری بین انسان­ها است. اگر به تاریخ مدرنیته و امپریالیسم و جنگ­های نژادپرستانه نگاه کنید، مدارک فراوانی برای تأیید این بحث پیدا می‌کنید. متأسفانه بعضی­ها در داخل نیز گسترش تفکر لیبرال‌دموکراسی را مانعی برای گسترش تروریسم می‌دانند.

Shariatnia

جنگ نرم و فضای مجازی، ابزارهای جدید تروریسم

دکتر کاظم شریعت‌نیا، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر، آخرین سخنران این نشست بود که تروریسم فرهنگی و جنگ نرم را بررسی کرد و این شیوۀ جدید تروریسم را به‌مراتب خطرناک‌تر دانست و گفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، منافع عده­ای به‌خطر افتاد و برای حفظ آن به‌تکاپو افتادند. در ابتدا از کانال‌های گفتمانی وارد شدند و در گام‌های بعدی، ترور و حذف فیزیکی را در پیش گرفتند. جمهوری اسلامی ایران با 17000 شهیدی که در این راه داده، ثابت کرده که منافع افراد زیادی را به خطر انداخته است. بعد از حادثۀ یازده سپتامبر موج جدیدی ایجاد می­شود که مسلمان­ها تروریست هستند. این موضوع به‌وسیلة رسانه‌ها علیه کشورهای مخالف منافع قدرت­های بزرگ استفاده می‌شود. پس، از تروریسم می‌توان به‌عنوان تهدید برای رسیدن به اهداف خاص سیاسی هم استفاده کرد.

تروریسم نوعی رفتار است. رفتاری که تابع عوامل مختلفی است. امروزه تروریسم در فضای مجازی نفوذ کرده است. داعش از طریق اینترنت، افکار و کتاب‌های خود را در اختیار جهان قرار می‌دهد. سازمان­ها و مؤسسات فراوانی با اسپانسرهای مالی قوی به‌دنبال براندازی نظام­های مخالف منافع خود هستند. بی­شک جمهوری اسلامی هم قربانی تروریسم است و باید با شناسایی تروریست‌ها و فعالیت در عرصه­های بین‌المللی جلوی آن‌ها را بگیرد. پس تروریسم راه خود را ادامه می­دهد؛ اما روش را عوض کرده است. دیروز بمب فیزیکی می­گذاشت و امروز از طریق تهدید نرم، بمبی را کار می­گذارد که ما نمی­بینیم؛ ولی در زمانی دیگر منفجر می­شود که آثار آن به‌مراتب بیشتر است. امروز تروریسم از جنگ نرم و فضای مجازی استفاده می‌کند. جنگ نرم بسیار ضربه‌زننده و پرهزینه است و خطر فراوانی برای امنیت ملی دارد. این شیوۀ تروریسم آرام‌آرام در حال شکل‌گیری است.

رسانه‌ها و ماهواره‌ها، ژنرال‌های جنگ امروز هستند

در تحلیل تروریسم خلأیی وجود دارد که کمتر به آن پرداخته شده است. باید از دیدگاه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان حوزة‌ رفتاری آن را بررسی کنیم. در جنگ نرم جذابیت‌ها بر دیگران تأثیرگذار هستند و زور و اجبار جایگاهی ندارد. رسانه­ها و ماهواره­ها و صاحبان عقل و خرد و نوشتار، ژنرال‌های جنگ امروز هستند. این‌ها به‌عنوان افسران جنگ هستند. در روان‌شناسی نظریه‌ای وجود دارد که می‌گوید انسان یادگیری مشاهده‌ای دارد؛ یعنی با دیدن رفتار، عمل می‌کند. با دیدن یک رفتار، نورون‌هایی در مغز انسان آزاد می‌شود که آمادگی انجام آن رفتار را ایجاد می‌کند. پس وقتی ما در معرض اطلاعات و آنچه آن‌ها می‌خواهند، قرار داریم، قطعاً به‌مرور زمان همان رفتار را انجام خواهیم داد. در نتیجه چیزی که تا دیروز ارزش نبود، امروز برای ما ارزش می‌شود. تروریسم از قدیم وجود داشته؛ اما اکنون شکل آن تغییر کرده است. در گذشته برای تخریب شخصیت به شایعه­پراکنی می‌پرداختند و امروز به جنگ نرم در حوزۀ فرهنگ می‌پردازند. کشور هدف را از نظر سیاسی و فرهنگی ضعیف نشان می‌دهند و کارآمدی دولت را زیر سؤال می‌برند. ایران را جامعه‌ای با وضع اقتصادی و معیشتی نامناسب معرفی و ناامیدی را در دل مردم تقویت می‌کنند. متأسفانه گاهی اوقات خودمان نیز در زمین آن‌ها بازی کرده و نارضایتی‌ها را تقویت می‌کنیم. به فرمودۀ رهبر معظم انقلاب مشکلات وجود دارد اما نه آن‌قدرکه می‌گویند.

ایدئولوژی اسلامی و قدرت رهبری، منابع قدرت ایران در مقابل تروریسم هستند

وظیفۀ ما ایجاد شادکامی و امید در جامعه است. اگر می‌خواهیم دیدگاه مردم را به حکومت تغییر دهیم، باید باورها و اعتقادات مردم را تحکیم کنیم. ما منبع قدرتی مانند ایدئولوژی اسلامی داریم؛ یعنی دین اسلام بهترین راهکارها را در بحث بهداشت روانی دارد. باید از منابع قدرت خود استفاده کنیم. ایدئولوژی و قدرت رهبری منابع بزرگی هستند. اختلاف نظر بین گروه‌های مختلف وجود دارد؛ اما در این مسائل باید همه به یک نقطۀ اشتراک برسند. باید با استراتژی‌های مختلف جلوی شیوع تروریسم را ان­شاءالله در دنیا بگیریم.

در آمریکا بیش از صد مرکز مطالعاتی برای رصد تحولات ایران وجود دارد

دکتر بای در پایان بخش سخنرانی اساتید از همۀ آن‌ها تشکر کرد و سپس چند نکته نیز خود اضافه کرد و گفت: نظریه­پردازانی که در آمریکا مشغول مطالعه و تئوری­پردازی در این زمینه هستند مانند مایکل برانت، بزرگ‌ترین شیعه­شناس آمریکایی، مطالعات دقیقی در زمینة چگونگی تشدید منازعات مذهبی در جهان اسلام داشته‌اند. این مطالعات باعث شده که چندین پروژة تحقیقاتی دربارة شیعیان پاکستان، به‌عنوان تزهای دورة دکتری در دانشگاه‌های آمریکا تعریف شوند. برنارد لوئیس، بزرگ‌ترین اسلام­شناس صهیونیست نیز چندین کتاب و مقاله در حوزة‌ جهان اسلام نوشته است. پس افرادی وجود دارند که دربارۀ ما فکر می‌کنند و از دقت‌نظر و آینده­نگری خاصی برخوردار هستند. تقریباً بیش از صد مرکز مطالعاتی در آمریکا به‌صورت روزانه تحولات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ایران را رصد می‌کنند.

در بخش دوم نشست، کارشناسان و حاضران به ارائۀ نظرات و پرسش‌های خود پرداختند.

دکتر کحلکی پدیده‌های عرصۀ بین‌الملل را سیستم‌هایی دانست که به مدیریت استراتژیک نیاز دارند. او این مدیریت را شامل سه مرحلۀ تدوین و اجرا و ارزیابی استراتژی دانست و سپس چند سؤال از اساتید حاضر پرسید. وی گفت: در صحبت‌ها به وحدت اشاره شد؛ اما راهکار ایجاد وحدت در مرحلۀ تدوین استراتژی چیست؟ برای رسیدن به وحدت باید چه مؤلفه­هایی را در نظر بگیریم؟ درخصوص تروریسم فرهنگی استراتژی مقابله با آن چیست؟ داعش یک مفهوم است. برای مدیریت این مفهوم، روی چه مفاهیمی باید تأکید کنیم؟ دربارۀ بحث اسلام واقع­نگرانه نیز بنده معتقدم که اسلام غیرواقع­نگرانه نداریم. اسلامِ حداقلی و اسلام حداکثری وجود دارد و اساساً اسلام صفر تا صدش واقعی و مبتنی‌بر زندگی واقعی است. نیازی نیست که برخوردی واقع­نگرانه از اسلام داشته باشیم. اگر صفر تا صد اسلام را اجرا کنیم، اصل اسلام اجرا شده است. در غیر این‌صورت ایراد از اجرای ماست.

حاج عبدالرزاق آخوند رهبر به پاسخ بخشی از سؤالات دکتر کحلکی پرداخت و گفت: برای ایجاد وحدت در جامعه باید فرهنگ‌سازی کنیم. پیامبر(6) قرآن و اهل‌بیتش را برای همین فرهنگ‌سازی، چراغ راه ما قرار داد و گفت هرکس با این دو باشد گمراه نخواهد شد. این پیام حضرت‌ محمد(6) ترویج فرهنگ اتحاد است. الحمدلله در هفتة وحدت اقدامات زیادی برای ازبین‌بردن اختلافات انجام می‌دهیم و درحال پیشرفت هستیم. پس با توسل به فرهنگ پیامبر(6) و انجام تکالیف دینی در جامعه به وحدت خواهیم رسید.

دکتر نادری نیز در پاسخ گفت: در کشور ما بین علمای شیعه و اهل‌سنت روابط خوبی وجود دارد. یکی از نشانه­های امنیت و وجود انسجام سیاسی و اجتماعی در کشور برقراری رابطۀ دولت مرکزی با تمامی گروه­ها است. تعامل و احترام متقابل بین مذاهب مختلف کشور یکی از اقدامات پیشگیرانه در رشد جریان‌های افراطی است.

دکتر مزرعی به تکمیل این صحبت‌ها پرداخت و گفت: بعضی از نویسندگان، اسلام را به سه دستۀ اسلام یک و اسلام دو و اسلام سه تقسیم می‌کنند. اسلام یک، حقیقت اسلام و نص دین است. نص دین برای ما چیست؟ اولویت اول قرآن است. چون محل صدورش قطعی است و بین مسلمانان هیچ شکی روی آن نیست. اولویت دوم سنت است. برای فهم درست دین، باید به سنت مراجعه کنیم. البته اینجا اختلاف شدت می‌گیرد. اسلام دو برداشت‌های من و شماست. اگر از نص صریح قرآن و سنت فاصله بگیریم، نتیجه‌اش برداشت من و شما می‌شود. اگر من برداشت خود را حق مطلق معرفی کردم و اجازه ندادم که از اسلامی که شما برداشت می‌کنید، حرف بزنید، جامعه چه قضاوتی خواهد کرد؟ راه‌حل این است که به اسلام یک برگردیم. اسلام سه هم که اسلام حاکمان و حکومت­هاست.

دکتر مطلبی نیز به ضرورت آسیب‌شناسی تروریسم فرهنگی اشاره کرد و افزود: آقای کحلکی از مدیریت استراتژیک صحبت کرد؛ اما به نظر بنده نباید خود را گرفتار تئوری‌های مدیریتی کنیم. آسیب­شناسی وضع موجود و برنامه‌ریزی عملیاتی براساس آن، راه‌حل سادۀ این موضوع است. ما باید ببینیم در بحث تروریسم فرهنگی، مشکل چیست. یکی اینکه تلاش‌هایی که در این راه صورت گرفته، بخشی است؛ یعنی شورای انقلاب فرهنگی برای خود برنامه‌ریزی می‌کند، سازمان تبلیغات اسلامی و صداوسیما تصمیمات دیگری را اتخاذ می‌کنند و بنیاد شهید و سپاه هم به‌گونه‌ای دیگر فکر می‌کنند. دیگر اینکه برنامه­ها شعاری هستند؛ یعنی فقط نسخه می‌دهند و از دارو خبری نیست. نبود اتاق فکرِ واحد و تعدد متولیان نیز از دیگر مشکلات این بخش است. باید یک اتاق فکر واحد داشته باشیم و در آن الگوی ایرانی‌اسلامی پیشرفت را بررسی کنیم. در پایان باید از بستر رسانه­ بهره بگیریم. صداوسیما در بحث تروریسم فرهنگی بسیار تأثیرگذار است. سواد رسانه‌ای نیز باید در بین مردم عمومیت پیدا کند؛ یعنی الزامیست که خانواده­های ایرانی ماهواره و اینترنت و فیلم­ها را بشناسند.

دکتر میر آخرین نفری بود که به ارائه راهکار در بحث مواجهه با تروریسم پرداخت و در پاسخ به آقای کحلکی گفت: نارضایتی از وضع موجود، باعث می‌شود مردم احساس تبعیض کنند. افرادی هم این نکته را مطرح کردند که ریشة پیدایش گروه‌های افراطی و تکفیری در کشورهای مختلف اسلامی، رعایت‌نکردن حقوق اقلیت­ها یا اکثریت‌ها از جانب حکومت‌ها است. این مسئله مربوط به شرایط عینی است. آنچه به شرایط ذهنی مربوط می‌شود، بر عهدة علمای شیعه و سنی است. آن‌ها باید عقاید نادرست گروه‌های افراطی را به عموم افراد آگاهی دهند. طبعاً بر عهدة علمای شیعه است که تصویر درستی از تشیع ارائه کنند. تصویری که وحدت و دشمن‌شناسی در آن پررنگ است. عامل تأثیرگذار دیگر در شرایط عینی، حضور آمریکا در جهان اسلام است. متأسفانه آمریکا در بخش زیادی از جهان اسلام نفوذ و سلطه‌ دارد که این هم خودش زمینه‌ساز فعالیت گروه‌های خاص تکفیری و افراطی است.


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان