اینکه پز دادن و فخر فروشی با چیزی که متعلق به تو نیست را چه می توان نامید بر عهده اصحاب معنا و لغت و فصاحت است. سال ها چیزی را که از آن تو نیست و به آن تعلق نداری مال خود بدانی و هویت خود را به آن گره بزنی و آن را ناموس خود و نماد کرامت و اعتبار خودت بنامی.
این داستان جماعت مفلس و خانمان بدوش رجوی و سیاهی لشکر وامانده آن است که بیش از ربع قرن در خاکی که متعلق به آنان نیست زندگی کردند و با وعده سینه چاکی به دیکتاتورمرده عراق، پادگان منحوس اشرف را که محل ارتزاق کشاورزان منطقه بود از آن خود کردند.
آنجا بود که اشرف، در یک دروغ بزرگ، نماد عزت و کرامت و ناموس منافقان جماعت رجوی شد. و از آن روز بود که سرکردگان منافقین و بوق های تبلیغاتی وابسته به آن در همه سخنرانی ها و مناسبت ها، اشرف را مأمن اشرف نشینان و نماد ملت آزاده ایران معرفی کردند و شعار کوه زجا بجنبد، اشرف زجا نجنبد سر دادند.
ناموسی که 27 سال بعد بر باد رفت و کرامت و عزتی که طی هشت مرحله جابجایی تدریجا رنگ باخت و پسرکان و دخترکان رجوی را به منافقانی بی ناموس و بی کرامت تبدیل کرد. بماند که مردم ما سی سال است که آنان را همانگونه که بودند شناختند.
اما ...
اکنون منافقین یک ناموس جدید و البته موقت بی هویت با نامی که یادآور دوران اشغالگری یانکی ها بر این کشور است (لیبرتی) پیدا کرده اند که ادعا می کنند یک پادگان معمولی نیست !
این گروه از منافقان که با عملی کردن ضرب المثل به جا و با مسمای زدن به کوچه علی چپ، دوباره ناموس دیگران را نماد خاص مقاومت، پایداری، کرامت انسانی !! و آزادی و ناموس خود معرفی کردند، با فراموشی اخراج ذلت بار خود از جایی که آن را خاک خود می دانستند، مجددا به رجز خوانی پوشالی، همیشگی و البته بی اثر خود در خاکی که باز هم متعلق به آنان نیست متوسل شده اند.
اما آنها هم می دانند که این کرامت ساختگی و بی اعتبارشان تا چند صباحی دیگر رنگ می بازد و باید با این ناموس اجاره ای نیز خداحافظی کنند.
براستی کسانیکه که اینگونه شرف خود را عوض می کنند چگونه می توانند دم از مقاومت و پایداری و عزت بزنند؟!